جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به ادبیات ژاپن


نگاهی به ادبیات ژاپن

ادبیات به سبک سامورائی

ادبیات ژاپن سال‌هاست که نویسنده‌ها و خواننده‌های ایرانی را تحت تأثیر خود قرار داده، اما در این چند سال اخیر انگار توانسته مخاطب عام ادبیات را هم به سمت خود بکشاند طوری که آثار ترجمه‌های ژاپنی به چاپ چندم برسد. یکی از این نویسنده‌های پر آوازه ژاپنی در همه جای جهان و ایران موراکامی است. به بهانه استقبال از این نویسنده در ایران می‌خواهیم این‌بار درباره ادبیات ژاپن بنویسیم.

● وقتی سامورایی‌ها شعر می‌خوانند

نسل ما ژاپن را نه با سامورایی‌هایش می‌شناسد نه با ادبیات کلاسیک معروفش در جهان و نه تئاتر و سینمای تأثیرگذارش در غرب. نسل ما ژاپن را با هاچ زنبور عسل و فوتبالیست‌ها و میتی‌کومان می‌شناسد. ماها یک جورهایی تمام تفریح دوران کودکی‌مان همین کارتون‌ها بود. اما از این تفریح ساده که بگذریم هنر ژاپن دارای مؤلفه‌های مشخصی است که در تمام جهان شناخته شده‌ است. یکی از همین مؤلفه‌ها هایکوست. هایکو نوعی شعر ژاپنی است که دارای خصوصیات خاصی در فرم است. شاید توضیح دادن این خصوصیات زیاد مشخص نباشد چون برمی‌گردد به فرم خود زبان ژاپنی، اما یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های این شعر این است که برای توصیف «یک لحظه» به کار می‌رود، یک جورهایی شبیه غزل فارسی خودمان است، انگار زمان را فریز می‌کند. هایکونویسی‌ سال‌هاست که در ایران مد است، البته در اروپا هم نویسنده‌هایی وجود دارند که به سبک هایکو شعر می‌گویند.

دغدغه اصلی این شاعران هایکو از همان اول طبیعت بوده و فصل‌ها را به سبک عجیب و غریبی توصیف می‌کنند و به همین خاطر است که در شعر فارسی با غزل مقایسه می‌شود.

● دنیای ژاپنی

بر خلاف آن چیزی که همه ما فکر می‌کنیم ادبیات ژاپن سال‌هاست که در جهان مطرح است و نویسنده‌های زیادی دارد که جهانی هستند. دو تن از نویسنده‌های ژاپن برنده جایزه نوبل شده‌اند و در کنار این نویسنده‌ها چندین نویسنده مطرح جهانی دیگر هم دارد. یاسوناری کاواباتا نویسنده رمان «خانه زیبارویان خفته» اولین نویسنده ژاپنی‌ است که برنده جایزه نوبل شد. گابریل گارسیا مارکز درباره این رمان می‌گوید که جزو تنها آثار ادبی جهان است که آرزو داشته نویسنده‌اش باشد. کنزابورو اوئه دیگر نویسنده ژاپنی است که برنده جایزه نوبل شده در کنار این دو نویسنده جهانی نام‌هایی مثل کویوآبه نویسنده رمان «زن در ریگ روان» و کازوئو ایشی گورو نویسنده «شبانه‌ها» نیز شهرت جهانی در ادبیات دارند. «زن در ریگ روان» داستان زن و مردی است که در یکی از روستاهای ساحلی جهان در یک گودال گیر افتاده‌اند و و هر آن احتمال دفن شدن آ‌ن‌ها توسط ماسه‌های ساحل است که با باد تکان می‌خورند. یکی از مطرح‌ترین آثار ادبیات ژاپن در جهان این رمان است. از طرفی کازوئو ایشی گورو نویسنده ژاپنی_انگلیسی که طرفداران زیادی در اروپا دارد جزو نویسنده‌های معاصر ادبیات ژاپن است.

● هفت سامورائی

فکر کنید کشوری که این همه داستان‌نویس جهانی دارد مگر می‌تواند سینما نداشته باشد. به قول منتقدهای سینمایی، ژاپن بر روی ستون‌های عظیمی بنا شده که یکی را نقاشی سامورایی و دیگری را ادبیات این کشور نامیده‌اند.

روی همین حساب وقتی نام‌های دایناسورهای سینما مثل اوزون، کوروساوا، میزوگوچی و کوبایاشی را می‌آوریم اگر دقت کنیم می‌بینیم که اکثر شاهکارهای این فیلم‌سازها یا اقتباس است و یا نگاهی به یکی از اسطوره‌های قدیم ژاپن. اگر ما همین مسیر را می‌رفتیم یعنی سینمای‌مان راه سینمای ژاپن را می‌رفت و از ادبیات خودمان استفاده می‌کرد در طول این صد سال شاید قله‌های رفیعی را در هنر جهان فتح کرده بودیم.

● ادبیات آن هم از نوع رستورانی

اگر کتابخوان باشید یا علاقه‌ای نسبت به ادبیات داشته باشید حتما نام «هاروکی موراکامی» را شنیده‌اید. نویسنده‌ای که در این یکی دو سال اخیر، به یکی از پرفروش‌ترین نویسنده‌های خارجی زبان در ایران تبدیل شده و در ادبیات جهان هم نامی آشنا دارد. اما نگاه فرنگی‌ها به موراکامی با نگاه ما شرقی‌ها به این نویسنده فرق می‌کند. همان‌طور که قبلا گفتیم ادبیات ژاپن نامی آشنا در جهان دارد، اما شیوه نگارش و نگاه نویسنده‌های گذشته ادبیات ژاپن هم به کشورشان و هم در فرم داستان‌نویسی دارای نوعی شاعرانگی کلاسیک است.

در صورتی که وقتی با موراکامی تماما روبه‌رو می‌شوید با فرهنگی نیمه‌سنتی و نیمه‌مدرن روبه‌رو شده‌اید، فرهنگی که گاهی در عین مستند بودن داستان، برای شما شبیه رویا می‌ماند و گاهی هم انگار موراکامی در کلاس درسی حاضر شده و دارد برایتان درباره فرهنگ و زبان ژاپن تدریس می‌کند و شما مدهوش این داستان‌ها شده‌اید. تقریبا می‌شود گفت موراکامی هرچه تازه نوشته به فارسی ترجمه شده و همه کارها هم به چاپ چندم رسیده است. اولین اثرش که به فارسی ترجمه شد و اصطلاحا ترکاند، «کافکا در کرانه» نام دارد. رمانی که بخشی از آن درباره پسری ۱۵ ساله است که از خانه فرار می‌کند و در بخش دیگر راوی رمان پیرمردی است که دچار عقب‌ماندگی ذهنی است و این عقب ماندگی به او این قابلیت را داده که با گربه‌ها صحبت کند. در شکل اولیه انگار با داستان پیچیده‌ای روبه‌رو هستیم اما در واقع این‌طور نیست.

باید بخوانید و تجربه کنید که به چه سادگی این مسئله را بررسی کرده. جالب است که موراکامی معروف تا ۲۹ سالگی در نزدیکی‌های شهر توکیو کافه‌ای داشته و زندگی‌اش را با کار سخت از این راه می‌گذرانده. خودش دلیل داستان نویس‌شدنش را توپ بیسبال می‌داند! که در یکی از مسابقات محلی تیم مورد علاقه‌اش به آسمان پرتاب کرد. می‌گوید همان لحظه که در استادیوم نشسته بودم و بازی را می‌دیدم به خودم گفتم باید داستان‌نویس شوم و موراکامی معروف از همین‌جا شروع به نوشتن کرده است، فکرش هم مو به تن آدم را سیخ می‌کند!

بقیه کتاب‌های موراکامی که به فارسی ترجمه شده‌اند هم این‌ها هستند: «پس از تاریکی»، «از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم»، «دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل» ، «کجا ممکن است پیدایش کنم؟»

نویسنده: حمیدرضا کیا