چهارشنبه, ۶ تیر, ۱۴۰۳ / 26 June, 2024
مجله ویستا

خانواده موسیقی, کامکارها


خانواده موسیقی, کامکارها

کامکارها آدم را به یاد قصه معروف پدری می اندازند که هنگام مرگ , فرزندانش را می خواند و به هرکدام از آنها تکه چوبی می دهد و از آنها می خواهد که چوب را بشکنند فرزندان چوب را می شکنند

کامکارها آدم را به یاد قصه معروف پدری می اندازند که هنگام مرگ ، فرزندانش را می خواند و به هرکدام از آنها تکه چوبی می دهد و از آنها می خواهد که چوب را بشکنند.فرزندان چوب را می شکنند. پدر چوبی بر چوب قبلی اضافه می کند و از آنها می خواهد که هر دو چوب را با هم بشکنند واین کار را تا چند چوب ادامه می دهد.

وقتی تعداد چوبها به شش یا هفت می رسد، کسی از فرزندان، حتی زورمندترین آنها به رغم به کار بردن تمامی توان خود قادر به شکستن دسته چوب ها نمی شود .

اینجاست که پدر روبه فرزندان کرده و می گوید : اگر با هم متحد باشید کسی نمی تواند شما را بشکند و همه گاه اعتبار و منزلت خودتان را دارید.به گمانم روزی که استاد حسن کامکار داشت زندگی را بدرود می گفت این قصه در ذهنش جولان می کرد و می دانست که پراکندگی و تفرقه چه مصیبت بزرگی است و با آدمی چه می کند . پس او هم فرزندانش را پیش خود نشاند و توصیه هایی کرد که تا به امروز که ۲۵ سال از شکل گیری این گروه می گذرد، همچنان آویزه گوش کامکارهاست.

● اما به راستی راز ماندگاری کامکارها در چیست؟

شاخص ترین گروههای موسیقی ایرانی درنهایت پنج تا ۱۰ سال دوام آوردند و اگر هم نامی از یک گروه همچنان باقی مانده است، اما حتم بدانید که افراد آن همانند مهاجرانی که از شهری به شهری می روند، ترک این گروه کردند و به گروه دیگر پیوستند و از گروه دیگر هم به گروههای دیگر کوچیدند و الخ. حتی گروه شجریان با علیزاده و کلهر که بسیاری گمان می کردند تا سالها دوام می آورد نیز پس از پنج سال، به دلایلی که اهل موسیقی می دانند و اما عموم مردم از آن اطلاعی ندارند، از ادامه همکاری سرباز زدند. شجریان با دو سه تن دیگر از اهالی موسیقی گروهی تازه را شکل داده و قرار است اوایل زمستان کنسرتهایی را در ایران و دیگر کشورها ادامه دهد. کلهر هم به دنبال برنامه های مشترکش با نوازندگان دیگر کشورها پیوسته است و علیزاده هم به ساختن موسیقی فیلم برای سریالهای تلویزیونی رو آورده است. کامکارها اما، ماندند و هر روز قوی تر از پیش شده واکنون به شاخص ترین و حرفه ای ترین گروه موسیقی ایرانی بدل شده اند.

● برادری و برابری

اگر بخشی از رمز ماندگاری گروه کامکارها را در خانوادگی بودن آن بدانیم، بخش دیگر آن را باید محصول نگاه مساوی آنها به یکدیگر دانست. هوشنگ کامکار در گفت و گویی با نگارنده که به زودی انتشار خواهد یافت، گفت که تمامی اعضای گروه یه یک اندازه در آمد کسب می کنند.

یعنی ارژنگ کامکار، نوازنده تمبک گروه که در سنت گروه نوازی موسیقی ایرانی از کمترین شانیت برخوردار است و بسیاری تمبک نوازان را «کیف کش» گروه می دانند و تحقیرش می کنند، با آهنگسازی همانند هوشنگ کامکار که در گروه سمت های مهمتری را برعهده دارد، هنگام تقسیم درآمدهای حاصل از کنسرت، به یک اندازه سهم می گیرند.

این گونه است که کسی در گروه احساس حقارت نمی کند و از دل و جان برای پیشرفت جمع، می نوازد. اگر چه مسایل مالی در گروههای موسیقی بسیار مهم است و ریشه بسیاری از اختلافات را می توان در نگاه تبعیض آمیز میان خواننده و دیگر افراد گروه هنگام تقسیم در آمدها یافت، اما به نظر می رسد هوشنگ کامکار که خود سرپرستی گروه کامکار ها را برعهده دارد، سعی کرده است این «دندان پوسیده» را بکشد و ریشه اختلاف را از ابتدا خشک کند.

برای همین است که در چند سال اخیر این گروه کمتر تن به همکاری با خوانندگان مطرح می دهد، دلیلش هم روشن است. خوانندگان مطرح می آیند و از اعتبار گروهی حرفه ای همانند کامکارها بهره می گیرند ودر عوض تقاضای دستمزدی چند برابر دیگر اعضای گروه را مطرح می کنند. درحالی که اعتبار گروه کامکارها، به گواهی کارشناسان موسیقی ایرانی به اندازه ای است که نیازی به تزریق اعتبار خواننده یا نوازنده دیگر برای جلب مشتری ندارند.

● صریح و انتقادپذیر

صراحت، مهمترین ویژگی است که هوشنگ کامکار از آن بهره می برد. وی در نخستین نشست «نقد نغمه» که سازمان فرهنگی وهنری شهرداری تهران در فرهنگسرای شفق برگزار کرد، ‌بر خلاف عمده اهالی موسیقی که از انتقاد فراری اند، گفت که آمده است تا تندترین انتقادات را درباره کنسرتش بشنود. در مقابل، خود هم برخی از مناقشه برانگیزترین مباحث را مطرح کرد.

از جمله این مباحث، نظرش درباره خوانندگان بود که از دل پر وی نسبت به این گروه از اهالی موسیقی خبر می داد. کامکار گفت که از نظر وی خواننده هم سطح نوازنده است و درهمه چیز باید مساوی با نوازنده باشد و داشتن استعدادی خدادادی نمی تواند محملی باشد برای برتری داشتن خواننده بر نوازنده. نوازنده هم سختی می کشد تا بتواند ردیف را بیاموزد و با تکنیکهای نوازندگی آشنا شود و در نهایت با داشتن تمامی این قابلیتها به گروهی راه یابد.

هوشنگ کامکار البته در چنان جایگاهی قرار دارد که بی اعتنا به جبهه گیری خوانندگان بر آنان بتازد و از تبعیضاتی که از سوی آنها بر جامعه موسیقی دانها می رود گله کند. وی سرپرست گروهی است که تقریبا بیشترین تماشاگر را در میان اهالی موسیقی ایران دارد؛ همه گاه کنسرتهای آنها با صندلی پر و سالنهای مملو از جمعیت روبرو می شود و بلیتهای آنان هم بازار سیاه پیدا می کند. او می تواند مقابل بازار خواننده سالاری بایستد، زیرا گروهی که سرپرستی می کند، به جای آنکه به تک ستاره متکی باشد، ستاره ای در قامت جمع شده است که همه با هم و کنار هم می درخشند.

تا چند سال دیگر خانواده کامکارها با پیوستن نسل سومشان می توانند جمعیتی را شکل دهند که به اندازه یک ارکستر بزرگ مجلسی نوازنده و خواننده و آهنگساز داشته باشد . پس کامکار می تواند به اعتبار این شعر که «چون جمع شد معانی، گوی ببان توان زد» جبهه ای پر اعتبار و با پشتوانه را مقابل خوانندگان بگشاید ، جبهه ای که پیش از وی هنرمندان طراز نخستی چون حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، محمد رضا لطفی و دیگران گشودند اما درنیمه های راه فرسوده و خسته شدند و نتوانستند این مسیر پر پیچ و خم و سنگلاخ را استمرار بخشند .