سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
این باورها از کجا آمده؟
گاهی اوقات بعضی از باورها یا بهتر بگوییم تعصبهایی وجود دارند که نه ریشه منطقی و عقلی دارند و نه در آموزههای فرهنگی و دینی ما آنها را توصیه کردهاند....
گویا این تعصبهای بیپایه در بافت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی خانواده، جامعه یا مردم یک منطقه ایجاد شده است و همه را آنچنان درگیر خود کرده که هیچکس جرأت یا جسارت اعتراض به آنها را ندارد. این در حالی است که بسیاری از افراد واقعا تمایل دارند از دست این خرده فرهنگها و تعصبات دست و پا گیر خلاص شوند. برخی از این تعصبها و خردهفرهنگها عامترند و بعضی مربوط به مناطق خاص هستند و هنوز در آن قسمتها اجرا میشوند. برای نمونه همین که میگویند «دختر یا پسر کوچکتر نباید قبل از خواهر یا برادر بزرگتر خود ازدواج کند چون مردم میگویند حتما آن بچه بزرگتر، عیب و ایرادی داشته است!» واقعا اگر کمی منطقی فکر کنیم میبینیم که ازدواج، این سنت مهم که هم در ادیان حایز اهمیت است؛ هم در نظر جامعهشناسان، موضوعی نیست که شوخیبردار باشد. برای چنین تصمیم مهمی باید با دیده عقل و منطق تصمیم گرفت و همه جوانب و تناسبها را سنجید که چه موقع و با چه کسی که شایستگیهای لازم را دارا باشد زندگی مشترکی را شروع کرد. وجود این تعصب بیمنطق و باور ناپخته در میان خانوادههاست که باعث میشود دختر بزرگتر یا پسربزرگتر برای رهایی از حرف مردم، و نه منطق و خواسته خود، تن به یک ازدواج ناخواسته بدهد.
او مجبور میشود از میان انتخابهایی که دارد و هیچکدام هم مدنظر او نیستند یکی را برگزیند تا راه را برای ازدواج خواهر یا برادر کوچکترش باز کند. این چه اجباری است که میگوید چون سن تقویمی این دختر یا پسر از همشیره خود بیشتر است، لزوما سن ازدواج او نیز زودتر فرامیرسد؟ سن ازدواج هر کسی متفاوت است و دقیقا مساوی با سن تقویمی او نیست. ما باید سن تقویمی هر کسی را با سن رشد روانی اجتماعی و هیجانی او جمع بزنیم تا آن را مساوی با سن ازدواجشان بدانیم. این فرمول کلی هم برای دخترها و هم پسرها صادق است. چرا باید گمان کنیم دختر ۲۵ ساله ما باید حتما از خواهر ۲۰ سالهاش زودتر ازدواج کند چون از او بزرگتر است؟! شاید سن ازدواج دختر بزرگترمان هنوز فرا نرسیده است.
چرا باید مجبورش کنیم به ازدواج ناخواستهای تن دهد تا بنیان زندگی متزلزلی را بسازد؟ چرا باید با این کار که خلاف میل اوست او را به سوی افسردگی سوق دهیم؟ آیا اگر دختر ۲۰ ساله شما دلاش میخواست در مقطع تحصیلی خاصی درس بخواند که بالاتر از خواهرش است اجازه نمیدادید؟ آیا اگر او میخواست در جایی استخدام شود و به استقلال مالی برسد، چون خواهرش هنوز شاغل نشده بود مانع او میشدید؟ پسر بزرگتر شما مشغول درس خواندن در دانشگاه است و برادر کوچکترش که علاقهای به درس ندارد عازم سربازی میشود و به بازار کار میرود. آیا این پدیدههای طبیعی که در زندگی هر کدام از آنها در جریان است، به عقیده شما غیرمنطقی و نشدنی است؟ پس چرا در مورد ازدواجشان اینطور فکر نمیکنید و با مقدم دانستن حرفهای مردم بر خواستههای فرزندانتان آنها را افسرده و ناراحت میکنید؟ تا به حال فکر کردهاید اگر مانع ازدواج این پسر کوچکتر که از سربازی برمیگردد، شوید و اجازه ندهید با کسی که دوست دارد زندگی مشترک خود را شروع کند، چه بلایی بر سر احساسات او میآورید؟ این یأس و ناامیدی که میتواند عواقب مهمی از جمله روی آوردن آنها به روابط خارج از عرف شود، تقصیر کیست؟
دکتر محمدرضا خدایی
روانپزشک
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سیدابراهیم رئیسی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور رئیسی سقوط بالگرد رئیسی ایران سقوط بالگرد بالگرد حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم شهادت رئیسی شهادت سید ابراهیم رئیسی
کنکور هواشناسی قتل تهران پلیس امتحانات نهایی هلال احمر سیل قوه قضاییه سیل مشهد آموزش و پرورش بارش باران
پیام تسلیت بورس یارانه قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا خودرو دلار بازار خودرو ایران خودرو حقوق بازنشستگان یارانه نقدی
ابراهیم تاتلیس تلویزیون هنرمندان سینما سینمای ایران لیلا حاتمی شعر زری خوشکام نمایشگاه کتاب رسانه ملی
قرآن تجهیزات پزشکی
اسرائیل رژیم صهیونیستی ترکیه امیرعبداللهیان روسیه آمریکا غزه فلسطین جنگ غزه چین حماس اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال رییس جمهور لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیگ برتر انگلیس لیگ برتر ایران فدراسیون فوتبال بازی تراکتور باشگاه استقلال
هوش مصنوعی سامسونگ تبلیغات اپل موبایل نمایشگاه ایران هلث هواپیما اینترنت
سلامت رژیم غذایی بارندگی مردان زیبایی آلزایمر سازمان غذا و دارو استرس فشار خون کاهش وزن