جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

حکایتهایی از آیت الله سید عبدالکریم کشمیری ره


حکایتهایی از آیت الله سید عبدالکریم کشمیری ره

نگاهی به حکایتهایی از آیت الله سید عبدالکریم کشمیری ره

▪ زیبا فرمودند!

یک نفر از طلاب کویتی ( یا بحرینی) که جوان بود و گاه گاهی محضراستاد حضور پیدا می کرد؛ یک روز عرض کرد: خدمت آیت الله بهجت که رسیدم، از من پرسید:

درس چه می خوانی ؟

گفتم: مقدمات ( اولین کتابی است که طلاب می خوانند).

فرمود:

بر شما باد بر مؤخرات ( یعنی توجه شما به مقصود و محبوب و ذی مقدمه باشد).

استاد فرمود: ایشان زیبا فرمودند!!

▪ امتحان است

یکی از افرادیکه با جنابش محشور و متصل بود و مشکل عیال داشت که به بعضی امراض مبتلا بود خدمت استاد عرض کرد:

پیش عده ای از اولیاء الهی رفتم و هر کدام دستوری دادند و انجام دادم اما نتیجه ای نگرفتم. آیا این مرتاض خانواده، اثر گناهانم هست که او خوب نمی شود؟

فرمودند:

این مسئله برای شما امتحان است، اگر صبر کنید خداوند در عوض عطای بزرگی به شما خواهد داد.

▪ نفس زکیه و نماز مقبول

روزی از محضر آیت الله کشمیری سؤال شد :

آقای کوهستانی را چگونه یافتید؟

فرمود:

او صاحب نفس زکیه بود.

با ایشان ملاقات کردم و یک نماز نیز به ایشان اقتداء کردم، خیلی برای من جالب توجه بود و لذت بردم و از نمازهایی بود که مطمئن هستم مورد قبول واقع شده است.

▪ عنایت سیدالشهدا(ع ) در وادی السلام

از استاد درباره مشاهداتش در وادی السلام سئوال شد ، فرمودند:

روزی به وادی رفتم، شخصی بود به نام شیخ مالک که اهل علم نبود، به من گفت: من از اینجا زیارت امام حسین علیه السلام را می خوانم شما هم همراهم بخوان!

او زیارت امام حسین علیه السلام را می خواند و من پشت سرش می خواندم.

با آنکه از آنجا تا کربلا خیلی مسافت بود، کربلا را مشاهده می کردم...

▪ علم بدون تهذیب

نظر استاد این بود که علم بدون تهذیب فایده ای ندارد و اهل علم باید در حضور خدا باشند و می فرمودند:

« شرف اهل علم فقر است، چی شده بعضی ها هی خارج کشور می روند...».

▪ استخاره دقیق

یکی از بزرگان و خانمهای عشایر عراق برای ازدواج پسرش با دختری که مورد علاقه پسر بود، استخاره نزد استاد گرفت و بد آمد.

پسر که عاشق دختر بود ناراحت شد و کاردی زیر لباس گذاشت و آمد صحن امیرالمؤمنین علیه السلام نزد استاد، گفت:

یک استخاره بگیرید.

استاد استخاره گرفتند و با صدای بلند فرمود:

دور شو قصد داری کعبه را خراب کنی!!

جوان متوجه شد که استخاره ایشان دقیق است و از قصدش خبر داده، خود را معرفی کرد و گفت:

اگر استخاره خوب می آمد قصد داشتم شما را با کارد بزنم.

بعد لباس خود را کنار زد و آن را نشان داد، سپس توبه کرد و از استاد عذرخواهی نمود.

▪ مکاشفه واقعی

استاد در منزل یکی از اهل سلوک بودند و شیخی فاضل از اهل آذربایجان منزل آن شخص آمد و عرضه داشت:

دخترم مریض است و التماس دعا بسیار از او داشت.

آن اهل سلوک گفت:

مریضت خوب می شود.

استاد فرمودند:

یک مرتبه تابوت و جنازه آن دختر جلویم (بصورت مکاشفه ) پدیدار شد و فهمیدم دختر او می میرد، به آن اهل سلوک گفتم، دخترش می میرد و خوب نمی شود.

بعد از یک هفته سر پل آهنچی قم آن شیخ را دیدم و به من گفت: آقا دخترم مرد!

▪ ذکر بی اثر

کسی به استاد عرض کرد ذکر می گویم اثرش را نمی بینم علتش چیست؟

ایشان بزبان عربی محلی به یکی از دوستانش که کنارش بودند فرمود:

او زمان الانش را می بیند، اما دفتر کهنه احوال و اعمال گذشته را ورق نمی زند ( که چه خرابیهائی دارد) .

▪ وصیت خاص آیت الله سید علی قاضی – ره

از استاد سئوال شد وصیت خاص مرحوم آقای قاضی قدس سره به فرزندش مرحوم سید مهدی ( که با شما بسیار صمیمی بود) چه بود؟

استاد فرمود ، دو چیز بود:

ـ اول : اینکه هر روز خودت را بر امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه بدار

ـ دوم : اینکه هیچگاه درب خانه اهل دانش که مردم مراجعه می کنند ( بقصد دنیا و پول) رفت و آمد مکن.

▪ هشدار به مدعیان

نقل شده :

در تهران شخصی بدون اینکه استاد را ببیند ، بعضی از روحیات ایشان را گفته بود ، وقتی به ملاقات ایشان آمده بود، استاد فرمود:

اولا شما مسلمان نیستی ثانیا در کاری به شوهرت خیانت کردی،

تا این را فرمود رنگ از صورت آن شخص پرید.

حمیدرضا قائدامینی