دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
مجله ویستا

هنر در آستانه هزاره سوم


هنر در آستانه هزاره سوم

هنر سرایت دادن و اشاعه احساس است هنرمند راستین هم عاطفه را فرا می نماید و هم آن را بر می انگیزد هنرمند از طریق هنر خود مخاطبان خویش را به احساس هایی مبتلا می کند که خود تجربه کرده است

قرن نوین نوید بخش تحولات و تغییرات شگرفی در عرضه زندگانی بشری است. تغییراتی که به همراه خود مشکلات و سختی‌ها و زشتی‌ها دارد و در کنار آنها زیبائی‌ها، پیشرفت‌ها، امکانات و راه‌حلّ‌ها را نیز به ارمغان می‌آورد که میراثی از قرن بیستم است؛ قرن بیستمی که خود بزرگترین تغییرات و تحولات را در زندگی بشر ایجاد کرد. سخت‌ترین جنگ‌های عالمگیر و شدیدترین درگیری‌های قومی و نژادی و مذهبی و مشکلات محیط زیست و آلودگی هوا و گرسنگی و کمبود منابع و بحران انرژی و صدها بلکه هزاران مصیبت دیگر از دستاوردهای قرن بیستم است.

امّا قرن بیستم حاصل‌های دیگری نیز دارد، پیشرفت‌های تکنولوژیک، دستاوردهای پزشکی و علمی شگفت‌انگیز دستیابی به هوا و فضا و قعر اقیانوس‌ها و کند و کاو روان انسان، انفجار ارتباطات و اطلاعات و ترقّی هنرها، احقاق حقوق زنان و اقلیت‌ها، تثبیت حقوق بشر .

در پایان قرن بیستم و شروع هزاره جدید شاهد دو جریان موازی مخرب و سازنده هستیم، از یک طرف بشر به دست خود با کمک عقل و دانش تکنولوژی خود که حاصل خردورزی و عقل‌گرایی او است زندگی را بر خود تلخ و سخت می‌سازد، جنگ‌های خانمانسوز به راه می‌اندازد و همنوعان خود را در آتش کینه و تعصبات می‌سوزاند. افراط در نفس‌پرستی و نژادپرستی چهره عالم را زشت و دگرگون کرده و اخلاق و سیاست و اقتصاد و مذهب و در یک کلام همه پایه‌های مدنیت انسانی را لرزانده است.

امّا وجه دیگری جریان نیز با کمک خرد و عقل، روی می‌دهد و بعد از سال‌ها کینه و د شمنی، بشر دریافته که اکنون در پایان هزاره دوّم و پس از سوّمین انقلاب اساسی تاریخ بشر یعنی انقلاب انفورماتیک اکنون جوامع بشری حکم کوهنوردانی را یافته‌اند که با طنابی محکم به یکدیگر بسته و وابسته‌اند، سقوط هر یک حکم نابودی، برای کل دارد، یک اشتباه از جانب یک فرد برای کل مجموعه بدبختی به بار می‌آورد پس باید از وابستگی به پیوستگی و همبستگی ره جست.

چنانچه مارکس پیش بینی می‌کند:

«به جای انزوای ملّی قدیمی و خودکفایی اکنون ما با همه ملّت‌ها رابطه، برقرار می‌کنیم و نوعی وابستگی میان ملّت‌ها حاکم است. این به محصولات مادّی محدود نمی‌شود بلکه محصولات فکری را نیز دربر می‌گیرد. خلاقیّت‌های فکری یکایک ملّت‌ها به دارایی مشترک همگان تبدیل می‌شود. یک سونگری و کوته‌بینی بیش از پیش غیر ممکن می‌شود و از میان ادبیات ملّی و محلّی ادبیات جهانی سر برمی‌آورد.»

‌فی‌الواقع در آستانه قرن جدید مرزهای کشورها بیشتر حدّ فاصل‌های سیاسی بین ممالک جهان هستند (که در برخی موارد آن هم نیستند) و با گسترش ارتباطات و فناوری اطلاعات دانش و علم و فرهنگ بشری از ورای حدود و قیود سیاسی کشورها می‌گذرند و آزادانه با یکدیگر به تبادل می‌پردازند.

«مهمترین ویژگی این فرهنگ [جهانی] سرعت آن است. چون ارتباطات الکترونیک د ر واقع آنی است، حوادث و مکان‌ها را به یکدیگر مرتبط و آنها را کاملاً به یکدیگر وابسته می‌سازد. الکتریسیته یک شبکه جهانی از ارتباطات را تشکیل می‌دهد که با سیستم سلسله اعصاب مرکزی انسان قابل مقایسه است. این سلسله اعصاب به ما امکان می‌دهد که جهان را همچون یک کلّ درک و تجزیه کنیم.»

این ارتباطات جهانی و همبستگی بین ملّت‌ها آهسته آهسته جامعه بشری را به جانب خلق فرهنگ جدیدی رهنمون می‌شود که همه اجزای جامعه بشری در حدّ خود در خلق این فرهنگ به نوعی کم و بیش سهم داشته‌اند و مهمتر آنکه به نوعی مخاطب آن فرهنگ عمومی قرار می‌گیرند، به حدّی که شاید بتوان گفت تنها این فرهنگ است که می‌تواند از حدود و قیودی محلّی و ملّی پا فراتر گذارد و کلّ بشر یت را مخاطب خود قرار دهد:

«مبادلات مادّی محلّی، مبادلات سیاسی بین‌المللی و مبادلات نمادی و فرهنگی جهانی هستند در نتیجه، جهانی شدن جامعهء انسانی مشر وط به حدّی است که در آن نظام فرهنگی به طور نسبی به نظام‌های اقتصادی و سیاسی تأثیر بگذارد. می‌توان انتظار داشت که اقتصاد و سیاست تا آنجا جهانی شوند که با فرهنگ درآمیزند یعنی تا جایی که مبادلات انجام شده در حوزهء اقتصاد و سیاست به صورت نمادی انجام شود. همچنین می‌توان انتظار داشت که میزان جهانی شدن در عرصه فرهنگ گسترده‌تر از دو عرصه دیگر باشد.»

اگر چه اکنون این مبادلات جهانی و فرهنگ عمومی بشر ی در مرحله کمال راه زیادی را باید بپیماید و در واقع کلیه مشکلات و معضلات فرهنگی که حالیه دامنگیر جامعۀ بشری گردیده از این بدویت سرچشمه می‌گیرد. جهانی شدن و نقش یک سویه رسانه‌های گروهی فرا ملّی بحران‌های جدّی در راه خلق یک فرهنگ جهانی ایجاد کرده، اینترنت با وجود همه قابلیت‌ها و امکانات خارق‌العاده‌ای که دارد خود به ابزاری برای ایجاد مشکلات عمده اخلاقی ارتباطی و حتّی سوءتفاهمات فرهنگی بدل شده است.

یکی از مهمترین مشکلاتی که ارتباطات یک جانبه جهانی ایجاد کرده است محو فرهنگ‌ها و تمدن‌های بومی و محلّی و ضعیف‌تر است. آنهایی که توانایی ارائه و ارسال پیام در شبکه ندارند فقط مصرف کننده‌اند.

این بدان معنا نیست که فرهنگ‌های کوچک و بومی حرفی بر ای گفتن ندارند، بلکه حرف داشتن مهمّ نیست، در تعریف فعلی جهانی شدن تریبون برای حرف زدن مهمتر است. و اینجا رسانه‌هایند که با قدرت بیان که دارند: اوّلاً فرهنگ‌های کوچک و کم قدرت را حذف می‌کنند؛ ثانیاً با توجه به علایق مخاطبان خود برنامه‌هایی تدارک می‌بینند که روز به روز مخاطب بیشتری جلب نمایند و با جلب مخاطب بیشتر قدرت و نفوذ بیشتری می‌یابند تا اینکه:

«رسانه‌های گروهی فرهنگ جهانی را با محتوا و زبان انسجام می‌بخشند و این کار نه تنها با موقعیت‌های عمومی مشابه بلکه با بزرگ کردن مشکلات جهانی و رویدادهای جهانی صورت می‌گیر د. با غماضی در خور موضوع، می‌توانیم بگوییم که اکنون می‌توان از منظر جهانی به جهان نگاه کرد. هنگامی که یک خلبان جت جنگی آمریکایی ساختمانی را در کابل بمباران می‌کند ما نیز همراه وی آن صحنه را می‌بینیم و جنگ به یک صحنه تماشایی تبدیل می‌شود.

تخریب دیوار برلین به عنوان یک رویداد سیاسی مهمّ به یک کنسرت از موسیقی تند الکترونیکی استحاله می‌یابد. بازی‌های المپیک دامنه ورزش‌های خود را به جای فعالیّت‌های ورزشی و میدانی فعالیّت‌های ورزشی و میدان به فعالیّت‌های هنری پیش پا افتاده، گسترش می‌دهد و از این طریق تماشاگران بیشتری کسب می‌کند… رویدادهای مزبور بطور عمد برای سرگرمی توده‌های مردم ساخته می‌شوند و به زبان دور کیم نمونه‌های جمعی از وقاداری جهانی به دموکراسی، مصرف، سرمایه‌داری و شکیبایی آزادمنشانه در برابر گوناگونی است.»

از سوی دیگر مذهب به عنوان یکی از مهمترین ارکان تشکیل دهندهء فرهنگ‌ها از دو وجه قابل توجّه و بررسی می‌گردد. از یک دیدگاه مذاهب الهی با تیکه بر یکی بودن خدا و وحدت نوع بشر راه را برای وصول به یک تمدّن جهانی می‌توانند هموار نمایند و با ایجاد اخوت مذهبی بین پیروان یک آیین در ممالک مختلف از اهمیّت مرزها بکاهند. امّا دیدگاه دیگر مذهب و تدین را عامل نوعی تعصب جدید می‌انگارد که خود مانعی بر سر راه اتّحاد و ارتباط بین ملل و اقوام تلقّی می‌گردد.

▪ بدین تقسیر و مبنای این دو دیدگاه دو جبهه متفاوت نیز در قبال مذهب و تدین ایجاد گردیده است:

۱) استحاله:

واکنشی وحدت طلبانه است، که در آن گروه‌هایی که بیش از یک فرهنگ را پذیرفته‌اند و در پی تکامل آن برمی‌آیند. آنها در پی تکامل اشکال نوینی از ابراز وجود خود که جوهر اصلی آنها کاملاً متمایز است برمی‌آیند. گرایشی که آن را اصلاح‌طلبی دینی و از یک دید دیگر پلورالیسم یا کثرت‌گرایی دینی نیز می‌توان خواند.

۲) سنت:

عبارت است از بنیادگرایی قومی-دینی، یعنی تلاش برای کشف مجدد اصل و نسبت‌های دست نخورده یک گروه قومی در تاریخ آن، سنت مستلزم پیگیری اصول گذشته در جهان نوگراست یعنی جایی که هویت با شیوه زندگی و سلیقه همراه است.

چنانچه مالکوم واترز توضیح می‌دهد که:

«…نظام‌های مذهبی موجود ناگزیرند خود را با روندهای جهانی و پست مدرنیسم هماهنگ سازند این مسأله ممکن است شامل قبول اکوی پست مدرن به صورت وحدت‌گرایی انساندوستانه باشد ولی امکان دارد که این روند را نفی کند و در جست و جوی بناهای اصلی برآید …»

به عبارت دیگر همانگونه که در سطور قبل نیز ذکر شده دو جریان کاملاً متباین امّا در یک جهت در کلّ نظام اجتماعی بشری در حال حرکت است که در رویکرد مذهبی نیز این دو جریان بارز می‌باشد.

امّا هنر که فی نفسه در تعریف فرهنگ حجم بزرگی را به خود اختصاص می‌دهد نیز با توجّه به تحولات نوین دستخوش تحولات و تغییراتی گشته یکی از مهمترین مسائلی که در بحث هنر از هزاران سال پیش تا کنون مطرح بوده و هست، تعریف است، یعنی هنر چیست؟ نسبت هنر و زیبایی چه می‌باشد؟ ضرورت هنر در اجتماع و زندگی انسانی چیست؟ و سؤالاتی از این قبیل.

▪ در طیّ تاریخ توسط فلاسفه تلاش‌های فراوانی شده که به این سؤالات پاسخ داده شود که می‌توان مهمترین جواب‌ها را به ۳ دسته تقسیم کرد.

۱) هنر به عنوان بازنمایی وجهی از عالم

۲) هنر ابراز بیان احساسات و عواطف

۳) هنر درحکم فرم معنادار یا دلالت کننده.

فلاسفه کلاسیک یونان بالاخص ارسطو و افلاطون بر این باور بوده‌اند که آنچه در جهان روی می‌دهد یک نقّاش سعی بر تقلید نقش و نگار موجود در طبیعت را دارد. یک هنرپیشه تأتر خود اندوهگین نیست امّا تقلید اندوه را انجام می‌دهد حتّی یک موسیقیدان نیز به تقلید اصوات زیبای طبیعت اصوات موزون خلق می‌کند.

بر گرفته از سایت : گفتمان ایران

نویسنده : شهریار سیروس


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.