شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
جهان نابسامان
درخت گلابی پیوند عمیقی با ادبیات دارد. روایت فیلم اگر چه با مونولوگی لطیف و شاعرانه روایت می شود و واژه ها در برانگیختن احساس تماشاگر نقش مهمی دارند اما جنبه تصویری و سینمایی فیلم هرگز از دست نمی رود و درخت گلابی به معنای واقعی سینما می ماند با اثر گذاری عمیقی از جنس ادبیات برای موفقیت و رابطه صحیح ادبیات و سینما درخت گلابی مثال زدنی است: نویسنده، شاعر یا فیلسوفی به باغ دوران كودكی خود پناه می برد تا اثری را كه سال ها است با آن درگیر است به سرانجام برساند.همه چیز برای نوشتن مهیا است. سكوت دوری از آدم های مزاحم و منفك از دیدار های دوستانه و حرفه ای اما باز هم نمی تواند فكرش را متمركز كند و چیزی بنویسد كه متفاوت باشد با هر آنچه تاكنون نوشته است. از سوی دیگر درخت گلابی كه هر ساله بار می داده امسال بی بار مانده و میوه نداده است. عدم خلاقیت شاعر فیلسوف و بی باری درخت گلابی شباهتی قریب به هم دارند. پیرمردان روستا، یادگاران دوران نوجوانی نویسنده نگرانند كه چرا درخت بار نداده و دانشجویان نویسنده در انتظار اثر تازه استاد هستند. این تداعی معنا به زیبایی در فیلم جا می افتد و مزاحمت های پی درپی روستاییان و نگرانی آنان از بی باری درخت، استاد را به دوران نوجوانی خود و عشق افلاطونی اش می اندازد و گره ذهنی استاد برای تماشاگران باز می شود. آن چه با ارزش بوده و ماندگار همان عشق است كه او همه چیز را بر آن عشق آتشین نوجوانی ترجیح داده است. استاد قصد كرده اول جهان را بسامان كند تا به جهان خود برسد. غافل از این كه باید ابتدا جهان خود را می یافت و آن را آباد می ساخت تا جهان بیرون را درك می كرد.استاد و عشق او به میم و دوره ای از زندگی او كه در آن خوشبخت بود آن قدر دور و دست نیافتنی است كه تماشاگر را به حسرت وا می دارد. راستی اگر استاد به نامه های عاشقانه میم كه از خارج برای او می فرستاد پاسخ می داد اكنون وضعیت استاد چه بود و دنیا را چگونه می دید؟ این پرسشی است كه پاسخی صریح در فیلم به آن داده نمی شود اما از تكیه دادن استاد به درخت گلابی و هم حسی اش با درختی كه ساكت و مغموم نشسته و چون پیری نظاره گر خلاقیت درخت های دیگر و هیاهوی باغ است به عمق تنهایی استاد پی خواهیم برد. درخت گلابی نشانه نوجوانی و عشق افلاطونی اوست. شیارهای پوست درخت گلابی نشانه گذر عمر اوست كه فقط دوران كوتاهی از آن به آن چه باید می گذشت، گذشت، یعنی عشق. در نوجوانی استاد به بلند ترین شاخه درخت می رود تا میوه عشق بچیند و در پایانه میانسالی با درخت همنشین است تا عشق ها و فرصت های از دست رفته را نظاره كند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران مجلس شورای اسلامی مجلس حجاب دولت دولت سیزدهم رئیسی رئیس جمهور سیدابراهیم رئیسی گشت ارشاد توماج صالحی جمهوری اسلامی ایران
تهران قتل شهرداری تهران سیل کنکور هواشناسی وزارت بهداشت پلیس سلامت سازمان سنجش زنان سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت خودرو خودرو بازار خودرو دلار قیمت طلا مسکن سایپا بانک مرکزی ارز ایران خودرو تورم
سینمای ایران سینما کیومرث پوراحمد سریال پایتخت سریال تلویزیون موسیقی رهبر انقلاب قرآن کریم فیلم ترانه علیدوستی مهران مدیری
کنکور ۱۴۰۳ اینترنت عبدالرسول پورعباس
اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین غزه جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال جام حذفی آلومینیوم اراک فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس بارسلونا سپاهان
هوش مصنوعی سرطان نخبگان سامسونگ اپل فناوری ناسا الماس بنیاد ملی نخبگان مریخ ربات
سازمان غذا و دارو کاهش وزن بارداری هندوانه مالاریا آلزایمر زوال عقل