پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
دغدغه های ضدموشکی غرب
وزرای دفاع اتحاد آتلانتیک، در ۱۴ ژوئن گذشته، طرح سپر ضدموشکی آمریکا در اروپا را، همزمان با اجابت دعوت همکاری روسها، به طور تلویحی پذیرفتند. اما عملگرایی آمریکا در تضاد با فقدان نگرشی اروپایی، بیشتر بر گونهای <الهیات سیاسی> تکیه دارد تا بر یک تحلیل راهبردی. منشاء دغدغههای ضدموشکی واشنگتن که ذهن جمهوری خواهان و دموکراتها را به اشتراک به خود مشغول کرده به سالهای ۱۹۵۰ باز میگردد.
مجلس ملی فرانسه در یک گزارش خبری پارلمانی که در تاریخ ۲۸ مارس ۲۰۰۱ ارائه داد به بررسی پروژههای دفاعی ضدموشکی آمریکا پرداخت (۱).
این سند که ۶ ماه پیش از فروریزی برجهای دوقلوی نیویورک انتشار یافت، بر این تعبیر بود که طرحهای مزبور بیش از آنکه بر یک <تحلیل استراتژیک> تکیه کند بر نوعی <الهیات سیاسی> استوار است. گویا این الهیات خاص از تثلیث شناخته شده زیر تبعیت میکند: <وهم امنیت مطلق ایالات متحده>، <اسطوره کرانگی> (در اینجا کران فناوری)؛ <دوگانه خیر و شر>. در گزارش فوق، در آن هنگام، <امپراتوری شرارت> مورد افشاگری قرار میگرفت که <فقط یک دولت انگشت نما مانند اتحاد شوروی را نشانه نرفته، بلکه بر مجموعه بالنسبه نا متعینی از دولتها، یعنی امروزه کره شمالی، عراق یا ایران و شاید فردا چند کشور دیگر> دلالت میکرد.
در آغاز سال ۲۰۰۷، با اعلام استقرار قریبالوقوع قسمتهایی از برنامه <موشکهای دفاعی> آمریکا در اروپا، دامنه شایعات درباره مقاصد این برنامه گسترش یافت.
ردیابهای لهستانی و رادارهای چک، مسکو را به واکنش واداشته، <کهنه اروپاییان> را نگران و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را که ناگهان در وضعیتی ناخوشایند قرار گرفت به حاشیه راندند.
تفسیرهای مطبوعات بیشتر بر واکنشهای روسها تمرکز یافت و به قرینه سازیهای بیشمار تاریخی که خاطرات جنگ سرد را زنده میکند بهانه داد. با این حال، بحث اصلی جای دیگری نهفته است. مثلا رد آن را میتوان در گزارش پارلمانی فرانسه در سال ۲۰۰۱ بازیافت.
وسواس رویین تنی، سمتگیری کرانگی و <اخلاقی سازی> سیاست بینالمللی: این مواد مطالعه، بهرغم بازبینیهای منبعث از ۱۱ سپتامبر، چگونه میتوانند مطرح شدن مکرر دفاع ضدموشکی آمریکا را توضیح دهند؟
در سال ۱۹۵۷، با هوشیاری ناگهانی نسبت به ضربهپذیری ایالات متحده، دفاع ضدموشکی آمریکا پدید میآید. در آن تاریخ، نخستین اسپوتنیک به دور زمین به گردش در آمد. آمریکا، وحشت زده از این پیام پر معنی که مانند ناقوسی شوم طنین انداز شد دیگر نمیتوانست خود را جزیرهای دور از دسترس تصور کند: این موفقیت فضایی به شورویها امکان میداد خاک آمریکا را با موشکهای بالیستیک میان قارهای هدف قرار دهند.
از سال ۱۹۵۷ برنامه دفاعی <نایکزئوس> NikeZeus ساخت گیرندههای دوربرد با بار هستهای را در برنامه خود قرار داد که قادر بودند موشکهایی که آمریکا را آماج خود قرار میدادند در آسمان متلاشی کنند. در سال ۱۹۶۰، جان فیتز جرالد کندی با تکیه بر موضوع <عقب ماندگی> آمریکا در زمینه بالیستیک (( missile gap در انتخابات پیروز شد و اندکی بعد به نخستین رئیسجمهوری تبدیل شد که کشورش را به طور همزمان در مسیر برنامه تکامل موشکهای بالیستیک میان قارهای (۲) و دفاع ضدموشکی قرار میداد.
برنامه سانتینل Sentinel، در سال ۱۹۶۶، بر آن بود که پیرامون شهرهای آمریکا آشیانههایی برای موشکهای گیرنده مستقر کند تا بتواند از مراکز پر جمعیت، یعنی هدفهای احتمالی شورویها محافظت نماید. ۲۵ سایت مراقبت مجهز به موشک با کلاهک هستهای در نظر گرفته شد تا در صورت لزوم بتوانند موشکهای دشمن را چه در داخل چه در بیرون جو نابود کنند.
● سلاحهای هستهای <از رده خارج و بی اثر>
در برابر واکنش کاملا منفی شهروندان آمریکایی که زندگی در جوار سلاحهای اتمی را بر نمیتابند، برنامه Sentinel در سال ۱۹۷۴ به Safeguardتغییر نام یافت که از برنامه قبلی <مشتق> شده و دیگر موظف به نگهبانی مراکز شهری نبود، بلکه فقط از سایتهای پرتاب موشکهای میان قارهای محفاظت میکرد.
اما در سالهای ۱۹۷۰ جنگ ویتنام باعث افزایش کسریها شده و با توجه به هزینه اجرای چنین پروژهای، تنها یک سایت مشمول طرح Safeguard شد.
اتحاد شوروی هم به سهم خود به بنای آشیانههای دفاع ضدموشکی در حومه مسکو پرداخت. بر خلاف آمریکا، هیچ واکنشی از طرف جمعیت صورت نمیگرفت و مزاحمتی در جهت اجرای این پروژه و استقرار موشکهای <گالوش> ایجاد نمیکرد. پیمان ضد موشکهای بالیستیک (۳ ABM( سال ۱۹۷۲ پیشرفت فعالیتهای موازی ضدموشکی روس و آمریکا را بهدلیل ملاحظات موازنه استراتژیک منجمد کرد.
با این همه، از سال ۱۹۷۶ به بعد، سیستم آمریکایی به علتهای سیاست داخلی، تامین بودجه و اثرپذیری فناوری رها شد در حالی که سیستم مستقر شده در اطراف مسکو، گرچه چندان اثر بخش نبود باقی ماند. در نتیجه، این نخستین مسابقه تسلیحاتی برای آمریکا منجر به شکست شد. وزیر دفاع جوان وقت آمریکا که به ناچار برنامه Safeguard را لغو کرد دونالد رامسفیلد نام داشت. از این لحظه به بعد، با بهبود موشکهای میان قارهای، واشنگتن بر وجه تهاجمی سیاست موشکی خود افزوده و بالتبع وجه دفاعی آن را به حاشیه رانده است.
با این حال، غیبت دفاع ضدموشکی، با جنجال، در ۲۳ مارس ۱۹۸۳ پایان گرفت.
در این روز، رئیسجمهور رونالد ریگان طی نطقی که <ابتکار دفاع استراتژیک> ( IDS یا <جنگ ستارگان>) را رسمیت میبخشید، نیت بلند پروازانه خود مبنی بر کنار گذاشتن سلاحهای هستهای <ازردهخارج و بیاثر> را اعلام کرد. با کدام ابزار: ایجاد یک دفاع ضدموشکی عمومی با استفاده از ماهوارهها و لیزرهای فضایی که قادر باشند هر شلیک موشکی بالیستیک بین قارهای با خرج هستهای را که از اتحاد شوروی پرتاب شده باشد میان راه متوقف کنند (۴). این سخنرانی مسابقه تسلیحاتی در پی داشت و سرانجام نظام شوروی را خفه کرد و به زانو در آورد و بههمین دلیل بر حافظه جمعی تاثیری ماندگار بر جای گذاشت. در این میان، سایه روشنها را هم باید دید: دیدیم که شوروی در آن زمان در زمینه ضدموشکی در برابر آمریکا دست پیش را داشت. به علاوه، بلند پروازیهای IDS مورد بازنگری قرار گرفت و از ابعادش کاسته شد. در سال ۱۹۹۱، IDS به حفاظت عمومی در برابر ضربات محدود تغییر نام یافت و از تعداد هدفهای هوایی کاسته شد. این همان منطقی است که در سال ۱۹۷۶ به ترک برنامه Safeguard منتهی شده بود: IDS به سرعت قلب ماهیت پیدا کرد. شاخص سال ۱۹۹۱ <گسست با دورخیز ریگانی> است. National Missile Defense Actتلاش ملی را بر دفاع ضدموشکی در صحنه (عملیاتی در میدان) قرار داده بود تا بتواند پرتابههای کوتاه بردی را که دولتهای <شرور> شلیک میکنند متوقف کند.
به این ترتیب، از نخستین جنگ خلیج ]فارس[ (۱۹۹۰۱۹۹۱) و بازتابهای رسانهای ضربههای وارد شده به اسکادهایی که عراق خصوصا به اسرائیل شلیک میکرد، آموزشهای لازم دریافت شد. در نتیجه، دفاع ضدموشکی سر صحنه جایگزین دفاع ضدموشکی سرزمینها (یعنی میان قارهای مبتنی بر تعارض دو ابرقدرت) شد.به این ترتیب، از ۱۹۵۷ تا ۱۹۹۱، تنها شوروی توانست یک سیستم دفاع ضدموشکی میان قارهای موثر بگسترد. در ایالات متحده، برنامه پشت برنامه، بر پایه بیانیههای پر طمطراق سیاسی ارائه شد، اما هیچکدام به یک سیستم عملیاتی همه گستر و منسجم منتهی نشد.پریزیدنت ویلیام کلینتون که در سال ۱۹۹۲ انتخاب شد گذار دفاع سرزمین به دفاع سر صحنه را پذیرفته، نام سازمان ابتکار دفاع استراتژیک با بار ریگانیاش را به سازمان دفاع ضدموشکی بالیستیک که بار ایدئولوژیک کمتری دارد، تغییر داد. با وجود این، در دوران ریاست جمهوری او بود که برای سومین بار موضوع ضد موشکها مطرح شد و این حاصل تناسب قوایی بود بین ریاست جمهوری تضعیف شده دموکرات و کنگرهای جمهوریخواه.
عنصر کلیدی مورد تاکید کنگره انتشار گزارش یک کمیسیون پارلمانی به ریاست رامسفیلد در ۱۹۹۸ بود که به ارزیابی دوباره تهدیدهای بالیستیک در سطح جهان با تکیه بر قابلیتها و نه نیتهای عاملان آن میپرداخت.
در همان سال، آزمایشهای هستهای پاکستان و هند، شلیک یک موشک تایی پو دونگ ۱ کره شمالی و یک موشک ایرانی به تحلیل کمیسیون رامسفیلد اعتبار بخشیده دموکراتها را در موضع دفاعی قرار داد.
جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۰ به ریاست جمهوری رسید و با بهرهبرداری از این موفقیت خیزشی تازه به دفاع ضدموشکی داد.
از آن زمان به بعد، نظام مند سازی این مفهوم توسط آمریکاییان و گسترش جغرافیایی آن با بالا بردن احتمال متوقفکردن پرتابههای حریف در مرحله شلیک نشانههای آشکار سومین ماجرای ضدموشکی در تاریخ استراتژیک آمریکا است.
بنابراین، فکر دفاع ضدموشکی از دوره دوم ریاست جمهوری بوش شروع نشده است.
اطمینان آمریکاییان به رویین تنی سرزمینشان، به برکت جغرافیا، همیشه احساس امنیت به آنها بخشیده و تقدیرگرایی بانیان این کشور آمریکا را بهصورت سرزمینی موعود جلوه داده است. از این دیدگاه، هر گونه تعرض به خاک آمریکا نه تنها یک گستاخی بلکه هتک حرمت به حریم آزادی محسوب میشود. کسی که مرتکب چنین اهانتی شود مقدسات را زیر پا گذاشته و مستحق عقوبت الهی است.
با توجه به احتمال وقوع جنگ تنبیهی، استراتژی آمریکا، هم بر تمایل به تعرض تحت تاثیر ژنرال آنتوان هانری دو ژومینی- تکیه دارد، هم بر پیش گزاره نابودی استراتژیک دشمن.
در واقع، سهگانه تجهیزات هستهای، شامل زیر دریاییهای پرتابکننده، موشکهای بالیستیک میان قارهای و بمبافکنهای استراتژیک، به ایالات متحده به طور مجازی امکان میدهد تمامی نقاط جهان را مورد هدف قرار بدهد. اما این توان تهاجمی چه ارزشی میتواند داشته باشد وقتی نتواند نفوذ ناپذیری ساحت ایالات متحده را تضمین کند؟ آمریکا که بهتازگی هتاکی پرل هاربور را در شعلههای آتش هستهای هیروشیما زدوده بود، از همان سالهای ۱۹۵۰، در برابر ظرفیت بالیستیک هستهای روسها - با توجه به قابلیت اصابتشان به خاک آمریکا- این وضعیت را بهصورت یک انحراف از سرنوشت محتوم خود تحمل میکرد.
دردناکترین وجه این انحراف موقعیت بازدارندگی ناگزیری است که آمریکا در آن قرار دارد و مجبور است سیاست دفاعی خود را برپایه اطمینان به نابودی متقابل که تصور میشود جلوی شروع فاجعه را بگیرد قرار دهد. معنای این احتجاج هستهای فاسد، در ذهنیت آمریکاییها، همانا انجام معاملههای غیر قابل قبول با شر خواهد بود.اسکار مورگنسترن Oskar Morgenstern، بانی تئوری بازیها، در سال ۱۹۵۹، در اثرش The Question of National Defense از کاربرد تعرض در استراتژی هستهای دفاع میکند؛ اما برنارد برودی در پاسخ او در همان سال <استراتژی در عصر موشکها> را انتشار میدهد و عنوان میکند که MAD (نابودی تضمین شده متقابل) که <امنیت ایالات متحده را به ظرفیت عقلایی ماندن کرملین منوط میکند> به دلایل اخلاقی غیر قابل پذیرش است (۷). از این نیاز مابعدالطبیعی به تناسب بیشتر میان حمله و دفاع، ضرورت اکید دفاع ضدموشکی نتیجه میشود، یک اضطرار اخلاقی که روان و ذهن آمریکاییها دائما بدان سو کشیده میشود.
۱۹۵۹، تاریخ مناظره میان برودی و مورگنسترن، دو سال پیش از به قدرت رسیدن رئیسجمهور کندی، دارای اهمیت بسیار است. رفتار <اخلاقی> داشتن در عصر هستهای بدان معنی است که آسیب پذیری آمریکا را امری مقدر نشماریم. آمریکاییها بهگونهای معنی دار اغلب از موعظه معروف ۱۶۳۰ کشیش پیوریتن، جان وینتروپ، تحت عنوان A Model of Christian Charity یاد میکنند که واعظ یاد شده در آن گفتار فرمولی را به کار میبرد که از شهرتی شگفت انگیز برخوردار شد. او دور و بسیار به دور از ماکیاول، آمریکا را بهصورت <شهری بر فراز تپه> City upon the Hill و بهعنوان دیده بان باز سازنده جهان توصیف میکند که با در پیش گرفتن رفتاری اخلاقی میبایست به بنای ملتها بپردازند. کندی ۱۱ روز پیش از احراز منصب خویش این موعظه را نقل کرد (۸) و رونالد ریگان هم چندین بار همین کار را تکرار کرد. این دو ریاست جمهوری <اخلاقی> با راه اندازی برنامههای ضدموشکی پیگیر پیوند خوردهاند که خود حدیثی گویا است (۹).
در این راستا، پروژههای فعلی این چرخه را بازسازی میکنند. جورج بوش در یک سخنرانی در سال ۲۰۰۰ و قبل از انتخاب شدنش، قصد خود مبنی بر کاهش تعداد موشکهای هستهای تهاجمی را اینگونه توصیف میکند <تا کمترین میزان سازگار با امنیت ملی ما> (۱۰). در همان سال، وزیر دفاع رامسفیلد در سفر دور اروپا اعلام کرد که ادامه دفاع ضدموشکی <یک مسئله اخلاقی است> و نه تکنولوژیک (۱۱).
به این ترتیب، شروع بازنگری هستهای ( ( Nuclear Reviewتوسط پرزیدنت بوش در آغاز نخستین دوره ریاست جمهوریاش (۱۲) بیشتر به یک بررسی وجدان ملی میمانست که مناسک تطهیری را که کندی و ریگان در دوران خود برگزار کرده بودند، تکرار میکرد.
گزارش پارلمانی فرانسه در سال ۲۰۰۱ با اشاره به نوعی <الهیات سیاسی> در بنیاد دفاع ضدموشکی آمریکا یکی از کلیدهای بحث را ارائه داد. اولویت متافیزیک قدرگرا در روانذهن آمریکاییان و تاریخ مکرر برنامههای Missile defense از ۱۹۵۷ به بعد، این اندیشه را تقویت میکند که هیچ عاملی نمیتواند واشنگتن را از ادامه حرکتی که دگر بار به راه انداخته باز بدارد. و اینک یک پرسش در برابر قاره پیر باقی میماند: <دفاع موشکی> آمریکا در اروپا یا <دفاع موشکی> اروپایی؟ انتخاب راستین در این است.
۱)گزارش خبری شماره ۲۹۶۱ درباره پروژههای آمریکایی دفاع ضدموشکی، ثبت شده در ۲۸ مارس ۲۰۰۱ توسط هیات رئیسه مجلس ملی.
۲) از جمله افزابش تعداد موشکهای پولاریس و تهیه بمب افکنهای استراتژیک جدید.
۳) ایالات متحده خروج خود از پیمان را اعلام کرد. این خروج در ژوئن ۲۰۰۲ تحقق یافت.
۴) ن.ک. نورمن اسپینراد <هنگامی که جنگ ستارگان به حقیقت میپیوندد> لوموند دیپلماتیک، ژوئیه ۱۹۹۹۵) یک نظامی و تاریخ نویس، عضو ستاد ناپلئون. او چندین اثر در زمینه نظریههای نظامی دارد از جمله <رساله درباره هنر جنگ> (۱۸۳۹).
۶) ۱۹۵۹Bernard Brodie, Strategy in the Missile Age. Princeton University Press,
۷ ) <یا باید ایمانی راسخ به تکنولوژی داشت یا از راه حلهای بدلی دل برید و تنها به دفاعیات فعال تعلق داشت> Strategy in the Missile Age به نقل از ژان فیلیپ بولون در <۶۰ سال دفاع در برابر موشکهای بالیستیک>، موسسه استراتژی تطبیقی، پاریس ۲۰۰۵.
۸ ) سخنرانی پرزیدنت جان اف کندی در برابر دیوان عالی ایالت ماساچوست، بوستون، ۹ ژانویه ۱۹۶۱.
۹ ) توجیه <اخلاقی> IDS بر اذهان اثر گذاشته است: <آیا بهتر نیست به جای انتقامجویی، زندگی انسانها را نجات دهیم؟> (رونالد ریگان، سخنرانی تلویزیونی۲۳ مارس ۱۹۸۳).
۱۰) .۲۰۰۰Press Conference on Security Matters at the National Press Club , Federal News Service, Washington, ۳۲ mai
۱۱ ) نقل از ایوو دادلر و کارلا نیه تینگ در <استراتژی دفاع ضدموشکی آمریکا> سالنامه فرانسوی روابط بینالمللی، پاریس ۲۰۰۲.
۱۲ ) هدف از این بازنگری کاهش احتمالی کلاهکهای هستهای آمریکا از ۷۵۰۰ به ۲۵۰۰ بوده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست