جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مروری کوتاه بر فیلم های ساخته نشده بهرام بیضایی


مروری کوتاه بر فیلم های ساخته نشده بهرام بیضایی

فیلمسازی بهرام بیضایی در این سال ها به شکستن طلسم سنگینی بدل شده است که هربار جدی ترین تلاش ها برای شکستن آن به شکست منتهی می شود و با ترفندی از راه و مسیر دیگری سد راه فعالیت بیضایی می شود

اواخر هفته گذشته وقتی به طور ناگهانی اعلام شد که ساخت فیلم «لبه پرتگاه» جدیدترین طرح سینمایی فیلمساز یکسر متفاوت سینمای ایران بهرام بیضایی منتفی شده است، خیلی ها تعجب نکردند. آنچه بیش از همه در واکنش به این خبر احساس شد، دریغ فراوانی بود از ادامه فیلم نساختن کارگردانی که در تمام این سال ها ثابت کرده حضور و فعالیتش نفسی تازه به کیفیت و کلیت سینمای ایران می دهد.

فیلمسازی بهرام بیضایی در این سال ها به شکستن طلسم سنگینی بدل شده است که هربار جدی ترین تلاش ها برای شکستن آن به شکست منتهی می شود و با ترفندی از راه و مسیر دیگری سد راه فعالیت بیضایی می شود.

این بار اختلاف بر سر حضور بازیگر مرد نقش نخست فیلم عامل این توقف بود تا تمام انعطاف بیضایی که برای به سرانجام رسیدن «لبه پرتگاه» این بار واقعاً با بسیاری از مسائل کنار آمده بود، سرانجامی پیدا نکند. این اتفاق در دوران کاری بیضایی به یک دایره تبدیل شده است و هربار با طی شدن روندی کامل می شود. مروری کوتاه بر تعدادی از شاخص ترین این دایره ها می تواند گوشه یی کوچک از انبوه طرح های به سرانجام نرسیده بیضایی را نشان دهد.

● فیلم در فیلم

یکی از شاخص ترین طرح های بیضایی که تقریباً برای ساخته شدن روندی مانند لبه پرتگاه را طی کرد، طرحی به نام «فیلم در فیلم» بود. فیلمنامه این اثر یکی از بدیع ترین طرح های سینمایی بیضایی بود که به شکل داستانی تو در تو و بی انتها معضلات فراوان سینمای ایران در ساخت یک فیلم را از قبیل امکانات، مشکلات ممیزی، ارتباطات درونی و... روایت می کرد.

بیضایی برای ساخت این فیلم به چند سرمایه گذار علاقه مند به توافق رسید و حتی در مقطعی پیش تولید آن نیز به سبک خاص بیضایی در گرفتن تست از بازیگران مورد نظرآغاز شد اما سرانجام ظاهراً به دلیل هزینه بالای تولیدش و لزوم حضور تعداد بسیار زیاد بازیگرانش ساختش منتفی و بعد از مدتی با انتشار فیلمنامه اش پرونده اش بسته شد.

● چه کسی رئیس را کشت

یکی دیگر از طرح های بیضایی طرح طنز آمیزی بود به نام «چه کسی رئیس را کشت؟» که صحبت ساختش در نیمه دوم دهه ۷۰ و قبل از جدی شدن تولید سگ کشی مطرح شد. این فیلم ظاهراً در ساختاری طنزآمیز شوخی های جالبی با فیلم های جنایی سینما می کرد و تولید آسان تری نسبت به طرح های ناکام قبلی بیضایی داشت. به شیوه مالوف پیش تولید آغاز شد و صحبت از انتخاب مرضیه برومند به عنوان بازیگر اصلی فیلم هم بود. اینکه چه عواملی تولید فیلم را منتفی کرد عنوان نشد اما ظاهراً لزوم تغییراتی در فیلمنامه و خط داستانی آن نقش مهمی در این زمینه ایفا کردند.

● مقصد

مقصد از طرح های بعد از سگ کشی بود که در دوران موفقیت مالی آن فیلم صحبت ساختش مطرح شد. زمانی که بیضایی پیگیر انجام امور حقوقی مالکیت سگ کشی بود این طرح یکی از ساده ترین طرح های بیضایی بود که از لحاظ تولید هم دشواری طرح های دیگرش را نداشت و می شد با سه بازیگر و یک اتومبیل آن را به سرانجام رساند.

اما مشکل ساخت این فیلم در مضمون و نوع روابط شخصیت هایش بود که اجازه نمی داد به راحتی پروانه ساخت دریافت کند. بیضایی این بار به جای تغییر روابط شخصیت هایش برای فراهم کردن امکان ساخت آن ترجیح داد از خیر ساخت آن بگذرد و با انتشار فیلمنامه اش عملاً پرونده ساختش را بست.

● سند

این طرح از معدود طرح های بیضایی در حوزه سینمای جنگ بود که از این لحاظ در نوع خود بدیع و متفاوت بود. صحبت ساخت این فیلم هم بعد از سگ کشی مطرح شده بود و داستانش درباره عکاسی بود که تصاویری ناب از یک عملیات ثبت کرده بود که حالا می توانست سند رهایی عده یی از یک اتهام سنگین باشد.

سند بعد از آنکه برای ساخت ملزم به انجام تغییراتی شد، کارگردانش را هم تغییریافته دید و از آن مقطع بیشتر نام بیضایی به عنوان نویسنده این طرح در محافل سینمایی مطرح شد. مدتی حمید فرخ نژاد پیگیر ساخت این طرح بود که به رغم دستیابی به نتایج قابل توجهی نتوانست سرانجامی برای آن بیابد و به بایگانی پیوست.

● اتفاق خودش نمی افتد

پروانه ساخت این طرح بیضایی در سال ۸۲ صادر شد و بیضایی از همان زمان با علاقه پیگیر ساختش بود. این طرح هم از جمله طرح های کم خرج بیضایی محسوب می شد که البته در زمره آثار سیاسی اش هم به شمار می رفت که همان زمان پروانه ساخت گرفتنش برای بسیاری تعجب برانگیز می نمود. همین مضمون هم سرانجام باعث توقف ساختش شد .

در حالی که انتخاب بازیگرانش به تهیه کنندگی خود بیضایی هم آغاز شده بود اما با ایرادهای مرحله یی وارد شده به رغم انعطاف اولیه بیضایی ساختش منتفی شد و با انتشار فیلمنامه اش باز هم علاقه مندان این فیلمساز فرهیخته فیلمی از بیضایی را بر روی کاغذ دیدند،

● افرا

افرا هم در مقطعی به عنوان یکی از طرح های در دست بیضایی نامش مطرح شد که با وجود اعلام مژده شمسایی به عنوان بازیگر قطعی اش، امکان ساختش فراهم نشد و بیضایی با انجام تغییراتی تلاش کرد آن را در قالب یک نمایشنامه بر صحنه تئاتر اجرا کند که آن هم به نتیجه نرسید و مانند طرح های دیگر چندی بعد در قالب کتاب منتشر شد و البته بخش هایی از آن توسط خود بیضایی در یک برنامه، روخوانی شد.

● تاریخ سری سلطان در آبسکون

طرح این فیلم هم از آثار معروف بیضایی است که صحبت ساختش در تمام سال های پایانی دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ مطرح بود. فیلمنامه درباره آخرین پادشاه سلسله خوارزمشاهیان بود که از ترس حمله مغولان به جزیره آبسکون فرار می کرد و از لحاظ ساختار و پرداخت شباهت هایی به فیلم «مرگ یزدگرد» داشت. فیلمنامه برای تبدیل شدن به فیلم امکانات و هزینه های فراوانی را می طلبید که فراهم نشدن شان برای فیلمی از بیضایی طبیعی بود. پس سرانجامی جز انتشار در قالب کتاب در انتظارش نبود.

به غیر از طرح های اشاره شده در بالا، فیلمنامه ها و طرح های بسیاری در تمام این سال ها بودند که در مقاطع گوناگونی صحبت از ساخت شان مطرح می شد اما هرکدام به دلایلی به نتیجه نمی رسید. اسامی تعدادی از آنها آمده است.

زوبین زند