دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

نگاه جنسیتی به زن


نگاه جنسیتی به زن

از فرهنگ هایی که خود را به سلطه ی غرب فروخته اند, انتظاری جز این نیست که از سویی , برخی حقوق مدنی را برای زنان تعریف می کنند و در جامعه جا می اندازند که زن و مرد برابر و یکسانند , اما از سوی دیگر از زنان انتظار دارند که نقش یک کالای جنسی را بازی کنند

زن و نگاه جنسیتی به او ، موضوعی است که امروزه در فرهنگ های گوناگون سراسر جهان می توان ردپایی از آن گرفت؛ از آمریکا گرفته تا همین تهران خودمان.

از فرهنگ هایی که خود را به سلطه ی غرب فروخته اند، انتظاری جز این نیست که از سویی ، برخی حقوق مدنی را برای زنان تعریف می کنند و در جامعه جا می اندازند که زن و مرد برابر و یکسانند ، اما از سوی دیگر از زنان انتظار دارند که نقش یک کالای جنسی را بازی کنند.

برای اثبات این ادعا کافی است به عرصه هایی که قرار است زنان و مردان نقشی برابر ایفا کنند، توجه کنیم تا در یابیم که حتی در چنین مواردی نیز زن نقشی برتر از یک ویترین جنسی ندارد.

در فرهنگ سنتی و حتی مدرن ما نیز کیفیت برداشت عمومی جامعه از زنان، فراتر از این نیست، چه آنگاه که زن قرار است فقط در زوایای خانه تعریف شود، چه آن زمان که مانند عروسکی در کوچه و خیابان و محل کار به خودنمایی می پردازد.

آنانی که در پیروی از نگرش غربی، در پی اثبات تساوی حقوق زن و مرد، مبنای اسلام را به سخره می گیرند، در عمل زن را در اسباب تفریح و خوش آمد مردان تعریف می کنند، چرا که تا زنی در پی زیباتر جلوه کردن در چشم مردان به تزئین و آرایش خود می پردازد، خود را از مراتب انسانی پائین کشیده و نقش کالا را بازی کرده است.

از طرف دیگر، وقتی که در نگاه سنتی، از زن انتظار می رود در وهله اول، همسر خوبی برای شوهرش باشد- حال این که شوهر او چگونه مردی است و آیا نقش شوهری خود را به خوبی ایفا می کند یا نه، فرقی نمی کند- در حقیقت دوباره گرفتار همان برداشت جنسیتی شده ایم.

در جامعه ما، "مرد " چنان تعریف شده که با شنیدن این کلمه، وظیفه همسری و پدری را در نظر نمی گیریم بلکه نقش اجتماعی و مسئولیت های فراوان او را در ذهن مجسم می کنیم، حال آن که کلمه" زن "، مترادف همسر است و جایگاه اجتماعی پیدا نمی کند.

آیا اگر زنان متناسب با توان و تحصیلات خود امکان رشد در موقعیت های اجتماعی می داشتند و فرصت رقابت با مردان هم تراز شان که سال ها پس از آنان وارد عرصه های اجتماعی شده اند فراهم بود و همچون مردان فرصت آزمون و خطا پیدا می کردند، بدون آن که زیر ذره بین باشند و پدیده ای به نام «سقف شیشه ای» در مسیر ارتقای شغلی آنان وجود نمی داشت، آیا باز هم خیل عظیمی از زنان، احساس می کردند که باید در نقش یک کالای جنسی خود را در معرض خریداران قرار دهند؟

آیا اگر چنین تقاضایی از سوی مردان جامعه نمی بود و اصولاً زن حتی در بستر خانواده به شکل یک کالای جنسی تعریف نمی شد، باز هم شاهد چنین فاجعه ای بودیم؟

و آیا مگر هر پدیده ای در جامعه از قاعده عرضه و تقاضا پیروی نمی کند؟

آیا چنین برداشتی از زن در دین مبین اسلام و در کلام خدا نیز هست؟

نگاهی به زنانی که قرآن معرفی می کند و نقشی که برای آنان قائل است، رهنمود خوبی برای ماست ، تا ببینیم چقدر به آیات الهی پایبند بوده ایم:

داستان آسیه، داستان عجیبی است. او زنی است که اتفاقاً در جایگاه همسری تعریف نمی شود، چرا که قرار است نقش اجتماعی بزرگی بازی کند و از طرفی شوهرش مردی نیست که لیاقت زنی چون او را داشته باشد. آسیه فراتر از فهم و درک بسیاری از مردان عصر خود به پیامبر زمانش، موسی، ایمان می آورد و در این مسیر، نه تنها از دست دادن تمامی موقعیت های اجتماعی خود را به عنوان همسر فرمانروا به هیچ می گیرد که شکنجه و مرگ را به زندگی در بارگاه فرعون ترجیح می دهد و خداوند به این جهت است که او را می ستاید.

مریم ، زن دیگری است که در جایگاهی فراتر از نقش همسری و حتی مادری تعریف می شود. خانه این دختر جوان قرارگاه ملائکه است و میوه های بهشتی او تعجب و غبطه ذکریا را برمی انگیزاند. مریم در جایگاه مادری نیز نقشی کاملاً اجتماعی بازی می کند، او خاستگاه رسالت است.

اما ملکه سبا، بلقیس، زنی مشرک است که به سوی توحید می آید. کافی است که این فرمانروا را با دیگر فرمانروایان که در قرآن از آنها نام برده شده و همگی مرد هستند مقایسه کنیم، مردانی مثل فرعون و نمرود. سرزمین آباد سبا را ببیند در مقابل سرزمین های غرق ظلم و جور این حاکمان. حکومت داری عاقلانه و منصفانه بلقیس را که پس از شنیدن پیام سلیمان، به مشورت با درباریانش می نشیند و مدبرانه به آنها می گوید که وقتی سرزمینی تصاحب شد، امرای آن ذلیل و خوار می شوند، مقایسه کنیم با رفتار مستبدانه فرعون و نمرود با اطرافیانش.

ادب و متانت بلقیس را در برابر سلیمان در کنار طغیانگری آن مردان فرمانروا در برابر معجزات پیامبران قرار دهیم. حجب او را می بینیم در دربار سلیمان زمانی که به اشتباه دامنش را بالا می گیرد تا از آب بگذرد و بعد پی می برد که پا روی شیشه گذاشته است و مقایسه کنیم با تکبر فرعون. نگوییم شکوه دربار سلیمان او را خاضع کرده است که رفتار انسانی او را پیش از آن نیز دیده ایم و مگر نه این که شکوه موسی در ماجرای اژدها بر فرعون نیز ظاهر شد و مگر نه این که نمرود گلستان شدن آتش بر ابراهیم را دید؟

بلقیس به پیامبری سلیمان ایمان آورد و سرکشی نکرد، اما مردان فرمانروا تا آخرین دم زندگی و با دیدن معجزات پیاپی، به جنگ با پیامبران عصر خود ادامه دادند.

راستی هدف قرآن از این مثال ها چیست؟ آیا قرآن نقش جنسیتی برای زن تعریف می کند؟ پس چرا در میان تمامی فرمانروایان نام برده شده در قرآن فقط یک نفر و آن هم یک زن است که چنین نقش اجتماعی بزرگی بازی می کند؟

چرا در میان آن همه مردان متکبر، خودسر، مستبد و ناتوان، فقط یک زن به چنین نمادی از عقل، تدبر و اطاعت فرمان خدا تبدیل می شود؟

خداوند هیچ گاه مردم سرزمین سبا را جز به جهت آن که مشرک بوده اند، به دلیل دیگری سرزنش نمی کند و مثلاً نمی گوید چه مردم نادانی که حکومت زنی را پذیرفته اند.

در این خطوط پایانی به جملاتی از سخنان رهبر معظم انقلاب که در دیدار گروهی از بانوان عنوان شده و راهنما و سرمشق من بوده است، اشاره می کنم:

« فاطمه زهرا (س) در قله بشریت قرار دارد و کسی بالاتر از او نیست و می بینیم که آن بانوی مسلمان، این فرصت و قدرت را یافت که خودش را به این اوج برساند. پس فرقی بین زن و مرد نیست و به خصوص شاید از همین جهت است که خدای متعال در قرآن کریم، آن وقتی که راجع به نمونه ی انسان های خوب ،و نمونه ی انسان های بد مثال می زند: و ضرب الله مثلاللذین امنوا امراهٔ فرعون (تحریم آیه ۱۱) در مقابل هم در مورد انسان بد و کج رفتار و انسانی که در جهت غلط حرکت می کند ، به زن نوح و لوط مثال می زند. در همه قرآن وقتی می گوید: ضرب الله للذین آمنوا یا ضرب الله للذین کفروا، در هر ۲ مورد از زن مثال می زند. آیا این به معنای آن نیست که ما باید از دیدگاه اسلام، به برداشت غلط و متأسفانه مستمر در تاریخ بشریت نسبت به جایگاه زن پاسخ بدهیم؟

اسلام می خواهد بایستد و این برداشت و روش و فهم غلط از مسأله زن را- که در طول تاریخ هم وجود داشته است- تصحیح کند.

من تعجب می کنم- جز استثناءها- چرا این گونه بوده است؟ چرا بشریت همواره درباره مسأله زن و مرد، کج فکر کرده است و می خواهد در مقابل این بایستد؟

شما از تعلیمات انبیاء که بگذرید، در همه برداشت ها و تحلیل ها و تفکرات بشری، جایگاه زن و مرد، جایگاه غلطی می باشد. حتی در تمدن های خیلی بلند پایه دنیای باستان- مثل تمدن روم و ایران- برداشت از زن، یک برداشت غلط است که ذکر جزئیات و بیان تفاصیل دیگر از حوصله ی این مقاله خارج است. باشد در فرصتی دیگر...

نویسنده : سمیرا اصلان پور