دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

حضور مؤثر پدر


حضور مؤثر پدر

در گذشته بی پدری خیلی عادی تر از امروز بود آن زمان,نبود پدر در کانون خانواده بیشتر به علت مرگ و میر بود , نه جدایی , ترک خانواده یا ازدواج مجدد , در حال حاضر اکثر بچه هایی که پدر ندارند , از سرپرستانی برخوردارند که می توانند بار مسئولیت آنها را , به نیکوترین شیوه , بر دوش کشنداماتاکنون به فکر چه کسی رسیده است که بداند این قبیل اشخاص ترجیح می دهند چنین وظایفی را نپذیرند یا آن را به دیگری واگذار کنند

در گذشته بی پدری خیلی عادی تر از امروز بود . آن زمان،نبود پدر در کانون خانواده بیشتر به علت مرگ و میر بود ، نه جدایی ، ترک خانواده یا ازدواج مجدد ، در حال حاضر اکثر بچه هایی که پدر ندارند ، از سرپرستانی برخوردارند که می توانند بار مسئولیت آنها را ، به نیکوترین شیوه ، بر دوش کشنداماتاکنون به فکر چه کسی رسیده است که بداند این قبیل اشخاص ترجیح می دهند چنین وظایفی را نپذیرند یا آن را به دیگری واگذار کنند ؟

پیامدهای شگفت انگیز یک پژوهش علمی – اجتماعی جدید حکایت از آن دارد که از دست دادن پدر بر اثرعوامل امروزی و اختیاری،مسلماً ناگوارتر از فقدان وی به علت مرگ است . وانگهی کامیابی کودکانی که مادرانشان طلاق گرفته و دوباره شوهر نکرده اند ، تقریباً از هر نظر کمتر از کودکانی است که پدرشان مرده و مادرشان بیوه شده است .

یکیاز نابسامانی های فرهنگی ،این است که مردهابیشتر به ناسازگاری گرایش دارند و این خود سبب می گردد که آنان توجه پدرانه شان را تقریباً از کف بدهند و چه بسا همین امر باعث می شود که بنیان خانواده رو به ضعف بگذارد . از همین روست که در برخی جوامع سفارش اکید بر این است که باید مردها را در برابر فرزندانشان متعهد ساخت و البته در این رهگذر ، ازدواج یکی از راهکارهای مهم به شمار می رود .

این روزها پدران همیشه نقش دوم را در تربیت اطفال خانواده به عهده دارند؛ اما چون پرورش فرزندان ، وظیفه ای دشوار ، پرتنش و بسیار خسته کننده است ، پدر و مادر می توانند پشتیبان هم بوده ، به یاری یکدیگر بشتابند . آنان قادرند کمبودهای همدیگر را جبران کنند و نیرو و توانایی خویش را فزونی بخشند .

بدون تردید حضور مداوم پدر در منزل باعث می شود که مهارت های کلامی و چاره جوییفرزند افزون گشته و به پیشرفت های چشمگیر تحصیلی بینجامد . بر اساس بررسی های انجام گرفته،معلوم شده است که بودن پدر در خانواده از عوامل تعیین کننده پیشرفت دختران در ریاضیات به حساب می آید . در مورد پسران هم نتایج به طرز چشمگیری یکسان است . تحقیقات نشان می دهد که بین حضور پدر در کانون خانواده و توانایی های پسرانشان در درس ریاضی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد . مطالعات دیگر ، بیان کننده رابطه میان تربیت پدرانه و هوش کلامی پسران است .

شایداین مسئله کمتر به نظرتان رسیده باشد که در تعالیم پدر ، نوعی ابراز همدلی و همدردی نهفتهاستکه مورد نیاز هر جامعه منظم و متشکل از اشخاص مطیع قانون ، همیار و دلسوزاست. در میان اشخاص تحت بررسی ، مهمترین عاملی که در دوران طفولیت سبب تقویت حس همدردی می گردد ، نقش پدر در مواظبت از بچه است .

البته هنوز دلیل اصلی این موضوع روشن نشدهاست وامکان دارد که در کنار هم بودن پدران و فرزندانشان حالتی از همدردی و شفقت پدید آورد و این امر به چگونگی بازی کردن پدران با فرزندان،یا طرز استدلال آنها مرتبط باشد .

همه مزایای عواطف تمام عیار پدرانه ، نصیب بچه نمی شود ، بلکه پرورش فرزند ، پدران را ترغیب می کند تا عادات شخصی خود از قبیل دوراندیشی ، همیاری ، دوستی ، اعتماد و از خود گذشتگی را رشد دهند و تمام این ویژگی ها به منافع اقتصادی منجر می شود . وجود فرزندان در خانواده سبب می گردد که مردان اهمیت الگو و سرمشق مناسب بودن را دریابند .

● بچه هایی که جدا از پدران واقعی خود زندگی می کنند

دسته دیگری که از فقدان موجودی به اسم پدر در خانواده رنج می کشند ، زنان هستند . بدون تردید،شماری از زنان بی حضور مردان ، زندگی خوبی را می گذرانند . در حالی که وجود مردی بد و گمراه در زندگی زن ، فاجعه انگیز و مصیبت بار است . به نظر می آید که نبود مرد در زندگی خانوادگی ، در ظلم و ستمگری نسبت به کودکان بی تاثیر نیست و عاملی برای خشونت بیشتر نسبت به زن شمرده می شود .

این مسئله تا حدی جنبه ریاضی دارد . هر قدر تعداد مردان مجرد در اجتماع بیشتر شود ، رخدادهای خشونت آمیز برای زنان افزایش می یابد .

به منظور تجدید روابط میان پدران و فرزندان ، باید دگرگونی هایی را که در چند دهه اخیر صورت گرفته و به فرد گرایی ریشه داری انجامیده است ، از بین برد و بار دیگر ازدواج را به عنوان اصل و عرف اجتماعی در جامعه تثبیت کرد . در ضمن دست به اقدامات مفید هم می توان زد . برای مثال کارگزاران به متأهل ها بیش از مجردها مرخصی بدهند و نیز ساعات کاری آنان را متغیر سازند . همچنینبزرگان دینی می توانندبامقاومت در برابر وسوسه های نفسانیافرادکه با از بین بردن" روابط صحیح و متعهدانه" سدی رویاروی ازدواج ایجاد می کند ، زمینه های اخلاقی را که در فرهنگ طلاق و تجرد موجود است ، اصلاح و ازدواج را توصیه و تجویز کنند .

همین طور مشاوران ازدواج و تشکیل زندگی مشترک می توانند کار را با تعصب و سوگیری در جهت حمایت از ازدواج آغاز کنند و بر نیازهای خانواده یا حداقل احتیاجات مراجعه کننده تأکید ورزند . از تمام این ها گذشته ،باید برای زن و شوهرهایی که صاحب فرزندهستند دوره انتظار بیشتری برای طلاق تعیین گردد و مشاوره در مورد ازدواج ، اجباری شود .

چنانچه بخواهیم در اجتماعی با معیارهای انسانی زندگی کرده و پیشرفت کنیم ، باید تمام موانعی را که سبب جدایی پدران از خانواده هایشان می گردد ، از میان برداریم و بدانیم که برای ما هیچ چیز مهمتر از این موضوع نیست