چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

واقع بینی به جای شعارزدگی


واقع بینی به جای شعارزدگی

تیم سیاست خارجی آقای روحانی با چه پشتوانه ای مذاکرات با ۱ ۵ و آمریکا را اداره می کند این تیم وجوه فعالیت دیپلماتیک, حقوقی, فرصت سازی برای تکمیل فناوری هسته ای و تبدیل بحران به فرصت با هدف امنیت زایی در حوزه داخلی و خارجی برای کشور را در دستور کار خود دارد

تیم سیاست خارجی آقای روحانی با چه پشتوانه‌ای مذاکرات با ۱+۵ و آمریکا را اداره می‌کند؟ این تیم وجوه فعالیت دیپلماتیک، حقوقی، فرصت‌سازی برای تکمیل فناوری هسته‌ای و تبدیل بحران به فرصت با هدف امنیت‌زایی در حوزه داخلی و خارجی برای کشور را در دستور کار خود دارد. البته در دولت آقای خاتمی، هدف امنیت‌زایی با دفع تهدیدها و جلوگیری از ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل همراه بود، ولی در شرایط کنونی اولویت تیم مذاکره‌کننده امنیت‌زایی با هدف حفظ دستاوردهای هسته‌ای، اعتماد‌سازی بین‌المللی از طریق شفاف‌سازی حداکثری و لغو تحریم‌ها در چارچوب مدیریت اختلاف دنبال می‌شود.

بااین‌همه تجربه تیم حاضر نشان می‌دهد در راستای سیاست تعامل با جهان به جای تقابل، در حوزه سیاست داخلی، اجماع عقلانی میان اغلب جناح‌ها حتی جناح‌های مخالف ایجاد شده است؛ به‌عنوان نمونه برخلاف سال‌های ۸۱ تا ۸۳، تیم مذاکره‌کننده با چالش جدی مواجه نیست. در آن سال‌ها جناح‌گرایی و تسویه‌حساب‌های شخصی و سیاسی که تا اواخر دولت‌های نهم و دهم ادامه داشت، قادر بود به مذاکرات از یک سو و منافع ملی از سوی دیگر صدمه وارد کند. علاوه‌براین مشی تخصصی برای بررسی موضوعات مختلف، سایه خود را بر پرونده انداخته است. این موضوع از گلایه‌های روحانی است که «بخشی از مشکلات در پرونده هسته‌ای به برداشت مسوولان سازمان انرژی اتمی از مسایل حقوقی و سیاسی و اطلاعات محدود آنان از مسایل بین‌المللی و حقوقی مربوط می‌شد... اینکه آژانس از برنامه غنی‌سازی ۵/۳درصد قبلا مطلع نباشد در حد کوتاهی رسمی محسوب نمی‌شود.» او در ادامه تاکید می‌کند که «مسوولان رده‌بالا هم از جزییات مسایل حقوقی کمتر اطلاع داشتند.» اما مهم‌ترین چالش در دهه‌های اخیر از نظر روحانی «در ماجرای هسته‌ای و سیاست داخلی، گزارش اطلاعات کارشناسی به صورت ناقص به مسوولان رده‌بالا و بی‌اعتمادی به غرب و سازمان‌های بین‌المللی است» که همواره مشکل‌آفرین بود.

همچنین ورود و خروج اطلاعات از طریق مجاری رسمی مانند وزارت امورخارجه که متکفل مذاکرات است، رفت و آمد تصمیمات به بخش‌ها را نظام‌مند کرده و سرعت تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری را در آن بالا برده و به انسجام مذاکرات و پرهیز از شعارگرایی، کمک شایانی کرده است. این امر به نوبه خود منجر به آن شده تا گروه‌های تبلیغاتی تندرو از اطلاعات محرمانه و بازی با آن در حوزه افکار عمومی و تشویش افکار عمومی و به‌ویژه دمیدن فشار و بحران به اقتصاد داخلی به دور بمانند و از سوی دیگر، زمینه‌های تردید و کندشدن مذاکرات با تضعیف لابی‌های اسراییل در طرف مقابل از میان برود.

از این منظر، اظهارنظرهایی با این مضمون که « اعلام محرمانه‌بودن مذاکرات... اجازه می‌دهد افکار عمومی را مطابق خواست و نظر ۱+۵ مدیریت کنند و... این مصداق همان گلایه سعدی در گلستان است که «سگ‌ها را گشاده‌اند و سنگ‌ها را بسته»!»

در چارچوب منافع ملی و آزادی مطبوعات قابل ارزیابی نبوده و گذشته این‌دست از اظهارات نشان می‌دهد، تندروها که به زعم روحانی می‌توانند «حرف غلط خود را با هیاهو، جنجال و تبلیغات یا به واسطه ارتباط با افراد مختلف به کرسی بنشانند» قادرند چالش نوینی را تحت‌عنوان «چالش مسوولیت و هراس تاریخی ناشی از آن» بیافرینند. به عبارت دیگر اظهارنظرهایی ازاین‌دست به دنبال منافع جناحی بیشتر بوده تا منافع ملی و در نهایت از نظر رییس‌جمهوری، هم در جنگ و هم در ماجرای ۴۴۴ روز گروگانگیری منجر به آن شده بود که کسی جرات نمی‌کرد برای به‌حداقل‌رساندن ضرر ناشی از ادامه سیاست قبلی پای پیش بگذارد. تیم مذاکره‌کننده به خوبی می‌داند که توجه‌کردن به این‌دست از هیاهوها به معنی محدودشدن تصمیم‌‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها بوده، به نحوی که شرایط برای اخذ تصمیم ملی، به شدت دشوار می‌شود.

علاوه بر این تیم مذاکره‌کننده قادر شده به دور از شعارزدگی بی‌حدوحصر که آینده ملت، نظام و کشور را در هاله‌ای از ابهام و تنش و بحران فرومی‌برد، با واقع‌بینی دست به تدوین استراتژی‌ای بزند که هم برطرف‌کننده نگرانی‌های طرف مقابل باشد و هم شامل نگرانی ملت ایران در برابر هزینه‌هایی باشد که برای دستیابی به تکنولوژی هسته‌ای پرداخته‌اند. این واقع‌بینی در سیاست‌های دولت نهم و دهم رخت بربسته بود. تصور اینکه نهادهای بین‌المللی را می‌توان با پول، تطمیع کرد به نحوی در اولین و آخرین ملاقات رییس‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد با روحانی به‌عنوان رییس تیم مذاکرات هسته‌ای هویداست: «... بحث شد که آژانس تحت نفوذ غرب است برای اینکه بیشتر بودجه آژانس را آنها می‌دهند و هم بر اکثر کشورها نفوذ دارند. ایشان (احمدی‌نژاد) گفتند... شما همین حالا به البرادعی زنگ بزنید و بگویید ما کل مخارج آژانس را می‌دهیم.» با این تجارب گرانبها به نظر می‌رسد روحانی و ظریف، نقش همان ساربان‌هایی دارند که می‌دانند شترها را به همراه بار پرونده هسته‌ای در کجا به زمین بنشانند.

فروزان آصف‌نخعی

روزنامه‌نگار