شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

معیارهای همسر نیکو از نگاه قرآن


معیارهای همسر نیکو از نگاه قرآن

انسان به طور طبیعی موجودی مقلد و الگوپذیر است واقعیتی که نمی توان آن را انکار کرد هر چند که در ضرب المثل های مردمی به نقد شیوه تقلید و الگوگیری پرداخته و گفته شده تقلید کار میمون است و این که میمون هر چه زشت تر, تقلیدش بیش تر است با این همه انسان در همه امور از مسایل حسی گرفته تا مسایل عقلی, موجودی مقلد و الگوبرداری است

● ضرورت تقلید

انسان به طور طبیعی موجودی مقلد و الگوپذیر است. واقعیتی که نمی توان آن را انکار کرد هر چند که در ضرب المثل های مردمی به نقد شیوه تقلید و الگوگیری پرداخته و گفته شده: تقلید کار میمون است و این که میمون هر چه زشت تر، تقلیدش بیش تر است؛ با این همه انسان در همه امور از مسایل حسی گرفته تا مسایل عقلی، موجودی مقلد و الگوبرداری است.

در روان شناسی اجتماعی آن گاه که از عمل اجتماعی و جامعه پذیری سخن به میان می آید مساله تقلید از اساسی ترین مولفه های آن می باشد؛ به طوری که بی تقلید و الگوبرداری نمی توان مساله جامعه پذیری و بقا و وحدت و همبستگی جامعه ای را به اثبات رساند.

در آموزش و پرورش و انتقال دانش ها و مفاهیم عقلی و اصول و مبانی اخلاقی و مسایل تربیتی نیز تقلید تنها راه و دست کم از مهم ترین راه ها به شمار می رود. هر کودکی از همان آغاز از راه تقلید و الگوبرداری از افراد نزدیک و مرتبط با وی به آموزش دست می یابد. حتی در اصول بسیار ریز و دقیق عقلی و احکام آن تقلید از اساسی ترین ابزارهای انتقال مفاهیم عقلی است. سقراط ها، افلاطون ها، ارسطوها، فارابی ها، بوعلی سیناها تنها از راه تقلید توانسته اند بیاموزند و به دیگران بیاموزانند.

در تمام کتاب هایی که در حوزه جامعه شناسی رفتار و روان شناسی اجتماعی نگاشته شده بخش مهمی از کتاب به مساله الگوبرداری و نقش و آثار آن در فرآیند تکامل شخصیت اجتماعی و جامعه پذیری اختصاص یافته است. در همه این موارد به مساله مهم «دیگری مهم» و یا «دیگران مهم» اشاره شده است و این که چگونه هر شخصی می کوشد شخصیت خود را با توجه به الگوها بازسازی کند و معیار سنجش درستی و نادرستی عمل و حتی اعتماد به نفس و خودباوری از نظر همگان «دیگری مهم» و یا «دیگران مهم» است.

شخص می کوشد بفهمد از نظر دیگری مهم و یا دیگران مهم چگونه انسانی است و در این راستا از هیچ تلاشی دست بر نمی دارد تا خود را وفق معیارها و ارزش های دیگری مهم و یا دیگران مهم بازسازی و همسان سازی کند. بر این اساس طبیعی است که در تمامی قرآن مسایل مهم معارفی و اخلاقی و تربیتی و عملی به شکل بیان الگوهای عینی مطرح می شود و داستان های پیامبران و یا انسان های کامل چون حضرت ابراهیم (ع) و یا آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران (ع) برای ارایه الگوهای عینی برای تقلید بیان می گردد. طرح مساله الگوبرداری از آنان و مطرح شدن پیامبر اسلام (ص) به عنوان الگو و نمونه کامل و جامع برای تقلید نیز برخاسته از همین امر طبیعی و گرایش ذاتی انسان به تقلید و الگوبرداری از دیگری است.

● الگوهای دینی مومنان

بنابر این انسان به طور طبیعی گرایش به این مساله دارد که خود را مطابق الگوها و نمونه های برتر در آورد و از سر تا پا خود را به شکل و شمایل و اخلاق و رفتار دیگری مهم و یا دیگران مهم تبدیل کند. از این رو به گردآوری همه عناصری می پردازد که از نظر وی برای الگوبرداری مهم و اساسی است و نقش موثری در آن دارد.

یکی از مسایلی که انسان مومن در جست و جوی آن گام بر می دارد و می کوشد به آن دست یابد، تطابق کامل زندگی فردی و اجتماعی خویش با الگوی دینی به ویژه الگوهای قرآنی است. از این رو در سخنان خویش برای توجیه رفتار و اندیشه و بینش و نگرش خویش همواره از آیات و روایات بهره می گیرد و به سیره عملی امامان (ع) استناد می کند. در خوراک می کوشد همانند آنان بخورد و یا در نحوه پوشش و خواب از آنان الگوبرداری نماید.

چیزهایی را که آنان ناپسند و زشت می دانستند و یا پسندیده و زیبا می یافتند استفاده کند و خود را متمایل به آن ها نشان دهد.

در مسئله ازدواج نیز می کوشد تا زندگی خود براساس الگوها و معیارهای علمی و عینی آنان و سیره عملی ایشان سامان دهد و آن چیزهایی را که از نظر ایشان ملاک وارزش است ارزش قرار دهد و از آن چیزهایی که ضدارزش است دوری و پرهیز نماید. بنابراین شناخت این معیارها و ارزش ها برای انسان مومن بسیار مهم و اساسی است؛ زیرا می کوشد تا خود را همانند ایشان کند و سر تا پا همسان سازی را بر پایه تقلید انجام دهد؛ زیرا معتقد است همسان سازی به معنای موفقیت کامل و رسیدن به جایگاهی است که ایشان از این راه بدان دست یافته اند. مسئله تقلید در حوزه بینش و نگرش و رفتار، امری است که قرآن بر آن تاکید کرده از جمله می فرماید اگر می خواهید محبوب خدا شوید از من پیامبر تقلید کنید و یا این راه مستقیم و راست من است از آن پیروی نمایید و یا گام در جایی نهید که من در آن جا گام نهاده ام و سر سوزنی از آن تخطی نکنید و یا این که نه پیش بیفتید و نه پس بمانید که در هر دو حالت گمراه می شوید، که اینها نمونه هایی از این دستورها و فرمان هاست که در آیات قرآنی بدان اشاره شده است و روایات بسیاری نیز در باب اطاعت از سیره زندگی پیامبر و امامان وارد شده که مجال طرح آن در این نوشتار نیست.

با توجه به این مسئله است که مومنان تلاش می کنند در زندگی خویش به ویژه در انتخاب همسر از امامان پیروی کنند و ملاک ها و معیارهای آنان را در انتخاب همسر و یازندگی به کار گیرند و سرسوزنی از آنها تخطی نکنند.

● نیکوترین همسر از نگاه قرآن

قرآن از همسر خوب و نیکو به خیر تعبیر کرده است. خیر به معنای چیزی است که گرایش و رغبت همگانی بدان وجود دارد. به این معنا که همسر خوب کسی است که از نظر همگان مورد تایید و توجه است و هر کسی آرزو دارد دارای چنین همسری باشد. زیرا ملاک های انسانی را چنان فراهم آورده که هر کسی به طور طبیعی آن را می ستاید و می پسندد. از نظر زیبایی، انسانی طبیعی و در حد اعتدال کامل است و نقص وعیبی در ظاهر وی نیست. از نظر بینشی و نگرشی و اخلاق فردی و رفتار اجتماعی نیز در مسیر تکاملی انسان قرار دارد و اصول و مبانی فطری را در خود بروز و ظهور داده است. نمونه های عینی آن را قرآن در آسیه (س) و مریم دختر عمران(س) در میان زنان و حضرت ابراهیم(ع) و دیگر پیامبران(ع) در میان مردان مطرح می کند. در این میان پیامبر اکرم(ص) الگوی برتر در میان مردان است و در حوزه همسری بهترین و کامل ترین ایشان به شمار می آید.

در آیات و سوره های چندی به الگوی دیگری به عنوان خانواده برتر و نمونه اشاره شده است که از هر نظر در کمال بینشی و نگرشی و رفتاری هستند. این خانواده که در سوره هل اتی (الانسان) به عنوان خانواده کامل و راستین ومحبوب خدا مطرح شده است، همان خانواده علوی است که ترکیبی از انسان های معصوم و کامل است که در آیه تطهیر به کمال و محبوبیت ایشان اشاره شده است.

خانواده علوی از هر لحاظ الگوی کامل در حوزه انتخاب همسر و زندگی و پدر ومادری و فرزندی است. فرزندان همه به گونه ای تربیت شده اند که بهتر از ایشان نمی توان یافت. از این رو افزون بر آن چه در این نوشتار بدان پرداخته می شود شایسته بلکه بایسته است تا با گردآوری و مطالعه زندگی و سیره ایشان در منابع و کتابهای دیگر همه ابعاد زندگی خانواده نمونه به دست آید و براساس این الگوهای رفتاری عمل شود.

● زن و مرد، مکمل یکدیگر

قرآن زندگی خانوادگی را بهترین و کامل ترین نوع زندگی برمی شمارد و آن را براساس فطرت و غریزه طبیعی انسان می داند و هرگونه زندگی در بیرون از چارچوب زندگی خانوادگی را زندگی ناقص و معیوب قلمداد می کند، زیرا در تحلیل قرآنی از همان آغاز آفرینش مرد، جفت و زوجی برای همسری وی از نفس و جانش آفریده شده که افزون بر نیازهای روحی و روانی و جنسی، زمینه تکامل و کمال یک دیگر را فراهم می آورند.

زن و مرد در تحلیل قرآنی موجود مستقل هستند و از روح و روان جداگانه برخوردار می باشند، از این رو هر کسی می بایست پاسخ گوی رفتار و کردار و افکار خویش باشد و هرکسی بار خویش بر دوش می کشد و در قیامت زن و مرد هر یک جداگانه دارای اراده و خواسته های مستقل خواهند بود و مجازات و پاداش مستقلی می گیرند اما با این وجود در زندگی دنیوی به گونه ای آفریده شده اند که باید مکمل یک دیگر باشند. به سخن دیگر زن و مرد در زندگی خلقی و دنیوی خویش موجوداتی وابسته به یک دیگر هستند و مرد به عنوان قوام و ستون زن و همسر خویش شناخته می شود که بدان تکیه کرده به کمال خویش می رسد.

از این رو در تحلیل قرآن از زن در دنیا به عنوان جفت و همسر مرد یاد می شود که باید با تکیه بر مرد و قوامیت او به کمال خویش دست یابد. این گونه است که زن و مرد به عنوان همسران می بایست در کنار هم باشند تا به کمال لایق و شایسته خویش برسند وگرنه دچار نقص و کمبود و عیب خواهند بود.

● همسر خوب، خیر برتر

بر این اساس قرآن همسر خوب و نیکو و زندگی خانوادگی را خیر می شمارد. (نساء آیه ۱۹) و در آیه ۲۲۱ سوره بقره همسران مؤمن را به عنوان خیر برتر از هر همسر دیگر می شمارد؛ زیرا زن مؤمن به جهت ایمان و رفتارهای برخاسته از آن می تواند مرد را به کمال خویش برساند ولی زن مشرک به جهت شرک و باورهای نادرست که در کردارها و رفتارهای او نیز نمود خواهد یافت دست کم سد راه تکامل همسر خویش خواهد بود اگر گفته نشود که عامل گمراهی و یا تغییر رفتاری همسر مؤمن خود نیز خواهد شد. در حقیقت همسر مؤمن، خیر است و موجبات تکامل و آرامش و آسایش شخص را فراهم می کند.

بنابراین انسان اگر بخواهد به کمال برسد و از مواهب دنیا برای دست یابی به تکامل و کمال و حتی آسایش و آرامش دنیوی بهره برد می بایست همسری را انتخاب کند که زمینه رشد و تکامل و آسایش او را فراهم آورد و آرامش را در خانه اش جای دهد. چنین همسری را می توان در میان زنان و مردان مؤمن یافت.

در آیات قرآنی به مسئله انتخاب زن مؤمن اشاره می شود؛ زیرا به طور طبیعی در میان عربها و حتی بسیاری از اقوام جهان، انتخاب همسر از سوی مردان بوده و هست و زنان بیش تر پس از خواستگاری به پذیرش آن روی می آورند. از این رو هرگونه پذیرش، مربوط به زنان و دختران است ولی خواستگاری و انتخاب نخست، به عهده پسران و مردان می باشد؛ بر این اساس در آیات قرآن به مسئله انتخاب زن خوب و مؤمن اشاره شده است ولی می توان از این به دست آورد که انتخاب در هر حال دو سویه است و زنان و مردان مؤمن می بایست همسری مؤمن برگزیند.

● زیبائی همسر، شرط مهم اما نه ضروری

قرآن به این مسئله طبیعی نیز اشاره می کند که انسان ها موجوداتی هستند که زیبایی را می پسندند و بدان گرایش دارند. زیبایی خواهی و زیبارویی جویی از امور طبیعی و غریزی بشر است. قرآن با شناخت مساله علاقه ها و گرایش های بشر به این نکته اشاره می کند که زیبایی هر چند ملاک و معیاری مهم در انتخاب همسر است ولی نباید زندگی خود را تحت الشعاع آن قرار داد.

البته به نظر می رسد که اصل زیبایی در آیات انکار نشده و از مردان و زنان خواسته شده که همسری انتخاب کنند که از نظر ایشان زیبا باشد.

در حقیقت اصل زیبایی هرگز مورد انکار قرآن و آیات آن قرار نگرفته و نوعی خلط و اشتباه در این جا پیش آمده است؛ زیرا آن چه از آیات فهمیده می شود این است که انسان هر گاه میان زیبارو و زیبارویان شگفت انگیز قرار گرفت می بایست در این جا ملاک و معیار را ایمان قرار دهد.

اصل آن است که شخص همسری زیبارو از نظر خویش برگزیند ولی هرگاه همسری را یافت که زیبایی شگفت انگیزی دارد ولی کافر و مشرک و یا انسانی غیرمتعادل اخلاقی و فکری است باید زیبارو را برگزیند و زیبارویان شگفت انگیز را به کناری نهد. (بقره آیه ۲۲۱)

پس می توان گفت که در تحلیل قرآن هرگز از شخص خواسته نشده که همسری زشت از نظر خود را به همسری برگزیند هر چند که مؤمن باشد؛ بلکه از وی خواسته شده که هرگاه میان دو شخص زیبای مومن و زیباروی شگفت انگیز غیرمومن قرار گرفت، زیباروی مومن را برگزیند.

به سخن دیگر از آن جایی که مردان و زنان زیباروی شگفت انگیز به ویژه زنان شگفت انگیز، دل و ایمان مردان را می ربایند و ممکن است شخص، کنترل و مهار خویش را از دست دهد، لذا از مردان خواسته شده که خود را کنترل کنند و چشم از این زیبارویان شگفت انگیز فرو بندند و به همان زنان مومن زیباروی بسنده نمایند.

به هر حال انسان به طور طبیعی گرایش به زیبایی دارد و هر کسی برای ازدواج باید همسری برگزیند که از نظر وی زیبا باشد هر چند که از نظر خیلی ها زیبا جلوه نکند با اینکه در تعریف علمی زیبایی به مساله سازواری و همانندی میان اجزا اشاره می شود ولی هر کسی دقیقاً همان چیز را زیبا نمی داند که دیگری می داند. به سخن دیگر زیبایی امری نسبی است و انسان می بایست دست کم زیبایی را ازنظر خود حل کند و شخصی را انتخاب کند که این معیار را داشته باشد. حال اگر زیبارویان شگفت انگیزی را نیز با دیگر معیارها چون ایمان یافت چه بهتر که با آنان ازدواج کند.

● معیارهای یک همسر نیکو و شایسته از نظر قرآن

قرآن برای همسری که بتوان وی را خیر و نیکو دانست معیارهایی را بیان می کند. یکی از مهم ترین این معیارها غیر از حسن و زیبارویی (بقره آیه ۲۲۱ و احزاب آیه ۵۲) ایمان به خدا (بقره آیه ۲۲۱ و تحریم آیه ۵) است؛ زیرا انسان بی ایمان، باوری به رفتارهای اخلاقی و دور از شئونات زناشویی نخواهد داشت و چون به قیامت و حساب و کتاب عقیده ندارد ممکن است به شوهر خیانت کند و با دیگری جمع شود. و لذا هم در زندگی خصوصی و هم در زندگی اجتماعی و تربیت فرزندان بر پایه اصول ایمانی خیانت می کند و زندگی خانوادگی را به تباهی می کشاند.

معیار دیگری که قرآن در همسران به عنوان خیر مطرح می کند اطاعت از فرمان های خداوند است. (تحریم آیه ۵) همسری که مطیع فرمان های الهی است در حقیقت کاری برخلاف اصول اخلاقی و هنجاری انجام نمی دهد و در مسیر تکاملی حرکت می کند.

تسلیم در برابر خدا و نیز شوهر (تحریم آیه ۵) از ملاک های همسر نیکو و خیر است. زنی که در برابر شوهر تسلیم است می تواند زندگی خوبی را فراهم آورد؛ زیرا در هر مجموعه ای یکی می بایست رهبر و دیگری فرمانبر باشد وگرنه همواره تضاد رفتاری پیش خواهد آمد و هر کسی راهی را می رود که مخالف دیگری است و در نتیجه آرامش از خانه و زندگی سلب می شود.

دوشیزه بودن از ملاک های همسر برتر و نیکو است. (تحریم آیه ۵) از این رو در بهشت به مردان بشارت داده می شود که با زنان و حوریان سیه چشمی ازدواج می کنند که هرگز از سوی جن و انسی مورد تصرف قرار نگرفته اند و همواره دوشیزه هستند.

دوشیزه بودن دختر موجب می شود تا شخص ارتباط سالمی با همسر برقرار کند و تنها محبت و عشق او در دلش جای گیرد. ارتباط با دیگری موجب می شود که سلامت زندگی به خطر بیافتد. اصولا مردان به دوشیزگان متمایل هستند و مایلند همه وجود زن در اختیار آنان باشد.

البته همانند مساله زیبارویان و زیبارویان شگفت انگیز در این جا اگر مردی با دو مورد مواجه شود که یکی دوشیزه هرزه گو و دیگری بیوه زن رازنگه دار باشد باید بیوه را مقدم دارد (تحریم آیه ۳ و ۵)

از این جا دانسته می شود که زن خیر و نیکو زنی است که رازدار می باشد. از این رو برتری ازدواج با زنان بیوه بر ازدواج با زنان فاش کننده رازهای همسران، در آیات قرآن بیان شده است.(همان)

توبه از گناهان (تحریم آیه ۵)، دعوت به بهشت و دور شدن از دوزخ (بقره آیه ۲۲۱)، دعوت به آمرزش خواهی و استغفار (همان)، روزه داری (تحریم آیه ۵)، عبادت خدا (همان) و هجرت همراه همسر برای حفظ ایمان (تحریم آیه ۵) از دیگر ملاک های همسر خیر و برتر در آیات قرآنی است.

روشهای نیکو شوهرداری کردن را که قطعاً عامل مهم در انس و الفت میان همسران است مورد بررسی قرار داده که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

● مسائل جنسی، ریشه بسیاری از طلاقها

آمارها بیانگر آن است که بیش ترین علل و عوامل مستقیم و یا غیرمستقیم افزایش طلاق در میان خانواده ها عدم تعامل سازنده و مفید میان زن و شوهر است. زنان بر این باورند که با اختیار شوهر، توانسته اند به همه چیزهایی که می خواستند دست یابند و ستون استوار بنیاد خانواده را در اختیار گرفته اند و به اهداف خود رسیده اند. در حالی که نگه داشت چیزی سخت تر از به دست آوردن آن است. مردان در دست زنان و یا در کنار ایشان همانند ماهی بسیار لغزنده هستند. از این رو نمی توان از گریزپایی آنها سخن نگفت و امید داشت که همواره پای بند خانه و خانواده باشند مگر آن که انگیزه های قوی و شدید آنان را در محیط خانواده حفظ کند.

در ریشه یابی طلاق همواره از مسایل جنسی به صراحت و یا کنایه سخن گفته شده است. بطوری که از نظر برخی کارشناسان مسائل خانواده، بیش از ۵۰درصد طلاقها ریشه در مسائل جنسی دارد.

مردان پیش از آن که به جا و مکان و غذا اهمیت دهند به مسایل جنسی اهمیت می دهند. از این رو گفته اند ریشه مشکلات خانوادگی را می بایست در خلوت گاه ایشان جست.

بر پایه آموزه های قرآنی و فرمان الهی، زنان و مردان می بایست در شبانه روز سه وعده را خلوت کنند و در این سه زمان حتی فرزندان نیز نباید در خلوت گاه ایشان وارد شوند. (سوره نور ۵۸)

در این سه خلوت زن می بایست خود را به اشکال مختلف بیاراید و از هرگونه آرایش و زینت بهره برد.

● نحوه تعامل خصوصی زن و شوهر

در روایات و روان شناسی جنسی درباره خلوت گاه و تعامل زن و شوهر در این مدت، گفته شده که آنان در این مدت با یک دیگر درباره مسایل خصوصی سخن بگویند و معاشقه نمایند و هرگز درباره مسایلی سخن نگویند که کدورت زا باشد و مشکلات بیرون از خلوتگاه را به درون خلوتگاه بکشاند و عیش را منقص گرداند و آتش محبت را به آب سرد سخنان درشت خاموش سازد بلکه هر سخنی که مهر و محبت را بیافزاید و عاملی برای جذب و جلب به سوی یک دیگر باشد بر زبان رانند.

به هر حال عرضه کردن زن به مرد در خلوتگاه و حریم کاملا خصوصی، اصلی قرآنی و حکمی الهی است که نمی توان از آن چشم پوشید. از این رو گفته اند بسیاری از مشکلات و درگیری های میان زن و شوهر در طول روز ارتباط تنگاتنگی با خلوت گاه ایشان دارد. هرگاه مسایل خلوتگاه حل شود اغلب مشکلات دیگر به خودی خود حل می شود. اگر مردی درباره پوشش زن و یا غذا و نحوه بچه داری و مانند آن اشکالی می گیرد ریشه آن را می بایست در جای دیگر جست و این گونه چیزها بهانه هایی بیش نیستند.

در این حریم خصوصی، بچه ها و دیگر کسان حاضر در محیط خانواده نمی بایست وارد شوند. در دستورهای قرآنی و نبوی این مسئله بارها مورد تأکید قرار گرفته که زن و شوهر می بایست از خوابگاه مستقل و مجزایی برخوردار باشند تا از هر حیث آسوده خاطر باشند.

● حسن التبعل، رفتاری جهادی

اما علی(ع) در کلمات قصار نهج البلاغه (شماره ۱۳۶) در عبارتی کوتاه اما پرمغز می فرماید: جهاد المرآه ، حسن التبعل= جهاد زن، نیکوشوهرداری کردن است. به تحقیق و با اطمینان می توان گفت تمام رمز و رازهای خوشبختی و سعادت یک زوج مسلمان و مؤمن در همین عبارت کوتاه نهفته است و شاید بتوان ادعا کرد که پیرامون همین عبارت موجز، مقالات متعدد و حتی کتاب ها نوشت.

تجربیات زندگی بسیاری از خانواده های مسلمان نشان می دهد که اغلب معضلات و ناهنجاریهای خانوادگی و اختلافات میان همسران ناشی از عمل نکردن به این جمله نورانی امیر بیان است ازاین رو با توجه به اهمیت موضوع و در ادامه مقاله، به بازخوانی حسن التبعل یعنی نیکوترین شیوه شوهرداری در آموزه های قرآنی می پردازیم.

● تبعل و بعل در لغت

بعل در زبان عربی به معنای رئیس و رب النوع و بت و صنم و مانند آن آمده است. در آیات قرآن هرگاه این واژه به کار رفته مراد از آن شوهر و جفت زن است به جز در آیه ۱۲۵ سوره صافات که به معنای بت و صنم می باشد. خداوند در این آیه می فرماید: اتدعون بعلا و تذرون احسن الخالقین؛ آیا بعل را به عنوان خدای خویش می خوانید و از او درخواست کمک دارید و خدایی را که بهترین آفریدگان است رها می سازید؟ به نظر می رسد که در این آیه مراد از بعل، خدایی است که در میان اقوام قدیمی لبنان در منطقه بعلبک مورد پرستش بوده است. حضرت الیاس(ع) که مأمور به سوی ایشان بود آنان را به پرستش خدایی دعوت می کند که بهترین آفریدگار است ولی آنان نمی پذیرند.

به نظر طبری در تفسیر کبیر او، بعل در این کاربرد واژه ای عربی از واژگان اهل یمن است که به معنا ومفهوم رب و پروردگار وخدایگان است. از این رو می توان گفت که معنای آن چندان تفاوتی با معنای مالک و صاحب که در آرامی و یا سامی ریشه داشته نخواهد داشت؛ زیرا محققان براین باورند که واژه بعل از ریشه سامی و یا آرامی است و در زبان وادبیات ایشان به معنای مالک و صاحب و پروردگار به کار می رفته است. برخی دیگر براین باورند که اقوام سامی به زمینی که دارای آب کافی بود و نیازی به آبیاری نداشته و در آن زمین درختان میوه خوبی به عمل می آمد سرزمین بعل می گفتند که در حقیقت پروردگار و رب درختان و گیاهان خود بوده و نیازی به آبیاری آسمانی (باران) یا زمینی از راه نهر ندارد.

از این رو شوهر و جفت زن را بعل گفته اند که در حقیقت خدایگان زن و پروردگار اوست و به نوعی مالکیت و سروری دارد. در کاربردهای اقوام کهن برای بیان مفاهیمی مهم چون شوهر، احترام و بزرگی و سیادت و آقایی مطرح و مهم بوده است. از این رو از واژگانی بهره گرفته می شد که در حد و اندازه پرستش بوده است.

در برخی از اقوام، شوهر چنان از جایگاه بلند برخوردار بود که در حکم خدایگان و در شأنیت پرستش بوده است. از این رو واژه ای که برای بیان پروردگاری و رب النوعی و یا صنم و بت استفاده می شد برای شوهر نیز به کار می رفته است. بنابراین معنا و مفهوم بعل در کاربردهای اصیل آن به معنای پروردگار خانه و سرور و سالار بوده است.

● معناشناسی حسن

اما واژه حسن به ضم حاء که در زبان پارسی به معنی نیکویی است، در حوزه های مختلف، معنایی متنوع و متعدد دارد. با این همه در یک امر مشترک می باشد و آن مسئله زیباشناختی به عنوان مؤلفه و مقوم اصلی است. هر چیزی هر چند خیر و خوب باشد ولی نیکو نیست. نیک و نیکو چیزی است که از نظر ذوقی و عاطفی و زیبایی، شخص را به وجد و ذوق می آورد. از این رو تاکید بسیاری در این واژه بر جنبه های روان شناختی و زیباشناختی آن شده است. نیکو، هر امر پسندیده ای است که زیبایی را نیز همراه خود دارد و زمینه اعجاب و شگفتی دیگران را فراهم می کند و عواطف و احساسات آنان را برمی انگیزد.

حسن خلق که در آیات قرآنی از آن سخن به میان آمده و حتی پیامبر با عنوان «علی خلق عظیم» مورد تمجید و ستایش خداوند قرار گرفته به معنای نرم خویی، پاکیزه گفتار بودن و با روی گشاده و زیبا با دیگران برخورد کردن است.(جامع السعادات، ج۱، ص ۳۰۶)

بنابراین با توجه به کاربردها و مصادیقی که قرآن برای حسن خلق بیان داشته می توان گفت که حسن التبعل چیزی در مایه های رفتارها و هنجارهای نیک و حتی فراتر از آن است.

● خلوت سه گانه و اهمیت آن

یکی از بهترین و نیکوترین روش های همسرداری به طور کلی و شوهرداری به طور خاص آن است که زن و شوهر در شبانه روز سه وعده با یکدیگر تنها باشند: پیش از نماز صبح و سحرگاهان، هنگام چاشت(ظهر) و هم چنین بعد از نماز عشاء.( نور ۵۸)

در این زمان هیچ یک از بستگان از کوچک و بزرگ نباید راه یابند و اگر فرزندان به بلوغ جنسی رسیده اند می بایست همانند دیگران هنگام ورود به خلوت، از پدر و مادر اجازه ورود بگیرند.

خلوت های سه گانه آن چنان مهم و اساسی است که پیامبر اکرم(ص) می فرماید: نشستن مرد در کنار همسر خود در پیشگاه خداوند دوست داشتنی تر از اعتکاف و شب زنده داری در مسجد خود (مسجدالنبی در مدینه) است. (تنبیه الخواطر ج۲ ص ۱۲۲)

مرد در این خلوت گاه، باید محبت خود را به زن ابراز کند و از پنهان کردن آن بپرهیزد؛ زیرا زنان با شنیدن محبت مردان اعتماد به نفس خاصی می یابند. از این رو پیامبر بزرگوار(ص) می فرماید: این گفته مرد به همسر خویش که دوستت دارم هیچ گاه از قلب او بیرون نمی رود. (کافی ج۵ ص ۵۶۹)

هر یک از زن و مرد باید به اشکال مختلف مهر و محبت خویش را بیان و آشکار سازند. چه این مسئله با گفتن کلمه ای باشد و یا دادن شاخه گلی و یا هر چیزی که زن از آن خوشش می آید. از این رو حتی خریدن تنقلاتی جزئی و چیزهایی که زن بدان علاقه مند است یکی از شیوه های بیان و ابراز مهر و محبت بشمار می رود. پیامبر(ص) در این باره می فرماید: مردی که برای همسرش لقمه می گیرد نزد خداوند پاداش دارد. (المحجه البیضاء ج۳ ص ۷) به این معنا که این عمل وی نه تنها بازتاب دنیوی و افزایش مهر و محبت میان زن و شوهر خواهد داشت بلکه بازتاب اخروی نیز به ارمغان می آورد و شخص در آخرت از پاداش آن بهره مند می شود.

زن در خلوت گاه باید خود را عرضه کند. و لذا در اسلام پیش قدمی زن در مسایل جنسی و عرضه کردن پیشنهاد از سوی او امری مستحب دانسته شده است. استحباب به این معنا خواهد بود که این عمل وی مانند لقمه گرفتن مردان برای زن، آثار دنیوی و اخروی و پاداش را دربردارد و فقط یک رفتار اجتماعی و هنجاری نیک به شمار نمی رود بلکه امری مورد تایید و تاکید دین و شارع به عنوان یک عمل دینی و حکم شرعی شمرده می شود.

پیامبر(ص) در بیان ضرورت اعلام آمادگی جنسی زن می فرماید: «علیها ان تطیب باطیب طیبها و تلبس احسن ثیابها و تزین باحسن زینتها و تعرض نفسها علیه غدوه و عیشه و اکثرمن ذلک حقوقا بر زن به عنوان یک واجب (یا حکم استحبابی) شرعی است که از خوشبوترین عطرها استفاده کند و زیباترین لباس ها را بپوشد و خود را به نیکوترین وجه بیاراید و بامدادان و شامگاهان خود را بر شوهر عرضه کند و اعلام آمادگی نماید. این از حقوق شوهر می باشد و حقوق شوهر بیش از این چیزی است که گفته شد.

تاکید آن حضرت بر عرضه کردن در دو وقت به معنای مخالفت با حکم سه وقت قرآن نیست بلکه تنها از باب نمونه مواردی را مطرح می سازد و از بیان بسیاری از موارد و مصادیق خودداری می ورزد و در یک کلمه می افزاید که حقوق شوهر بیش از آن چه گفته شده می باشد تا زن خود با توجه به شرایط شوهر و علاقمندی وی اقدام کند تا شوهر وی نیازی به دیگری پیدا نکند و در دام وسوسه های شیطانی نیفتد.

چنان که گفته شد و آمارها نیز نشان می دهد، بسیاری از اختلافات میان زن و شوهر از این ناحیه است. شما زنانی را دیده اید که در هنگام بیرون رفتن گویی، خود را برای عروسی و میهمانی آرایش می کنند و جامه های بسیار زیبا و آرایش بسیار نیکو می کنند و از همه روش های خودنمایی بهره می گیرند ولی همین که به خانه می آیند آرایش را با توجیه بد بودن در نزد فرزندان می شویند و جامه های زیبا را از تن خارج می کنند و به شکلی معمولی در خانه می گردند. مردی که در بیرون با چنین زنانی حتی بطور لحظه ای و گذرا مواجه شود سپس درخانه با شکلی دیگر روبه روگردد در درون خویش احساس کمبود می کند و به شکل مطلوب ارضا نمی شود در حالی که دیدگاه اسلام عکس این رفتار را تأیید می کند .

● آماده باش دایمی

یکی از حقوق مردان بر زنان به عنوان حسن تبعل آن است که زن خود را همواره در حوزه مسائل جنسی آماده نشان دهد مگر در مواردی که دین از آن بازداشته است. البته در همان موارد خاص و ممنوع نیز به اشکال دیگر خود را درمعرض بهره برداری جنسی قرار دهد و زمینه های استمتاع شوهر را فراهم آورد به گونه ای که مرد هیچ احساس کمبود و نیاز جنسی نکند. این آماده باش هرچند که در آیه ۵۷ سوره نور نیز بیان شده ولی در روایات به شکلی مشخص مطرح شده است. در بسیاری از روایات بر این نکته تاکید شده که زن می بایست همواره درحالت آماده باش دایم جنسی باشد.

در روایت است که زنی از پیامبر(ص) درباره حقوق شوهر پرسید: آن حضرت فرمود: ولاتمنعه نفسها و ان کانت علی ظهر قتب؛ بر زن است که خود را از شوهرش بازندارد و بگذارد تا وی از او کام بگیرد حتی اگر بر روی کوهان شتر باشد.

این روایت بدترین حالت را تجسم کرده که در جریان سفر و آن هم در روی شتر و بار کجاوه اگر مردی از زن خویش بخواهد که از وی کام گیرد می بایست خود را آماده کند و از آن بازندارد.

در حقیقت آماده باش دایمی جنسی برای جلوگیری از هرگونه احساس نیاز، امری است که می بایست زن به عنوان حق شوهر بشناسد و از آن کوتاهی نکند. از این رو گفته اند یافتن شوهر آسان تر از حفظ آن است؛ زیرا مردان با دیدن غرایز جنسی شان تحریک می شوند و احساس نیاز می کنند و اگر این نیاز برآورده نشود، از راههای دیگر ارضا می شوند که یا گناه است و یا با عقد موقت و دایم با زن دیگری برآورده می شود.

تاکید آیات و روایات بر خودنمایی و آراستگی زنان برای شوهران از این روست که مردان با مشاهده و دیدن، عواطف و احساسات جنسی شان برانگیخته شود. از این رو زن موظف است خود را در حالت آماده باش قرار دهد تا شوهر وی به زنی دیگر گرایش نیابد و استمتاع نجوید.

مسائل جنسی در خانواده هم در حوزه تشکیل و هم بقای آن نقش اساسی دارد. تفکر این که این امور در زمانی کاسته می شود و یا تقلیل می یابد و یا از میان می رود تفکر نادرست و دور از واقع است. مردان برخلاف زنان دارای تمایلات جنسی قوی ای هستند. شاید یکی از علل و حکمت های تعدد زوجات و عقد موقت مسئله گرایش های شدید جنسی مردان باشد که هرگز فروکش نمی کند و زنان گاه به عللی نمی توانند آن را برآورده سازند و مشکلات خانوادگی را سبب می شود. خانه غالبا زمانی آرامش می یابد که مرد از نظر جنسی ارضا شود و نیازهای جنسی او برآورده گردد.

اگر این تمایلات جنسی در خانه و به شکل صحیح و محبت آمیز تأمین نشود به اشکال مختلف در جامعه خود را نشان می دهد و فساد و تباهی اجتماعی را به دنبال خواهد داشت.

از این رو زن باید پروانه وار پیرامون شوهر بچرخد و همه گونه وسایل و آرامش روحی و روانی و جنسی وی را برآورده سازد. امام باقر(ع) می فرماید: هر زنی که یک لیوان آب به شوهرش بدهد از یک سال روزه داری و شب زنده داری برایش برتر است. (وسایل الشیعه ج ۱۴ ص ۱۲۳)

اصولا جهاد نفس و جهاد اکبر و اصغر زن در زندگی خانوادگی و در شوهرداری و حسن التبعل وی می باشد. زنان اگر بخواهند ثوابی کسب کنند نیازی نیست که شب زنده داری کنند و برای نماز شب برخیزند و یا روزهای بلند و گرم را روزه مستحبی بگیرند و یا برای جنگ و جهاد در راه خدا به جبهه بروند. برای به دست آوردن پاداش اخروی همه این امور کافی است که فقط خوب شوهر داری کنند. از این رو یک لیوان آب به شوهر دادن برابر با ثواب و پاداش یک سال شب زنده داری و روزه داری می باشد. (ر.ک به: زن در آینه جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی ص ۳۹۸)

امام باقر(ع) هم چنین می فرماید: زن برای رضا و خشنودی خدا تنها رضایت شوهر را اصل قرار دهد. با این کار است که رضایت و خشنودی خدا را نیز به دست می آورد و اگر شوهر خشمگین شود خشم الهی را به دنبال خواهد داشت.

● رضایت شوهر، عامل ثبات خانواده

زنان می بایست به هر شکلی شده رضایت شوهر را به دست آورند. از این رو شوهر در اندیشه و تصویر اسلامی چون پروردگار صاحب حق و مالک شمرده شده است و از جایگاه بلندی برخوردار می باشد. زن برای به دست آوردن رضایت و خشنودی خدا نمی بایست نمازهای بسیار و یا طولانی بخواند و یا روزه های مستحبی بگیرد. همین کار را می تواند با رضایت شوهر به دست آورد و از پاداش آن بهره مندگردد. از این رو در اسلام جز نمازهای واجب و آن هم در خانه از آنان خواسته نشده و حتی نهی شده است که زنی نمازش را طولانی کند و شوهر را سرکار بگذارد و خود را در کنار شوهر ننشاند و عشوه نکند و روزه های مستحب حتی بی اذن شوهر باطل و گناه است و نمازهای مستحبی از استحباب خارج می شود.

به هر حال جهاد و دین داری زن در شوهرداری وی خلاصه می شود. چنانکه امیر مومنان علی(ع) می فرماید: جهاد زن آن است که خود را بیاراید و زیبایی خویش را آشکار کند و برای شوهرش آراستگی نماید. (نهج البلاغه کلمات قصار شماره ۱۳۶)

آنچه بیان شد تنها نمونه هایی کوچک از روش های نیک شوهرداری است و حتی اگر این کوچک ترین و مصادیق مطرح شده مراعات گردد بسیاری از خانه ها از وضعیت کنونی بیرون می رود و آرامش در خانه ها حکمفرما می شود ولی مساله این است که حتی در همین اندازه مسایل رعایت نمی شود و در نتیجه طلاق و جدایی در جامعه افزایش می یابد. به سخن پیامبر(ص) آنچه گفته شده، بخشی از حقوق شوهران است و حق شوهر بیش از این چیزهایی است که بیان شده است. البته بدیهی است کارها و رفتارهای دیگری نیز وجود دارد که از مصادیق حسن التبعل است که برای آشنایی با آنها می توان به کتابهای مربوط به اخلاق خانواده مراجعه کرد.

● یک نکته ضروری

مجموع آنچه بیان شد ممکن است برای خواننده مقاله چنین القا کند که نگارنده این سطور فردی متعصب و یا مردسالار و یا دارای گرایشاتی از این قبیل است و یک طرفه به قاضی رفته است در حالی که چنین قضاوتی قطعا بدور از انصاف و واقعیت است و باید به این نکته اذعان کرد که اگر اسلام این همه بر حقوق مرد تأکید می کند، متقابلا بر حق فراوان زن نیز در زندگی زناشویی تأکید دارد و آیات قرآن و روایات بسیار بر ضرورت رعایت حقوق زن در زندگی و فراهم کردن آسایش و آرامش او، خوشرفتاری با وی و عدم ظلم و اجحاف در حق او تأکید می ورزند که پرداختن به این مقوله نوشتار مستقل و جداگانه ای را می طلبد و شاید در آینده به آن نیز بپردازیم. بدون تردید هدف نگارنده از نگارش این مقاله و مقالاتی از این دست، آشناکردن هر یک از زن و شوهر نسبت به حقوق و وظایف یکدیگر است تا از رهگذر آموزه های حیاتبخش دینی، زندگی توأم با آرامش، رفاه و محبت و دور از تنش و نابهنجاری را بدست آورند و لذت زندگی را بطور واقعی تجربه کنند.