جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
مجله ویستا

شادیاخ و سبب بنای آن


شادیاخ و سبب بنای آن

گفتنی ها و دیدنی های نیشابور

در بیش‌تر آثار برجای مانده پس از قرن سوم هجری، هر جا سخن از نیشابور است، نام شادیاخ نیز به میان می‌آید. شادیاخ باغی بود در سمت راست نیشابور قدیم که رود فرخک در شمال غرب و غرب آن جریان داشت. قریه‌ای در بلخ نیز به همین نام بوده است.

الحاکم (متوفای ۴۰۵ هـ.ق) در تاریخ نیشابور می‌نویسد: «شادیاخ از مشهورترین محله‌های نیشابور و جایگاه عبدالله بن طاهر آن‌جا بود.»

صاحب آثارالبلاد از شادیاخ چنین یاد می‌کند: «شادیاخ نام شهری بوده است در خراسان، نزدیک نیشابور، در قدیم بستانی از آن عبدالله بن طاهر بود.»

اعتمادالسلطنه که در سفر دوم ناصرالدین ‌شاه به خراسان و مشهد (۱۳۰۰ هـ.ق) او را همراهی می‌کرد، درباره‌ی مکان شهر جدید نیشابور در مطلع الشمس می‌نویسد: «شهر شادیاخ، در طرف جنوب شهر و در همانجایی که باغ مقبره‌ی امامزاده محمد محروق قرار گرفته، واقع می‌باشد.»

این شهر جدید را نمازان خان در سال ۶۹۵ هـ.ق در شمال شادیاخ، تجدید بنا کرد.

اما در سبب بنای شادیاخ گفته‌اند: «در زمان‌های گذشته، رسم بر این بود که وقتی سپاهیان در شهری توقف می‌کردند، در خانه‌های مردم مهمان می‌شدند. صاحب خانه مجبور بود لوازم آسایش این میهمان ناخوانده را فراهم سازد و یارای نافرمانی هم نداشت.

آنگاه که عبدالله بن طاهر به حکومت خراسان منصوب شد (۲۱۳-۲۳۰ هـ.ق) در نیشابور استقرار یافت. روزی در شهر، زن جوانی را دید که اسبی را آب می‌داد. چون تناسبی در این کار نمی‌یافت، شگفت‌زده شد. دستور داد شوی زن را حاضر کردند و سبب را پرسید، مرد گفت این ستمی که امیر بر ما روا داشته است. عبدالله گفت: چگونه؟ مرد گفت: یکی از سپاهیان تو در خانه‌ی من است. امروز از من خواست که اسب او را آب دهم و مرا یارای نافرمانی نمود. مردد شدم که اگر با اهل خانه بیرون می‌رفتم و زن را در خانه می‌گذاشتم، زنم را در امان نمی‌دیدم، ناگزیر زن را فرمان دادم تا اسب را آب دهد و خود خانه نگاه داشتم.

عبدالله، غمین گشت و به اندیشه فرو رفت، سپس دستور داد در بیرون شهر که شادیاخ نام داشت کاخی ساختند و خود در آن مستقر گردید و سپاهیان را موظف نمود که پیرامون آن زمین مورد نیاز اختیار کنند و ساکن شوند به فرمان او در شهر ندا دادند که از این پس، هر سپاهی در خانه مردم مهمان شود، خونش مباح است، به این ترتیب سپاهیان همگی به شادیاخ نقل مکان کردند و محدوده‌ی شادیاخ آباد شد و به مرور، یکی از آبادترین و مشهورترین محله‌های نیشابور گشت. این داستان را به دیگران، از جمله غازان خان نیز نسبت می‌‌دهند.»

کاخ شادیاخ که عبدالله بن طاهر ساخته بود بسیار باشکوه بود، الودلف -یکی از از جهانگردان دروه سامانی- می‌نویسد: «در نیشابور آثاری از ایرانیان و اعراب وجود ندارد فقط ساختمانی شبیه به بناهای قدیمی دیده می‌شود که یکی از سلاطین آن طاهر برپا نموده است.»

کاخ شادیاخ، مدت‌ها مرکز و مقر حکمرانان خراسان بود و تا ۶۱۸ که شادیاخ مانند دیگر محله‌های نیشابور در حمله‌ی مغول با خاک یکسان شد، محله‌ای آباد و زیبا بود.

یعقوب لیث که در سال ۲۹۵ هـ.ق وارد نیشابور شد، دستور داد تا باغ‌های بزرگی در شادیاخ احداث کنند که به مرور همه‌ی آن‌ها جای خود را به خانه‌های مسکونی دادند.

در دوره‌ی سامانیان و غزنویان، نیشابور مرکز و مقر سپهسالار خراسان بود و کاخ شادیاخ، محل رسیدگی به امور بود و در اختیار سپهسالار قرار داشت.

سلطان مسعود، پس از مرگ پدرش -محمود- از اصفهان عازم خراسان شد و در کاخ شادیاخ مستقر گردید و بار عام داد. بیهقی می‌نویسد: «چون امیر رضی الله عنه (سلطان مسعود) به کرانه‌ی شهر رسید، فرمود مردمی که به استقبال آمده بودند، باز گردند و خود سوی باغ شادیاخ رفت و به سعادت فرود آمد. بناهای شادیاخ را به فرش‌های گوناگون بیاراستند که همه، از آن وزیر حسنک بود، و آن‌ها را از جهت آن بناها تهیه کرده بود و مانند آن را کس یاد نداشت.»

طغرل اول سلجوقی – پس از پیروزی بر سلطان مسعود- وارد نیشابور شد (۴۲۹ هـ.ق) و در کاخ شادیاخ تاجگذاری کرد. الب ارسلان – دومین سلطان سلجوقی و بردارزاده‌ی طغرل- نیز دستور داد تا کاخ شادیاخ را تعمیر کنند. وی جشن عروسی پسرش –سلطان محمد (ملکشاه)- با دختر خاقان را در همین کاخ برپا نمود.

سال ۵۴۸ در اواخر سلطنت سنجر، بر اثر حمله‌ی ترکان غز، به شهر نیشابور آسیب کلی وارد شد.

یکی از سرداران سنجر به نام موید آی‌ابه‌به غزان را از نیشابور بیرون راند و اختلاف‌های محلی را فرو نشاند و مقر فرمانروایی خود را به شادیاخ انتقال داد؛ دور شادیاخ، خندق و برج و بارو احداث کرد و بر آبادانی آن بسیار کوشید. بسیاری از مردم و کسبه نیز به شادیاخ نقل مکان کردند. تا زمان حمله‌ی مغول که حدود نیم قرن بعد اتفاق افتاد، از آبادترین و زیباترین شهرهای خراسان بود و آن را «دهلیز شرق» می‌گفتند.

در حمله‌ی مغول، شادیاخ –مانند دیگر مناطق و محله‌های نیشابور- ویران گردید و از آن همه زیبایی و شکوه، هیچ چیز باقی نماند.

منبع:

مقدم عابدین، گلین، «گفتنی‌ها و دیدنی‌های نیشابور: شادیاخ و سبب بنای آن»، ماهنامه زائر، ش ۴۷، ص ۲۰.

http://abarshahr.blogfa.com/