شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

آخرین حلقه روشنفكری دینی


آخرین حلقه روشنفكری دینی

از قبیله رجال سیاست ایران, ششمین رئیس جمهور, اقبالش بلند بود كه رفتن او چون آمدنش جلوه ای خاطره انگیز گرفت آری, خاتمی با خاطری آسوده تر از اسلاف خود, صحنه را ترك می كند او خرسند است كه دامنه شكست دامن او را نگرفت و كابوس تجربه های تلخ رجال و دولتمردان پیشین به سراغ او نیامد, هنوز آنقدر خوشنام است كه زیر آسمان سیاست ایران نقشی تازه برای خویش طلب كند

رئیس دولت اصلاح طلبان سرنوشتی متفاوت از پنج رئیس جمهور اسلامی یافت، او را روشنفكران و توده مردم بر قدرت نشاندند اما اینك در بدرقه اش، مخالفان و رقیبانش نیز سرود همراهی و همدلی سر می دهند. آمد و رفت رئیس جمهور عصر اصلاحات هیچ شباهتی به فرجام كابینه های عصر انقلاب و سازندگی ندارد، هنگام جلوس او بر اریكه قدرت شمار دوستانش از انگشتان دست فراتر نبود اما روز برخاستنش عده و اعداد مخالفانش به تعداد انگشتان دست نمی رسد.

رقیبان درون حكومتی اش از پی هشت سال چالش و رقابت با او رفیق و همزبان شده اند كسانی كه روزگاری در حضور خاتمی امنیت و ثبات ملی را در خطر می دیدند و در آوای اندیشه او استحاله و افول ارزش های انقلاب را می جستند، اكنون وجود و حضور او را یك فرصت می پندارند. هنوز قضاوت مردم درباره كارنامه او بر ما مكتوم است. شاید خوشتر این بود كه از پی قضاوت اهالی حكومت، داوری مردم نیز درباره او روشن شود اما خاتمی چنانكه خود اعلام كرده است دیگر در سكوی انتخابات و معرض رأی مردم قرار نخواهد گرفت. با این حال، آنچه روشن است طیف زیادی از آنها كه در عصر دولتمداری او صاحب نقش بودند رأی خود را اعلام كرده اند از اصحاب سیاست و نیروهای حزبی تا نمایندگان مجلس از صنف روحانیت و دانشگاه تا اهالی اقتصاد و هنر در قضاوت خود از آزمون هشت ساله خاتمی، نمره ای در خور اعتنا به نام او نوشته اند.تاكنون از این عرصه های قضاوت ، خاتمی دو پیام تسكین بخش دریافت كرده است پیام اول از ناحیه همراهان و حامیان خویش كه در چندین اظهارنظر مكتوب و شفاهی اعلام كردند كه همه شكست های جریان اصلاحات را پای او نخواهند نوشت و عقوبت گناه از دست دادن مراكز مهم سیاست (مجلس و دولت و شورا) را گردن او نخواهند انداخت و پیام دوم از سمت خانواده حكومت كه گفتند سرستیز و جنگ با میراث و مسیر اصلاحات او را ندارند و جانشینان اش را از انتقام خواهی حذر خواهند داد.اما هنوز موعد یك قضاوت تاریخی درباره دوران خاتمی و قطعه عصر اصلاحات فرا نرسیده است. باید این فصل بگذرد تا گردش ایام و چرخه حوادث چهره تابناك تری از واقعیت دولت اصلاحات را آشكار سازد.

در روزهای غروب دولت اصلاحات هنوز ما در كشمكش عاطفه و احساس به سر می بریم نگاه اصحاب تحلیل و خبر در این ایام همچنان درگیر شگفتی های عرصه سیاست ایران و رازهای رفتار توده ایرانی است. سخن های این ایام در بدرقه خاتمی - موافق یا منتقد - رنگی از عاطفه و دلتنگی دارد هم سخن حامیان خاتمی كه فضایل بودن او در حكومت را به رخ می كشند و به این وسیله اضطراب درونی خود از آینده را انعكاس می دهند، هم لحن منتقدانی كه در این ایام بر زخم های دوره اصلاحات انگشت می نهند و در سخنان شان صدای غربت كسانی را سر می دهند كه با رفتن خاتمی سرنوشت شان در عرصه های اقتصاد، سیاست و حتی مطبوعات در محاق ابهام می ماند.

به هر حال چند روز دیگر و در مرداد ۸۴ حیات و حضور خاتمی در حوزه قدرت به سر می آید و طبق شواهد، او به همان نقطه ای رجعت می كند كه از آنجا برخاسته بود این اتفاق نزدیك است كه ما این رجل سیاست را بار دیگر در جمع و جرگه اصحاب فكر ببینیم.

باید این بازگشت دوباره خاتمی به منزلگاه اندیشه را به فال نیك گرفت. اینجا مكان و معبری است كه اصلی ترین دفتر نقد و قضاوت خاتمی گشوده خواهد شد. خاتمی كه حضورش در صحنه سیاست حاصل اجماع روشنفكران بود در این مرحله با پرسش هایی جدی از سوی حلقه اهل فكر روبرو می شود.همچنان كه مشاوران اش گفته اند روزهای پیش رو، مجادله بر سر نقش های اجرایی و ستادی خاتمی فروكش می كند و همه نگاه ها «نقش تاریخی» او را می كاود.كارنامه خاتمی در این مرحله نه با عیار و معیار مردان حزبی و اجرایی بلكه با سنجه روشنفكران سنجیده خواهد شد. در این آزمون نام خاتمی در ردیف اشخاصی می نشیند كه در امتداد یك خط تاریخی جریان صد ساله روشنفكری را تشكیل می دهند. از امروز می توان حدس زد كه این موج قضاوت موجی مناقشه آمیز خواهد بود و قلم ها و سخن ها در ارزیابی نقش های خاتمی درگیر همان مجادله ای خواهند شد كه درباره سایر نمادهای تاریخ اصلاح گری شده است. در موقعیت جدید، خاتمی مجاور و محشور با چهره های بحث برانگیزی چون سیدجمال، مصدق، نائینی، بازرگان، مطهری و شریعتی است. همان ها كه رئیس جمهور دوره اصلاحات بارها در دانشگاه و حوزه در نقد یا تكریم شان سخن رانده است.این مطلب شاید گزارشی از این مجادله در شرف وقوع باشد مدخلی است بر نوشته ها و سخن هایی كه بی گمان وزن و قامت خاتمی را در صف رجال اثرگذار دوره معاصر روشن خواهد كرد.

خاتمی در این معركه روشنفكری بر كرسی یك متهم نیست. او موضوع یك همایش بزرگ و انتقادی است. هر چه باشد اكنون لیدر اصلاحات از مأموریتی هشت ساله بازگشته است و اكنون باید اثبات كند كه رهبریت او بر كاروان اصلاحات سیر و آهنگی رو به جلو داشته است و بر سرمایه صد ساله جریان روشنگری توش و توان جدید افزوده است.

در این مجادله پای پرسش بسیار به میان خواهد آمد، اولین و بدیهی ترین آن این خواهد بود كه آیا به راستی او تكالیف و فرایض روشنفكری را در عرصه قدرت به جا آورد و با معیارهای جهان روشنفكری آیا اكنون می توان خاتمی را در كرسی سیاستمدار روشنفكر نشاند و ذمه او را در برابر تعهدات و وظایف روشنفكران مسؤول شناخت. از سوی دیگر باید دید داد و ستد جامعه روشنفكری با رئیس جمهوری دوره اصلاحات چه بود، روشنفكران چه چیزی به او عطا كردند و اكنون چه چیزی باید از او طلب كنند و بالاخره اینكه امروز و پس از پایان دوره طاقت سوز اصلاحات، طایفه روشنفكران چه میزان حاضرند خود را در كامروایی و ناكامی خاتمی سهیم ببینند.

عزت و غربت روشنفكری دینی

خاتمی در عصر ما عضو شاخص جریان روشنفكر دینی بود. ورود او به كانون قدرت نیز اولین كامیابی این نحله فكری و نشانه ای از آشتی دوباره جریان روشنفكری با سیاست است. روشنفكری دینی، جریانی كه هنوز به عنوان مدعی مدیریت جامعه دینمدار ایرانی در صحنه حضور دارد رسماً در سالهای واپسین دهه ۶۰ ابراز وجود كرد. پیدایی این جریان را هم می توان در راستای امتداد حركت روشنفكری ایران از مشروطه تاكنون ارزیابی كرد هم پاسخی به موج تحولات فرهنگی - فكری جهان جدید.محرك و منشأ جریان روشنفكری دینی هرچه هست، پیشگامان آن در پهنه سیاست امروز ایران به دامان دو گفتمان نوگرایی و آزادیخواهی آویخته اند. به عبارتی خاتمی بار رسالت جریانی را بر دوش كشید كه دو پروژه بر زمین مانده روشنفكری ایران یعنی دموكراتیزاسیون و مدرنیزاسیون را در دست دارد. روشنفكران دینی خیمه نقد اصلاحگری را در دو نقطه خطیر مستقر كردند زمین سنت و میدان مذهب. پیشوایان این جریان برآن شدند تا پلی میان سنت و مدرنیته و مذهب و دموكراسی به عنوان مولود میمون مدرنیته برقرار سازند.از این رو صدای نحله روشنفكران دینی در صحنه سیاست ایران، صدایی آشنا بود. سخن آنها از یك سو بازتابی از صدای روشنفكران عصر مشروطه بود كه آرزوی كشاندن ایران به شاهراه تمدن عصر جدید را در سینه داشتند. از سوی دیگر انعكاسی از جنبش احیاگری رهبران مذهبی و ملی بود كه آرمان تحول چهره دین را در سر داشتند.

جنبش دوم خرداد اولین بار صدای این خیز روشنفكری را به گوشها رساند و حس بیدار گری و جهش تازه به سوی نوشدن را دامن زد.

خاتمی اكنون باید راه ناتمام جریان روشنفكری ایران به سوی تحول را طی می كرد و آرزوهای معطل مانده این جریان در صحنه سیاست را جامه عمل می پوشاند. با این همه خاتمی در این میدان صرفاً نماینده نحله روشنفكری دینی نبود. روز دوم خرداد همه، جریانهای روشنفكری كنار او صف حمایت بستند؛ به این اعتبار كه او نماینده ائتلاف روشنفكری بود. آن روز همه اقطاب و نحله های روشنفكری او را برای پیگیری حقوق و مطالباتشان اصلح یافتند.بر این اساس همه فعالان پهنه روشنفكری در صدای رئیس جمهور اصلاحات مطلوب های تاریخی خود را می جستند. خاتمی در موقعیتی قرار گرفته بود كه نمی توانست صرفاً در مدار خواسته های روشنفكری دینی محصور شود. گویی گفتمان خاتمی مجموعه ای تركیب یافته از قطعه های تاریخ روشنفكری بود كه هر كدام از نحله ها و شعبه های این جریان تصویر آرمان پیشوای خود را در آن می دیدند.

چنانكه پیروان خط روشنفكری مصدق آرزو داشتند او غرور و آزاد گی ایرانیان را احیا كند، مریدان شریعتی به پیام نوگرایی دینی و سنت شكنی او در برابر جریان تحجر دینی چشم امید دوختند. در نگاه شاگردان بازرگان و مطهری گفتمان اصلاح طلبی خاتمی ترجمان دیگری از اندیشه های این دو چهره سیاسی - دینی انقلاب بود دو چهره ای كه معتقد بودند باید منطق علم و محور عقل را پایه مدیریت جامعه قرار داد. خاتمی همه اینها بود. اما به زبان نیاورد كه بیشتر یك خویشاوندی فكری او با كدام آباء روشنفكری است. تفكر خاتمی در عرصه سیاست برایندی از تمام مكاتب روشنفكری بود در عین حال كه او به تنهایی در قالب هیچ یك از پیشوایان روشنفكری نمی گنجید. در گفتمان اصلاح طلبی او می توان ردپایی از مؤلفه ها و نگره های اغلب روشنفكران مذهبی و ملی ایران یافت.همچنان كه واقعیت هشت سال اخیر می گوید رئیس دولت اصلاحات، در انتخاب روشها و تاكتیك های سیاسی، مسیری متفاوت طی كرد چنانكه نحوه تعامل او با مراكز قدرت و توده جامعه انتقاد بسیاری از روشنفكران را برانگیخت اما اهداف و آرمانهای او با مطلوبات دنیای روشنفكران ایران همپوشانی دارد. او در یك مرحله دغدغه خود را پاسخگویی و محدود كردن قدرت می خواند و در هشت سال دیالوگ خود با حكومت مداماً بر نظارت پذیری و تحدید دامنه قدرت پا می فشرد (خواسته مشروطه خواهان و آیت الله نائینی) در جای دیگر چنانكه از نطق هایش پیداست خواهان دمیدن حس مجاهدت و انگیختن رسالت جنبش تاریخی در نخبگان است و مأموریت اصلی این قشر را در زدودن خرافات از دامن دین و حكومت می بیند ( شریعتی) بالاخره اعتدال و میانه روی و منطق گرایی دایرمدار اندیشه او است و رادیكالیسم و تندروی را سم مهلك سیاست می خواند. او راه پایان بن بست ها و كشمكشهای سیاستگذاری ایران را در رجوع پناهگاه عقل و علم می جوید. بارها در جمع حوزویان و دانشگاهیان این آرزو را سر می دهد كه نابسامانی عرصه های سیاسی - فرهنگی ایران بر دو سامانه علم نوین و عقل مدرن سامان خواهد یافت. ( بازرگان و مطهری)

اما از حضور خاتمی در عرصه قدرت همه نحله های روشنفكری به یكسان سود نبردند. هشت سال دوره ریاست جمهوری به افت و خیزهایی در موقعیت گروه های روشنفكری انجامید. در حالی كه بخت طیف روشنفكران دینی با پیروزی خاتمی رو به درخشش نهاد، دو جریان رقیب آن در پهنه روشنفكری در معرض انزوا قرار گرفتند.

جدی ترین رقیب خاتمی و روشنفكران دینی، نحله روشنفكران رادیكال بود كه از ابتدا بر ایدئولوژی مبارزه و تز دگرگونی های انقلابی تكیه و تأكید می كرد. در برابر گفتمان آزادی خواهی روشنفكران دینی این طایفه بر مفهوم عدالت چنگ زده بود و در مقابل مشی اصلاحات گام به گام آنها از ایجاد تغییرات زیر و رو كننده دفاع می كرد. ادبیات روشنفكر چپ رادیكال در برابر روشنفكران دینی كه عقلانیت و خردورزی را تبلیغ می كرد، تقدیس «عمل» و اراده گرایی بود. آنها مداماً از حس تكلیف و رسالت ساختن انسان و جهان سخن می گفتند. در حالی كه جریان روشنفكران دینی بر دوش طبقه متوسط سوار بود و مخاطب خود را طیف شهروندان آگاه می خواند، روشنفكری چپ گرا خود را نماینده طیف تهیدستان معرفی می كرد و از میان لایه های عوام جامعه سربازگیری می كرد.خاتمی و متحدان او اما با نحله ای دیگر از جریان روشنفكری نیز مرزبندی داشت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.