سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
چاله هنوز هست!
روزی مردی نزد شیوانا آمد و از او خواست تا به عیادت فرزندش برود. شیوانا بیماری فرزندش را پرسید. مرد گفت: ”نزدیک کوچه ما چالهای هست که پسرم یک هفته پیش داخل آن افتاد و آسیب دید و دچار شوک شد. او چند ساعتی داخل آن چاله گود، گیر کرده بود و همین امر باعث شد تا ترس و وحشت به جانش بیفتد و نتواند به حالت عادی برگردد. از تو استاد آگاهی میخواهم تا از فرزندم عیادت کنی و او را آرام سازی و برایش توضیح دهی که چاله ترسی ندارد!“
شیوانا قبول کرد و همراه مرد به سمت منزل او حرکت کرد. وقتی به سر کوچه مرد رسیدند، شیوانا ایستاد و با انگشت چاله را نشان داد و گفت: ”این چاله که هنوز آنجاست!؟“
مرد تبسمی کرد و گفت: ”بله استاد! این همان چاله است. اما جای نگرانی نیست. از کنار آن بهراحتی میتوان گذشت.“
شیوانا با عصبانیت به سمت مرد برگشت و گفت: ”چالههائی که قبلاً یکبار در آنها افتادهاید، هنوز هم سر جایشان هستند و تو به من میگوئی نزد پسرت بیایم و به او بگویم چالهها ترسی ندارند!؟ این چاله باید چند قربانی دیگر بدهد تا شما همت کنید و آن را پر کنید!؟ من از همین جا برمیگردم و تا این چاله را پر نکردهاید به سراغ من نیائید!“
مرد مات و مبهوت به شیوانا خیره شد و گفت: ”ولی استاد! شما که تا اینجا آمدهاید، چند قدم دیگر هم بیائید و با پسرم صحبت کنید!“
شیوانا تبسمی کرد و گفت: ”بهجای اینکه به سراغ من میآمدید میتوانستید همت کنید و این چاله را پر کنید!“
شیوانا به مدرسه برگشت و ده روز بعد سرزده به عیادت پسر بیمار رفت. سر کوچه که رسید دید چاله، پر شده است و پسر بیمار هم سالم و سرحال مقابل منزل خود مشغول بازی است. پدر کودک وقتی استاد را دید بهسوی او شتافت و در آغوشش گرفت و گفت: ”استاد! به محض اینکه چاله را پر کردیم چند ساعت بعد حال پسرم خوب شد.“ شیوانا تبسمی کرد و گفت: ”پسرت چه گفت؟“
مرد سرش را پائین انداخت و گفت: ”پسرم وقتی دید من و بقیه اهالی مشغول پر کردن چاله هستیم، به من گفت که دیگر نمیترسد، چون میداند کسانی هستند که وحشتناکترین چالهها را با شجاعت پر میکنند. و دنیا با وجود این آدمها دیگر ترسناک نیست.“
شیوانا سری تکان داد و گفت: ”زندگی در شهری ترسناک است که ساکنان آن شهر، چالهها را بهحال خود رها میکنند تا رهگذران را در خود فرو ببرند. ترس پسر تو از چالهها نبود! از کرختی و بیتفاوتی ساکنان این محله بود که نسبت به وجود چالههای ترسناک در محله بیاعتنا بودند!“
مسعود پزشکیان سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری انتخابات ریاست جمهوری 1403 ایران جلیلی انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم مناظره مناظره انتخاباتی انتخابات مجلس شورای اسلامی دولت
تهران وزارت بهداشت قتل هواشناسی حوادث سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش قوه قضاییه سلامت خانواده سازمان هواشناسی
خودرو قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو دولت سیزدهم قیمت خودرو بازار سرمایه قیمت سکه بورس دلار حقوق بازنشستگان بنزین
سینمای ایران تئاتر سارا بهرامی تلویزیون سینما علیرضا قربانی تخت جمشید کنسرت رسانه ملی دفاع مقدس کتاب موسیقی
مغز کربن دانشگاه تهران دانش بنیان وزیر علوم
رژیم صهیونیستی غزه جنگ غزه آمریکا فلسطین روسیه فرانسه ترکیه دونالد ترامپ جو بایدن چین لبنان
فوتبال پرسپولیس استقلال یورو 2024 کریستیانو رونالدو تیم ملی پرتغال باشگاه استقلال لیگ برتر باشگاه پرسپولیس نقل و انتقالات لیگ برتر ایران علیرضا بیرانوند
هوش مصنوعی همراه اول الکامپ نمایشگاه الکامپ سامسونگ موبایل اپل ایرانسل فیبرنوری ربات نخبگان گوگل
تغذیه میوه ورزش کاهش وزن سرطان چاقی کلسترول لاغری ویتامین تب دانگ آلزایمر