سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

الهیات و رسانه تبلوری در جهان تكنولوژیك


الهیات و رسانه تبلوری در جهان تكنولوژیك

«پیربابین» در كتاب «عصر تازه ارتباط دینی», تعارضی قابل توجه میان دیدگاه های جهانی را ارائه می كند كه این امر در اشاره به پتانسیلی كه تلویزیون و دیگر رسانه ها بر دینداری افراد تاثیر می گذارند بسیار موثر تلقی می شود

● درآمد:

كشیش كارلوس ‌ای‌ویل، نویسنده این مقاله نگاهی به ویژگی تكثرگرایانه جامعه مدرن غرب و جایگاه و ماهیت رسانه در آن انداخته است.

وی شیوه‌ای را كه كلیساها سعی كردند از رسانه استفاده كنند توصیف كرده و پس از آن به شیوه‌ای پرداخته است كه رسانه بسیاری از عملكردهای سنتی دین را از آن خود كرده است. او در نهایت اظهار می‌دارد كه سه پاسخ به چالش رسانه نسبت به دین وجود دارند.

«پیربابین» در كتاب «عصر تازه ارتباط دینی»، تعارضی قابل‌توجه میان دیدگاه‌های جهانی را ارائه می‌كند كه این امر در اشاره به پتانسیلی كه تلویزیون و دیگر رسانه‌ها بر دینداری افراد تاثیر می‌گذارند بسیار موثر تلقی می‌شود. بابین از ما می‌خواهد به نوجوان مدرن آمریكایی توجه كنیم كه در میان غوغای رقابت رسانه‌های جمعی بزرگ می‌شود. چنین فردی تا زمانی كه به سن ۱۶ سالگی برسد ۲۰ هزار ساعت از عمر خود را وقف رسانه‌های جمعی كرده است. آیا امكان این امر وجود دارد كه با‌توجه به تنوع رسانه‌ها آنها عقاید مشابهی درباره خداوند و مسائل مربوط به الهیات ارائه دهند؟ مقوله دین و رسانه موضوعی گسترده است و در این مقاله به ایده‌های معدود، نظرات و پرسش‌هایی اشاره می‌شود كه ممكن است به گفت‌وگو و تعمق‌های بعدی كمك كنند. مراجعی كه در این رابطه وجود دارند به عنوان یك رسانه غالب بر تلویزیون تمركز كرده‌اند. در حالی كه در این رسانه از دین به طور كلی یاد می‌شود و دربرگیرنده حسی از الهیات جهان‌بینی، ارزیابی اخلاقی، عناصر احساسی و تعهد شخصی خاص است.

● جامعه و رسانه

دست‌كم سه ملاحظه را برای پرداختن به این موضوع باید مدنظر قرار داد.

▪ اولین آنها ویژگی تكثر‌گرایانه جامعه مدرن است. تحرك اجتماعی و جغرافی باعث افزایش عناصر فرهنگی، قومی و تنوع دینی می‌شود. این امر در چندین كشور اروپایی به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم رخ داد كه مرزهای خود را برای ورود مهاجران اروپای شرقی و كشورهای آسیایی باز گذاشتند چرا كه آنها فاقد نیروی كار كافی بودند. این نوع تكثر گرایی ارتباط نزدیكی با توسعه سكولاریستی دارد كه الزاماً منفی نیست. همانطور كه دیوید بوسچ در كتاب «تغییر ارتباطات» یاد‌آوری می‌كند: مردم جامعه میان سكولاریسم، سكولار شدن و انتشار دادن تمایز قائل هستند. به عبارت دیگر، دنیا به نقطه خاصی از خودمختاری رسیده است. انسان‌ها بالغ شده‌اند و این امر بر جو دینی نیز تاثیر گذاشته است. از این روی روابط انسان با كلیسا مهم‌تر جلوه پیدا كرده و كمتر سلطه‌پذیر و بیشتر فردگرا شده است. تاثیر جنبش روشنفكری همراه با موارد دیگر ادعا كرد كه هر فردی یك انسان خود مختار است. این تاثیر بسیاری بر مسیحیت و به طور خاص بر مذهب پروتستان گذاشته است. كلیسا نقش مركزی خود را از دست داد و افراد از این حق و توانایی برخوردار بودند كه از اراده خداوند با خبرباشند و تصمیم بگیرند چه مواردی را باور كنند و از باور چه مواردی سرباز زنند.

▪ دوم، بررسی جایگاه رسانه در جوامع مدرن؛ رسانه‌ها اغلب منبع اطلاعات و آموزش ارزشمند تلقی می‌شوند. یك متاله برجسته زمانی گفت: ما باید انجیل و روزنامه را باهم بخوانیم. اما چه روزنامه‌ای حقیقت را می‌گوید و اطلاعات را همانگونه كه در جهان رخ داده انعكاس می‌دهد. چه‌كسی تصمیم می‌گیرد خبر و محتوای آن چه باشد.

فرایند خصوصی‌سازی رسانه‌ها مدل خاصی از ارتباط ارائه كرده كه بی تردید بر تمام عبارات و اصطلاحات دینی تاثیر می‌گذارد. در بخش عمومی ملاك برتری در حضور جامعه و نهادهای آن و احترام به سنت‌های فرهنگی و دینی است. در بخش خصوصی هدف ارتباط برقرار كردن با مخاطبان بیشتر به منظور به دست آوردن منفعت بیشتر است. زمانی كه عقاید ارائه شده در جامعه باید از فیلترها و صافی‌هایی رد شوند كه مانع انعكاس هر چیز علیه منافع صاحبان رسانه‌ها می‌شود، چه شانسی برای ما باقی می‌ماند كه مشكلات، نیازها و آرزوی‌های خود و دیگران را بدانیم. این فیلترها و صافی‌ها امروز در مراكز بزرگی واقع شده كه اطلاعات و ارتباطات در دنیای ما را زیر سلطه خود دارد.

▪ سوم ماهیت رسانه. رسانه‌های شنیداری بصری چون تلویزیون و سینما ساعات خود را با تعداد بسیاری از افرادی پرمی‌كنند كه بی نهایت تلاش می‌كنند ما را به هیجان آورند. به واسطه چنین حس‌هایی انسان تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد. رسانه به حریم ما تجاوز می‌كند و ما هنوز از تاثیرات یك چنین تعدد محركی بر خود خبر نداریم. دین و حالت عاطفی بسیار به یكدیگر نزدیك هستند و تمام عبارت دینی در رسانه به واسطه تاثیر عاطفی خود متمایز شده است. رسانه‌های جمعی علائمی از تولید و تخریب انسان را نشان داده‌اند. تكه‌تكه كردن تصاویر، اطلاعات، دستكاری و مونتاژ آن انعكاس بخشی از تصاویر به شمار می‌رود كه از ارتباط موثق جلوگیری می‌كند. مینا رمیزه، جامعه شناس فیلیپینی در كتاب خود تحت عنوان «ارتباطات همانطور كه مردم به آن اهمیت می‌دهند: چالش‌های ارتباطات» آورده است: ظریف‌ترین نوع تسلط، نفوذ به ذهن محسوب می‌شود. منفور‌ترین نوع وابستگی مادی نیست بلكه معنوی است: افراد قدرت تفكر انتقادی خود را به جای خودشان از دست می‌دهند و زمانی كه مردم این قدرت را از دست می‌دهند قادر به برقراری ارتباط نبوده و تنها تقلید می‌كنند.

● از پذیرفتن غیر انتقادی به قطع كامل

رویكرد افرادی دیندار نسبت به رسانه‌های از پذیرفتن غیر‌انتقادی تا قطع كامل از حضور رسانه در زندگی جامعه متنوع است.

اگرچه كلیساهای مسیحی از ظهور رسانه‌های جمعی استقبال كردند؛ اما ترس‌های خاص خود را در این رابطه نیز ابراز كرده‌اند. به همین دلیل آنها در ابتدا سعی می‌كنند حضور رسانه در زندگی خود را محدود كنند و پس از آن خود را به عنوان تنها افرادی در نظر گرفتند كه می‌توانند استفاده صحیح از این وسیله را آموزش دهند. مقامات كلیسا سرانجام به مخاطبان رسانه‌ها بی‌اعتماد بودند و احساس می‌كردند آنها باید مورد حمایت، هدایت و كنترل قرار گیرند.

دینداران امروز معتقد هستند رسانه جایگاه دین در جامعه را غصب كرده‌اند. این امر به یك نظام ارزشی شكل می‌دهد و ماهیت یك فرهنگ را بیان می‌كند. برای مثال در نظر برخی از افراد، تلویزیون به نوعی دین تبدیل شده است گویی نقش مقدسی دارد كه درباره چگونگی و معنای امور به ما می‌آموزد. از این روی جهان‌بینی تكنولوژیكی دست‌كم سه تهدید به دین محسوب می‌شود. تهدید اول رسانه، نقش پررنگ‌تر منافع، انگیزه‌ها، رضایت‌ها و انرژی است كه هدف دین را منحرف می‌كند. افراد دیندار از این امر وحشت دارند كه رسانه تهدیدی به ارزش‌ها و اعتقادت سنتی دین آنها محسوب شود؛ چرا كه هر‌روز، خالی شدن كلیساها را نظاره گرهستند. دوم زبان دینی مورد قدردانی قرار دارد. نمادها، تصاویر و آداب تازه‌ای در حال خلق شدن هستند. «گریگور گتالس» در كتاب «اسطوره‌شناسی رسانه» می‌گوید: رسانه‌های جمعی به‌ویژه تلویزیون فرمان قدرت اسطوره را در دست گرفته‌اند... یكی از نقش‌های این اسطوره جایگیری در ما تا دنیا و جایگاه ما در آن را خود تعریف كند. سومین تهدید این است كه موضوعات دینی كه رسانه آنها آن را پرورش داده و در توسعه آن سهیم است هیچ ارتباطی با دین سازمان یافته ندارد.

● دین و رسانه: سه پاسخ

درباره استفاده رسانه‌های جمعی برای اهداف دینی چه می‌توان گفت؟ چندین پاسخ به این پرسش وجود داد كه در اینجا به سه پاسخ اشاره می‌شود. ابتدا مالكوم مگریج، كارشناس ارتباطات در رادیو و تلویزیون در سراسر جهان تصور می‌كرد كه فرد باید بدون ارتباط با تلویزیون سر كند چرا كه تلویزیون رسانه‌ای است كه در عالم خیال به‌سر می‌برد، تصاویر و ایده‌هایی خلق می‌كند كه حقیقی نیست و نمی‌تواند با حقیقت ارتباط داشته باشد. از نظر وی رسانه یك عنصر خود مختار است كه از قابلیت خلق پویایی و ساختار ارتباطی خود برخوردار است. اما ایمان می‌تواند باقی‌مانده و ساختار خارجی جامعه را پذیرفته و در آن سهیم شود. بنابراین رسانه نه تنها غیر ضروری است بلكه مضر نیز محسوب می‌شود. مگریج استفاده از رسانه جمعی را به عنوان چهارمین وسوسه در نظر گرفته كه مسیح(ع) آن را رد كرده است چرا كه در حقیقت این رسانه به دلیل ماهیت خود به سوی اهداف سازنده و مفید متمایل نمی‌شود. رسانه به جامعه مسیحی چیزی را ارائه می‌كند كه خطرناك و مخرب است.

این موضعگیری براساس یك مفهوم ادیان به عنوان نامحدود در نظر گرفته شده است تا تمامیت و خلوص خود را حفظ كند. بدون دستكاری و تغییر اهداف رسانه‌های جمعی نباید از یاد برد كه این امر همان مفهوم زمانی است كه توسط كسانی كه از فضای وهم و خیال رسانه‌های در راستای انعكاس اهداف خود مورد استفاده قرار می‌گیرد.

دومین پاسخ، براساس اظهارات «نیل پستمن» در كتاب «سرگرم كردن خود تا حد مرگ» اظهار داشته است كه هر مراسم دینی در رسانه‌های نیازمند محیطی در خور برنامه‌ها و تشریفات دینی است. برای نیل به چنین اهدافی باید قوانین خاصی اعمال شود؛ اما این قوانین درست در تناقض با برنامه دینی در رسانه دارد. در چنین برنامه‌هایی شركت‌كنندگان مشغول خوردن و صحبت كردن هستند یا خود را با فعالیت‌های دیگری مشغول می‌كنند و به صورت كلی رفتاری در خور یك برنامه دینی ارائه نمی‌دهند.

براساس اظهارات پستمن، موضوع به همین جا ختم نمی‌شود، صفحه نمایش مملو از آگهی‌های تبلیغاتی می‌شود كه نوعی بی احترامی به برنامه دینی محسوب می‌شوند. این شرایط تنها اظهار می‌دارد كه دین تنها در صورتی می‌تواند در تلویزیون موفق باشد كه با امور

مورد نیاز مردم همراه شود. این درست به معنای تهی كردن محتوا و تلویزیونی كردن موضوع مورد بحث است.

از این نظر ما باید هشدارهای خاصی علیه رسانه‌های جمعی توجه كنیم چرا كه نیت‌های دستكاری شده آنها بسیار واضح است اما این حقیقت پیچیده نباید باعث شود كه ما باور كنیم عقبگردی به اشكال سنتی ارتباطات به سادگی احتمال پرهیز از هرگونه ناخالصی را فراهم می‌كند.

سومین پاسخ به «جورجیو جیرادت»، كشیش فرقه والدن سین اختصاص دارد. وی معتقد است: راه دیگری می‌توان برای موضع‌گیری‌های افراطی «مگریج» یا خوشبینی «ژان پل دوم» درباره ایجاد كلیسای الكترونیك قائل شد. در نظر «جیرادت» این راه باید ۵ مورد را دربرگیرد: اهمیت رسانه در بافتی كه شامل ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و تكنولوژیكی می‌شود؛ استفاده از رسانه الكترونیك؛ انجام هر اقدام ممكن در راستای مجزا نكردن رسانه از حقیقت؛ جلوگیری از انحراف رسانه از واقعیت؛ ترغیب حضور مردم و تقلیل انفعال.

وی اینچنین نتیجه‌گیری كرده است كه جدال و پافشاری بر استفاده محتمل و میسر از رسانه‌های ارتباط جمعی مركز توجه كلیسا را به خود اختصاص داده است. باید پذیرفت كه در دنیای امروز رسانه‌های جمعی به مهم‌ترین منابع اطلاعاتی و سرگرمی تبدیل شده‌اند. ما همچنین این امر را متوجه شدیم كه رسانه‌ها می‌توانند نقش مهمی در حضور فعالانه و جست‌وجوی بیشتری برای دنیای عادلانه و صلح آمیز‌تر ایفا كنند.

ما در جامعه تكثرگرایی زندگی می‌كنیم كه رابطه مردم برای سازمان دادن دین ضعیف شده؛ این در شرایطی است كه نیازهای دینی بیش از پیش آشكار شده‌اند. آیا ممكن است بتوان از رسانه به عنوان كانال‌های جدیدی برای تجلی روح استفاده كرد؟ پاسخ ساده‌ای نمی‌توان به این پرسش ارائه داد. بسیاری از ملاحظات مختلف را باید در نظر گرفت: مالكیت رسانه، قانونگذاری، رقابت حرفه‌ای، منافع اقتصادی اجتماعی فرهنگی و غیره، رسانه‌های به عنوان جایگاه ارائه دین، راهبردهایی برای آگهی‌های بازرگانی به عنوان ملاك ارتباطات و بسیار از موارد دیگر.

مخاطبان پیام‌های دریافت شده را از دیدگاه فرهنگی و اجتماعی خود دریافت كرده، انتخاب و تفسیر می‌كنند و براساس تفاسیر خود نتیجه‌گیری می‌كنند. به همین دلیل مواجهه میان رسانه و دین باید با رویكرد حفظ احترام و كرامت انسان صورت گیرد.

كارلوس‌ای ویل

دبیر كل اسبق انجمن جهانی كمیسیون مسیحیت در انگلستان