دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

آقای «گلپا» چی بزنم


آقای «گلپا» چی بزنم

اولین دیدار من با اکبر گلپایگانی دقیقا به ۵۰ سال قبل بازمی گردد یعنی به زمانی که من دانشجویی ۱۹ ساله بودم و اکبر گلپایگانی در اوج شهرت قرار داشت و با اجرای آثاری چون «مست مستم ساقیا دستم بگیر» در بین مردم به محبوبیتی مثال زدنی رسیده بود

اولین دیدار من با اکبر گلپایگانی دقیقا به ۵۰ سال قبل بازمی‌گردد؛ یعنی به زمانی که من دانشجویی ۱۹‌ساله بودم و اکبر گلپایگانی در اوج شهرت قرار داشت و با اجرای آثاری چون «مست مستم ساقیا دستم بگیر» در بین مردم به محبوبیتی مثال‌زدنی رسیده بود. این اولین دیدار در باشگاه شعبان جعفری و در روز تولد حضرت علی(ع) اتفاق افتاد. آن روز آقای جعفری من را به آقای گلپایگانی معرفی کرد و با لطفی که داشت گفت این جوان در مسابقات سنتورنوازی کشور اول شده است.

خلاصه بعد از صحبت‌هایی که رد و بدل شد قرار شد قطعه‌ای را به‌عنوان نوازنده سنتور با آواز گلپا همانجا اجرا کنم. من از آقای گلپایگانی پرسیدم «آقای گلپا چی بزنم؟» گفت «هر چه دوست‌داری بزن.» گفتم «سه گاه خوبه؟» گفت «خیلی عالی است.» دوباره پرسیدم« از چه نتی بزنم؟» گلپا با غرور خاصی جواب داد «از هر جا دوست‌داری بزن.» به هر حال هر خواننده محدوده صدایی خاصی دارد و معمولا خوانندگان جای صدایی‌شان را به نوازنده می‌گویند؛ اما گلپا دست من را باز گذاشت. من هم با شیطنت جوانی که در آن سنین داشتم «چپ کوک» برای ایشان زدم که جای صدای خانم‌هاست و اجرایش برای یک خواننده مرد تقریبا غیرممکن است. ته دلم هم با همان شیطنت خاص جوانی منتظر این بودم ببینم گلپا چه می‌کند؟ گلپا زمزمه‌ای زیر لب کرد و بعد با ابتکار بسیار جالبی شروع به خواندن مثنوی مخالف سه‌گاه کرد که دقیقا جای صدای خواننده مرد قرار می‌گرفت. این شعر بهادر یگانه را اجرا کرد: خدایی کن‌ ای مه گناهم ببخش/ در آغوش هستی پناهم ببخش/ به عشقم نگیری به مرگم سپار/ به اشکم نبخشی به آهم ببخش/ به موی سپیدم نظر کن به مهر/ پس آنگه به بخت سیاهم ببخش. به‌قدری این آواز در منِ نوجوان اثر کرد که جادو شدم و از شیطنتی هم که کرده بودم پشیمان شدم.

از آنجا که اکبر گلپایگانی دوست صمیمی برادر بزرگ‌تر من یعنی ایرج کیایی بود از آن به بعد در دیدارهای خانوادگی ایشان را می‌دیدم. تا اینکه انقلاب شد و از آن به بعد دیدارهای‌مان شکل منظم‌تری گرفت و هر هفته یک، دو بار و در دیدار‌های ماهانه مرتبط با هنرمندان ماهی یک‌بار دیدارهای دوستانه‌تر و هنری‌تر داشتیم. این دیدارها آنقدر ادامه پیدا کرد تا اینکه به برگزاری کنسرت‌هایی در نقاط مختلف دنیا مانند آمریکا، کانادا، فرانسه، هلند، انگلستان، ایتالیا و آلمان انجامید. بنده هم در کنسرت‌ها این افتخار را داشتم که در تمام این اجراها رهبری ارکسترها را بر عهده داشته باشیم. اکبر گلپا نظیر ندارد و او را نباید با هیچ خواننده دیگری مقایسه کرد. برای اثبات این حرف نیز چند نکته را باید درباره جایگاه هنری گلپا در موسیقی ایران عنوان کنم. اول اینکه گلپا در خوانندگی دارای سبک خاص خودش است؛ یعنی هیچ‌وقت شبیه به هیچ خواننده دیگری نخوانده است.

دوم اینکه تنها خواننده‌ای است که آوازش را بر عکس بسیاری دیگر که با «دل ای دل ای» و تحریر شروع می‌کنند با شعر آغاز می‌کند. سوم اینکه گلپا آوازش را آهنگین اجرا می‌کند و تمام طبقات جامعه از نانوا و خیاط و کشاورز و مردم کوچه و بازار گرفته تا پزشک و مهندس آوازش را زمزمه می‌کند. مردم تصانیف را زمزمه می‌کنند اما آواز گلپا تنها آوازی است که مردم کوچه و خیابان هم آن را زمزمه می‌کنند. چهارم اینکه سبک تحریرهای او با سایر خوانندگان متفاوت است و جملات طولانی تحریری را با یک نفس اجرا می‌کند. پنجم اینکه گلپا هر شعری را نمی‌خواند؛ گلپا شعری را اجرا می‌کند که در عمق جان و روح مردم اثر بگذارد و برای این‌کار به سراغ اشعار کلاسیک نمی‌رود و از شعرای نوپرداز معاصر بهره می‌گیرد. همه این نکات به علاوه بسیاری نکات دیگر باعث شده تا معتقد باشم اگبر گلپا در موسیقی ایران بی‌نظیر است و نباید او را با هیچ خواننده دیگری مقایسه کرد.

میلاد کیایی

آهنگساز و نوازنده سنتور