یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

فلسفه جنسیت


فلسفه جنسیت

فلسفهٔ جنسیت در مباحث هنجاری ۷ خود, مسائلی را که همواره با اخلاق جنسی ۸ مرتبط هستند, بررسی می کند مسائلی از این دست که در چه شرایطی, با چه کسی, به چه انگیزه ای, با کدام یک از اعضای بدن و طی چه مدتی می توان از نظر اخلاقی به عمل جنسی پرداخت یا از آن لذت برد

فلسفهٔ جنسیت، مانند فلسفهٔ علم، فلسفهٔ هنر یا فلسفهٔ حقوق، مفاهیم و گزاره‌هایی را در مورد جنسیت بررسی می‌کند و کارشناسان این رشته به تبیین مباحث مفهومی، متافیزیکی و هنجاری آن همت می‌گمارند.

در مباحث مفهومی فلسفهٔ جنسیت، مفاهیم میل جنسی(۳)، عمل جنسی(۴) و لذت جنسی(۵) بررسی می‌شود؛ از آن جا که لذت جنسی، تنها با لمس و حس کردن اندام‌های تناسلی صورت نمی‌گیرد و سایر اعضای بدن نیز موجب لذت جنسی می‌شوند، این سؤال مطرح است که چه امری باعث می‌شود تا یک حس و لمس، احساس جنسی تلقی شود؟ یا این که چه امری موجب می‌شود تا یک عمل، عمل جنسی به شمار رود؟ زیرا برای مثال، لمس کردن با دست ممکن است گاهی نوازش دوستانه، گاهی تجاوز و یا گاهی عمل جنسی به شمار آید. از این رو خصوصیات فیزیکی و جسمانی به تنهایی نمی‌توانند باعث تمایز موارد مزبور از یکدیر شوند. بحث دیگر این که به لحاظ مفهومی، چه رابطه‌ای بین لذت جنسی و عمل جنسی وجود دارد؟زیرا به نظر می‌رسد برای آن که یک عمل، جنسی تلقی شود، قصد ایجاد لذت جنسی یا وجود حالت لذت بالفعل، ضرورتی ندارد. سایر مسائل مفهومی، بدین امر که چه عاملی باعث می‌شود تا یک عمل را جنسی بدانیم، مرتبط نیست، بلکه مربوط به این است که ویژگی‌های اصلی یک عمل جنسی خاص چیست؟ مثلاً چگونه باید تجاوز به عنف(۶) را تعریف کرد؟ یا این که آیا بین ارتکاب عمل جنسی از طریق اعمال زور با انجام چنین عملی از طریق پرداخت پول تفاوتی وجود دارد؟ بیان این گونه مسائل، در نوع خود جالب و بااهمیت است.

مباحث متافیزیکی فلسفهٔ جنسیت، دربارهٔ مسائل هستی شناختی و معرفت‌شناختی بحث می‌کند که از جمله می‌توان به موارد ذیر اشاره کرد:

▪ جایگاه جنسیت و تمایلات جنسی در سرشت انسان،

▪ روابط بین تمایلات جنسی،

▪ تحریک احساس و شناخت،

▪ معنا و مفهوم جنسیت و تمایلات جنسی برای یک فرد، برای نوع بشر و برای جهان هستی.

به طور کلی در این مورد که جنسیت و امور جنسی چیست، دو دیدگاه وجود دارد که الزاماً تعارضی با هم نداشته و اجتماعشان غیر ممکن نیست.

۱) دیدگاه اول، میل جنسی غریزه‌ای است که در اثر ترشح هورمون و توسط خدا یا طبیعت ایجاد شده تا در خدمت نوع بشر قرار گیرد.

۲) دیدگاه دوم، می‌گوید که این میل، جنبه‌ای کاملاً معنوی دارد. شاید جنسیت از نظر معنا و اهمیت، تفاوت اندکی با خوردن، نفس کشیدن و پاسخ‌گویی به نیازهای طبیعی بدن داشته { وصرفاً مادی } باشد یا آن که علاوه رب این، تا حدودی مایهٔ تحکیم شخصیت و هویت اخلاقی باشد.

فلسفهٔ جنسیت در مباحث هنجاری(۷) خود، مسائلی را که همواره با اخلاق جنسی(۸) مرتبط هستند، بررسی می‌کند؛ مسائلی از این دست که در چه شرایطی، با چه کسی، به چه انگیزه‌ای، با کدام یک از اعضای بدن و طی چه مدتی می‌توان از نظر اخلاقی به عمل جنسی پرداخت یا از آن لذت برد؟ به لحاظ تاریخی، پاسخ‌های اصلی به این سؤال‌ها در نظریهٔ حقوق طبیعی آکوییناس(۹)، وظیفه گرایی کانتی(۱۰) و سودگرایی(۱۱) بیان شده است.

در مباحث هنجاری فلسفهٔ جنسیت، مسائل حقوقی، اجتماعی و سیاسی نیز مطرح می‌شود، مانند این که آیا جامعه باید مردم را به سوی ناهمنجس‌گرایی(۱۲)، ازدواج و خانواده هدایت کند؟ آیا قانون می‌تواند با جلوگیری از روسپی‌گری و خودفروشی(۱۳) یا همجنس‌گرایی، عمل جنسی را کنترل و تنظیم نماید؟ گفتنی است از مباحث هنجاری فلسفه جنسیت، مسائل ارزشی غیراخلاقی نیز هست، مانند این که عمل جنسی مطلوب کدام است؟ و سهم آن در یک زندگی خوب چیست؟

گسترهٔ مباحث فلسفهٔ جنسیت را باید با توجه به تنوع موضوعاتی که در آن بررسی می‌شود شناخت که از جمله آن‌ها می‌توان به سقط جنین، جلوگیری از بارداری، تجاوز به عنف با آشنایان، هرزه‌نگاری {در نوشتارها و فیلم‌های سکسی}(۱۴)، آزار جنسی(۱۵) و عینی‌گرایی(۱۶) اشاره کرد. فلسفهٔ جنسیت ابتدا با ارائه طرحی از یک الگوی جنسی ویژه و رسمی آغاز می‌کند که در آن، دو فرد بالغ و غیرهمجنس به یکدیگر عشق می‌ورزند و با ازدواج رسمی، نسبت به یکدیگر وفادار و پای‌بند می‌شوند، آنگاه به دنبال تولید مثل و تشکیل خانواده می‌روند. در ضمن، فلسفهٔ جنسیت همان‌طور که با استفاده از شیوهٔ سقراطی اعمال، باورها و مفاهیم جنسی را تحلیل می‌کند، این الگوی خاص و رسمی جنسی را نیز با بررسی و تحقیق در باب مفاسد و مزایای زنان محصنه(۱۷)، خودفروشی، همجنسی‌گرایی، عمل جنسی گروهی، رابطهٔ جنسی بین انسان و حیوان(۱۸)، استمنا(۱۹)، لذت جنسی همراه با شکنجه دهی و شکنجه پذیری(۲۰)، زنا با محارم(۲۱)، میل جنسی نسبت به کودکان(۲۲) و رابطهٔ جنسی بی‌قید و بند با افراد ناآشنا، زیر سؤال می‌برد. بدین ترتیب {همان‌طور که} فلاسفهٔ علم، هنر و حقوق نمونه‌های ویژهٔ حوزهٔ خود را بررسی و تبیین می‌کنند، در فسلفهٔ جنسیت نیز موارد خاصّ این حوزه‌ها بررسی و تبیین می‌شود.

۱) تحلیل مفهومی(۲۳)

فلسفهٔ جنسیت، مسائل مفهومی، متافیزیکی و هنجاری را بررسی می‌کند، هرچند میان این سه مبحث، مرز روشنی وجود ندارد. مباحث متافیزیکی و هنجاری فلسفهٔ جنسیت کاملاً تکامل یافته‌اند و پیشینهٔ آن‌ها به زمان افلاطون و آگوستین باز می‌گردد. اگرچه اخلاق جنسی سابقه‌ای شناخته شده داشته و تأمل در زمینهٔ جایگاه جنسیت در سرشت انسان در آیین مسیحیت، نقش اساسی و مهمی را داراست، اما تحلیل مفاهیم جنسی مرحله ابتدایی خود را می‌گذراند. مفاهیم بنیادی و روابط منطقی بین آن‌ها که باید بررسی شوند، موضوعاتی از قبیل میل جنسی، احساس جنسی، لذت جنسی، عمل جنسی، تحریک جنسی و ارضای جنسی هستند. هم‌چنین، مفاهیم جنسی مشتق از آن‌ها که مبتنی بر شناخت این مفاهیم بنیادین است، باید مورد تحلیل قرار گیرند که از جملهٔ آن‌ها می‌توان به تجاوز به عنف، آزار جنسی، گرایش جنسی(۲۴)، انحراف جنسی(۲۵)، روسپی‌گری و هرزه‌نگاری یا پرونوگرافی اشاره کرد.

برای مثال، زنای محصنه را در نظر بگیرید. در تعریف آن می‌توان گفت: یک عمل جنسی است، که بین دو نفر رخ می‌دهد و دست‌کم یکی از آن دو با شخص دیگر ازدواج کرده است، ضمن این‌که خواست و رضایت آگاهانه نیز باید به عنوان شرط لازم در تعریف قید شود. فرض کنید X، Y را که با z ازدواج کرده، به عملآمیزشی وادار می کند. در این جا Y مرتکب زنای محصنه نشده است؛ زیرا در شرایط روحی مناسبی قرار نداشته و از هوش و حواس کافی برخوردار نبوده و در حقیقت، قصد ارتکاب زنا یا آمیزش جنسی را نداشته است. در فرض دیگر، X و Y جماع می‌کنند و طبق شواهد کافی – که در واقع، غلط است – هر دو تصور می‌کنند که Z؛ یعنی همسر X سال‌ها قبل در گذشته است. یا آن‌که X که مجرد است طبق دلیل کافی تصور می‌کند که Y نیز مجرد است، در حالی که این گونه نبوده و Y او را فریب داده است. آیا X به خاطر آگاه نبودن و بدون آن‌که تقصیری متوجه او باشد، مرتکب عمل جنسی زنای محصنه شده است؟ آیا عدم سوء‌نیت X؛ یعنی بی‌اطلاعی او از واقعیت امر، ارتباطی با زنای محصنه ندارد؟

تا زمانی که مفهوم «عمل جنسی» را تعریف نکرده باشیم، نمی‌توانیم مفهوم «زنای محصنه» را که از مفاهیم اشتقاق یافتهٔ جنسی است به طور کامل دریابیم.

اگر X و Y از طریق اینترنت، پیام‌های تحریک‌کنندهٔ جنسی برای یکدیگر بفرستند، آیا مرتکب عمل جنسی مجازی(۲۶) شده‌اند؟ آیا تبادل پیام‌های آن‌ها به لحاظ کمی و کیفی به اندازه‌ای جنسی است که اگر یکی از آن دو متأهل باشد، عمل آن‌ها زنای محصنه به شمار آید؟ در این‌جا به روشنی می‌توان ملاحظه کرد که مسائل نظری و اخلاقی درهم آمیخته، شفاف نبودن مفهوم «عمل جنسی» باعث تبرئهٔ آن‌ها از جرم زنای محصنه می‌شود و به وضوح می‌توان چنین گفت که آن چه بین X و Y رخ داده، تنها یک «شوخی» بوده، نه عمل جنسی «واقعی». یا این که ممکن است آن را به بیانی دیگر و کاملاً متفاوت تبیین کنیم.

بیشتر الهی‌دانان {مسیحی} زنای محصنه را در قالب آن‌چه در متی (۲۷) آمده (۲۸: ۵) تعریف می‌کنند و به همین جهت، خیال‌پردازی جنسی را، حتی در صورت عدم تماس بدنی و فیزبکی، یک عمل جنسی می‌دانند؛ یعنی اگر X افکار شهوانی نسبت به Y داشته باشد، مرتکب زنای محصنه شده است.

۲) عمل جنسی(۲۸)

منظور ما از تعریف «عمل جنسی» صرفاً یک تعریف فلسفی نیست، بلکه جنبهٔ عملی آن را نیز در نظر داریم، زیرا برای انجام مطالعات علمی- اجتماعی بر روی رفتار و گرایش جنسی – که در بررسی مسائلی از قبیل این که چه کسی به اعمال همجنس‌گرایانه می‌پردازد و آیا این امر ارتباطی با ژنتیک دارد، و به طور معمول، افراد تا چه اندازه به امور جنسی مبادرت می‌ورزند، به کار می‌آیند، به کار می‌آیند – و نیز برای وضع قوانین در مورد سوء استفادهٔ جنسی از کودکان، تجاوز به عنف، آزار جنسی و زنای محصنه، لازم است که تعاریف دقیقی برای «عمل جنسی» ارائه شود.

در تعریف اعمال جنسی ممکن است گفته شود اعمالی هستند که با اندام‌های جنسی بدن سروکار دارند. از این‌رو، پس از ذکر اندم‌های جنسی بدن، اعمالی را جنسی تلقی می‌کنند که شامل تماس با یکی از این اندام‌های جنسی بدن، اعمالی را جنسی تلقی می‌کنند که شامل تماس با یکی از این اندام‌ها باشند. از این منظر، «عمل جنسی» به لحاظ منطقی به یک «عضو جنسی» وابسته است. اما آیا روشن است که مراد از »عضو جنسی» چیست؟ ممکن است دو نفر به طور معمولی با هم دست بدهند، بدون این‌که عمل آن‌ها جنسی به شمار رود، در حالی که ممکن است همین دو نفر همدیگر را به گرمی بفشارند و موجی از لذت جنسی به آن‌ها دست دهد. پس تماس دست‌ها با یکدیگر، گاهی به منظور غیرجنسی و گاهی به منظور جنسی انجام می‌گیرد. در این‌جا آیا دست‌ها عضو جنسی هستند یا این‌که باید آن‌ها را در صورتی عضو جنسی دانست که به منظور جنسی استفاده شوند؟ بنابراین، به جای آن‌که جنسی بودن یک عمل را ناشی از دخالت عملی دانست که آن عضو در آن عمل بودن عضو یاد شده را ناشی از ماهیت جنسی عملی دانست که آن عضو در آن عمل به کار رفته است. گفتنی است که معاینهٔ اندام تناسلی حتی در صورت لمس آن‌ها، یک عمل جنسی به شمار نمی‌آید. از این‌رو، صرف تماس با یک اندام جنسی موجب نمی‌شود تا آن عمل را جنسی بدانیم و حتی در برخی موارد همچون امور پزشکی و درمانی، اندام‌های تناسلی عضو جنسی به شمار نمی‌روند.

برخی نیز، اخلاق جنسیت را به لحاظ نقش آن در تولیدمثل در نظر می‌گیرند. از سوی دیگر، می‌توان هویت یا ویژگی تولیدمثلی عمل جنسی را به طور تحلیلی و نه هنجاری مدنظر قرار داد. بر اساس این دیدگاه اعمال جنسی، اعمالی هستند که به لحاظ ساختار زیست‌شناختی‌شان، از امکان تولیدمثل برخوردارند و نمونهٔ بارز چنین عملی، آمیزش دو فرد غیر همجنس است. اگر این تحلیل بیانگر آن باشد که وجود قابلیت تولیدمثل، شرط لازم در یک عمل جنسی است، تحلیلی بسیار محدود و تنگ‌نظرانه خواهد بود. البته تحلیل دیگری هم وجود دارد که قابل قبول‌تر است. طبق این نظر، اعمال جنسی عبارتند از: اول، اعمالی که به لحاظ ساختاری از قدرت تولیدمثل برخوردارند و دوم، اعمالی که به دلیل فیزیولوژیکی یا روان‌شناختی، زمینه‌ساز اعمال جنسی مندرج در قسمت اول بوده یا ملازم و همراه آن‌ها هستند.

این نوع تحلیل، گرچه حوزهٔ وسیع‌تری را در بر می‌گیرد، اما کافی نیست، زیرا در این صورت، استمنا که هیچ ارتباطی با تولید مثل ندارد و در بیشتر موارد به عنوان مقدمه یا عملی همراه با جماع به شمار نمی‌آید، عمل جنسی نخواهد بود. اما بر اساس تعریف اصلاحی دیگر، نوع سومی از اعمال جنسی وجود دارد که شامل اعمالی هستند که به موارد اول و دوم، شباهت فیزیکی بسیاری دارند. ولی این تعریف مبهم نیز، تحلیل پیشنهادی مذکور را تکمیل نمی‌کند؛ زیرا برخی انحراف‌های جنسی مانند نوازش‌ کفش‌ها، گرچه شباهت منطقی به آمیزش یا اعمال ملازم آن ندارند، اما عمل جنسی هستند. هم‌چنین، بر مبنای این تحلیل، اعمال همجنس‌گرایانه- که هیچ‌یک از آن‌ها ارتباطی به تولید مثل ندارند- فقط به دلیل آن‌که به اندازهٔ کافی به اعمال بین دو غیرهمجنس شباهت دارند، عمل جنسی هستند. به نظر می‌رسد که این تحلیل، از دست‌یابی به نتیجه‌ای صحیح ناتوان است.

دیدگاه دیگر می‌گوید: اعمال همجنس‌گرایانه و غیرهمجنس‌گرایانه هر دو به لحاظ نوع لذت یا احساسی که ایجاد می‌کنند، عمل جنسی شمرده می‌شوند. از این‌رو، منطقی است که بگوییم اعمال جنسی، اعمالی هستند که باعث ایجاد لذت جنسی می‌شوند (گری(۲۹) ۱۹۷۸). اما اگر لذت، معیار عمل جنسی باشد، نمی‌تواند برای ویژگی غیراخلاقی اعمال جنسی، ملاک واقع شود، برای مثال، زن و شوهری که میل جنسی نسبت به یکدیگر را از دست داده‌اند و بدون آن‌که لذتی ببرند، صرفاً به آمیزش معمول می‌پردازند، باز هم عمل آن‌ها جنسی به شمار می‌آید. طبق این تحلیل، نمی‌توان گفت که زوج یاد شده مرتکب عمل جنسی می‌شوند، ولی عمل جنسی بدی (به معنای غیر اخلاقی) دارند، بلکه نهایتاً می‌توان گفت که در ایجاد یک رابطهٔ جنسی درست، موفق نبوده‌اند. علاوه بر این، در این تحلیل، «عمل جنسی» به لحاظ منطقی به «لذت جنسی» بستگی پیدا می‌کند و در نتیجه نمی‌توان گفت لذت جنسی، لذتی است که به واسطهٔ اعمال جنسی حاصل می‌شود چرا که در این صورت، چگونه می‌توان لذت یا احساس جنسی را از سایر موارد تشخیص داد؟ این مسئله باعث می‌شود که تحلیل پیچیده‌تری نیز مطرح گردد و آن این ‌که اعمال جنسی، اعمالی هستند که غالباً میل جنسی را ارضا می‌کنند، با این فرض که میل جنسی عبارت است از رغبت داشتن به کسب لذت از طریق تماس بدنی (گلدمن (۳۰) ۱۹۷۷).

{مشکل این تعریف این است که} «لذت ناشی از تماس فیزیکی» ممکن است به اندازهٔ کافی نتواند تعیین کنندهٔ لذت جنسی باشد. مشکل دیگر آن است که در تجربه و درک لذت جنسی، ممکن است بین دو جنس، تفاوت وجود داشته باشد. افزون بر این، ممکن است فردی تجربهٔ میل جنسی داشته باشد، اما نداند که به دنبال این میل چه باید بکند، یا نداند که پس از آن باید تماس فیزیکی و بدنی داشته باشد یا از چه نوع تماس بدنی می‌تواند استفاده کند. البته دانست مرحلهٔ اخیر، ضرورت چندانی ندارد. به گفتهٔ ژروم شافر (۷-۱۸۶: ۱۹۷۸)، میل جنسی اصلاً نمی‌تواند میل به چیزی یا آن چیز باشد. پس چه ویژگیهایی باعث می‌شود که یک میل، جنسی تلقی گردد؟ از دیدگاه شافر، مشخصهٔ میل جنسی این است که با هیجان و انگیزش جنسی همراه باشد. به این ترتیب، می‌توان پرسید هیجان و انگیزش جنسی «مستقیماً جنسی است، زیرا اندام‌های جنسی؛ یعنی نواحی تناسلی، در آن دخالت دارند.» { حال سؤال این است که} آیا دوباره به همان نقطهٔ آغازین باز نگشتیم؟

آخرین تعریفی که می توان در مورد «اعمال جنسی» بیان داشت، این است که اعمال جنسی، اعمالی هستند که دربردارندهٔ نیت جنسی باشند، اما برای آن‌که عملی جنسی به شمار رود، قصد ایجاد لذت جنسی یا تجربهٔ آن، نه می‌تواند لازم باشد و نه کافی، زیرا زن و شوهری که با هم آمیزش می‌کنند و انگیزهٔ هر دو طرف فقط باروری است و هیچ یک به لذت جنسی فکر نمی‌کنند، در واقع، عمل جنسی انجام می‌دهند و حال آن‌که شاید به درستی نتوان قصد و نیت آن‌ها را قصد جنسی نامید، چرا که انگیزهٔ تولیدمثل، با انگیزهٔ جنسی تفاوت دارد، برای مثال مردان همجنس‌باز(۳۲) و زنان همجنس‌باز(۳۳)، میل و انگیزش جنسی را تجربه کرده و مرتکب عمل جنسی می‌شوند، بدون آن‌که قصد باروری داشته باشند. علاوه بر این، به احتمال قوی در این که قصد و انگیزهٔ افراد به اعمال جنسی، ماهیت جنسی ببخشد تأثیری ندارد، زیرا برای نمونه تجاوز به عنف، عملی جنسی است، اعم از این‌که قصد مرتکب آن، کسب لذت جنسی، تحقیر قربانی خود، یا ابراز مردانگی باشد. از این‌رو، در برخی موارد تجاوز به عنف، صرف این‌که مرتکبان قصد دارند تا قربانیان خود را تحقیر کرده، به آن‌ها مسلط شده و اعمال قدرت کنند، بدین معنا نیست که عمل آن‌ها جنسی نباشد. در واقع، فرد متجاوز عمل جنسی را از روی عمد به عنوان روشی برای تحقیر و کوچک شمردن قربانی برگزیده است و قربانی او به واسطهٔ ماهیت جنسی عملی که متحمل می‌شود، تحقیر شده و احساس شرمی می‌کند که با عمل جنسی اجباری توأم است. بنابراین، چنین عملی را نمی‌توان تجاوزی بدون «عمل جنسی» دانست.

۳) ساختارگرایی اجتماعی (۳۴)

با توجه به آن‌چه گذشت، هنوز این پرسش باقی است که عمل جنسی چیست؟ شاید این‌گونه اعمال هیچ مبنای فرافرهنگی یا غیرتاریخی نداشته باشند، و هرگونه طرح تحلیلی، محکوم به شکست شود، چه این‌که اعمال مربوط به اندام‌های خاصی از بدن، گاه جنسی هستند و گاه غیرجنسی؛ برخی از موارد لمس کردن و حرکات خاص در یک فرهنگ؟ جنسی تصور می‌شوند و در فرهنگ‌های دیگر خیر؛ عطرها، اداها و اطوار، و نیز لباس‌هایی که به لحاظ جنسی تحریک کننده هستند، در مکان‌ها و زمان‌های مختلف فرق می‌کنند و کمترین وجه مشترکی میان این‌گونه از اعمال وجود ندارد که بتوان تمام آن اعمال را جنسی دانست، چنان‌که حرکات بدنی به واسطهٔ حضور در فرهنگی که به آن‌ها مفهوم می‌بخشد، معنای جنسی یا هر معنای دیگری را پیدا می‌کنند. پس تعاریف متغیر اجتماعی، تنها تعاریف موجود از جنسی بودن اعمال هستند.

دیدگاهی که ساختارگرایی اجتماعی (یا ضد ذات‌گرایی(۳۵)) نام دارد، چنین دیدگاهی است. به گفتهٔ یکی از طرفداران این دیدگاه، مفهوم و محتوای تحریک جنسی، از نظر دو جنس زن و مرد، طبقات اجتماعی و فرهنگ‌ها چنان متفاوت است که هیچ مقولهٔ مطلق و همگانی به نام «شهوانی(۳۶)» یا «جنسیتی» وجود ندارد که به طور ثابت در همهٔ جوامع، قابل اعمال باشد (یدگاگ(۳۷)، ۵۴: ۱۹۷۹). نانسی هارتسوک(۳۸) تصریح می‌کند:

جنسیت را نباید یک ماهیت یا مجموعه‌ای از ویژگی‌های شاخص فرد یا مجموعه‌ای از کشش‌ها و نیازهای (به ویژه جنسی) انسان دانست، بلکه باید آن را امری دانست که به لحاظ فرهنگی و تاریخی تعریف شده و شکل می‌گیرد؛ یعنی به هر چیزی می‌توان جنبهٔ شهوانی داد.(۱۵۶: ۱۹۸۳)

این عبارت هارتسوک را که «به هر چیزی می‌توان جنبهٔ شهوانی داد»، باید این‌گونه معنا کرد که «هر چیزی را می‌توان به انگیزش و لذت جنسی ارتباط داد». شاید این مطلب درست باشد، چنان‌که چیزهای غیرمعمول، باعث ایجاد لذت جنسی برای بیماران پارافیلی(۳۹) می‌شود. به نظر می‌رسد که در این صورت می‌توان احساس لذت جنسی را که امری شخصی، ثابت و به لحاظ فرهنگی تغییرناپذیر است، به عنوان ماهیت و ذات مشترکی برای جنسی بودن به حساب آورد، اگرچه ملاک ضعیفی است.

طبق آن‌چه میشل فوکو(۴۰) اظهار داشته است، تاریخ ویژگی‌های جنسیتی به تاریخ گفتار ما در باب سکس و امور جنسی باز می‌گردد. ما با استعمال واژه‌ها اشیا را خلق می‌کنیم. در واقع چیزی واقعی به نام جنون استمنایی(۴۱) و یا بیماری نیمفومانی(۴۲) وجود ندارد؛ یعنی هیچ وضعیت پزشکی، خصیصهٔ رفتاری روان‌شناختی یا آسیب‌شناسی واقعی به این نام وجود ندارد، بله البته چنین اموری وجود دارند، اما فقط به این دلیل که ما برخی الگوهای رفتاری را برگزیده و واژه‌ای را برای نامیدن آن‌ها وضع کرده‌ایم، نه به این دلیل که جنون استمنایی و بیماری نیمفومانی، مانند ماه، ماهیتی مستقل از واژگان، مشاهدات و ارزیابی‌های ما دارند. واقعیت‌های اجتماعی، مانند وجود «دهاتی‌ها»، «جادوگران» و «یوپی‌ها»(۴۳) (مثال‌های ادوارد استین(۴۴))، ماهیتی غیرعادی، ساختگی و مبهم دارند. شبیه این ملاحظات در مورد «انحراف جنسی»، «دخترباز» و «همجنس‌گرایی» نیز صدق می‌کند. نام رسالهٔ ساختارگرای اجتماعی دیوید هالپرین تحت عنوان یکصد سال همجنس‌گرایی(۴۵) (۱۹۹۰) نیز همین‌گونه است، زیرا این عنوان تا زمانی که کارولی ماریا بنکرت(۴۶) در سال ۱۸۶۹ واژهٔ «همجنس‌گرا» را وضع کرد، وجود نداشت.

آدریان ریچ(۴۷) اظهار می‌دارد که حتی ناهمجنس خواهی نیز «عرفی است که به دست مردان وضع شده است». ناهمجنس خواهی به اجبار و ناآگاهانه بر زنان تحمیل شده تا آنان را در قلمرو و میل جنسی مردان نگه دارند (۵۷-۳۴: ۱۹۸۶). به همین سان تای گریس اتکینسون(۴۸) نیز می‌گوید: «آمیزش جنسی، ساختاری سیاسی است که به صورت یک عرف درآمده است» (۱۳: ۱۹۷۴). از دیدگاه او مردم به آمیزش جنسی پرداخته‌اند، زیرا عمل مذکور تأمین کنندهٔ یک هدف سیاسی است نه نیازهای فردی آن‌ها و آن هدف عبارت است از سرگرم کردن مردم (و نظام) به موضوع تداوم افزایش جمیعت. برای دست‌یابی به این هدف، جامعه به مردم آموخته است که به عمل آمیزش بپردازند و از ابزار میل و لذت خود بهره جویند و حتی آن را به وجود آورند. بنابراین، وقتی با پیشرفت تکنولوژی باروری در دنیای متمدن و پیشرو امروز، نقش اجتماعی آمیزش از بین می‌رود، «کشش‌ها» و «نیازهای» جنسی افراد نیز از بین خواهد رفت (همان، ص ۲۰)، و دلیلی برای ادامهٔ این آموزش در انجام عمل آمیزش باقی نخواهد ماند. توقف تولیدمثل بیولوژیکی، پایان روابط جنسیتی نیز هست و یا دست‌کم پایان روابط جنسیتی به گونه‌ای که ما می‌شناسیم خواهد بود. معلوم نیست که به وجود آمدن چنین وضعیتی را باید جشن گرفت یا این‌که آن را باعث ناامیدی دانست!

نویسنده: آلن - سوبل

مترجم: بهروز - جندقی

منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از کتاب فمینسیم و دانش های فمینیستی ترجمه عباس یزدانی و بهروز جندقی ، نشر مطالعات و تحقیقات زنان، زمستان ۱۳۸۲

پاورقی‌ها

۱- Philosophy of Sexuality

۲- Alen Souble

۳- Sexual desire

۴- Sexual acivity

۵- Sexual pleasure

۶- rape

۷- normative

۸- Sexual ethics

۹- Thomist natural law

۱۰- Kantian deontology

۱۱-utilitarianism

۱۲-heterosexuality

۱۳-prostitution

۱۴-pornography

۱۵-Sexual harassment

۱۶-objectification

۱۷-adultery

۱۸-bestiality

۱۹-masturbation

۲۰-sadomasochism

۲۱-incest

۲۲-paedophilia

۲۳-Conceptual analysis

۲۴-Sexual orientation

۲۵-Sexual perversion

۲۶-Cybersex

عمل جنسی از طریق رایانه و وسایل الکتریکی

۲۷-Matthew

۲۸-Sexual activity

۲۹-Gray

۳۰-Goldman

۳۱-Jerome Shaffer

۳۲- gays

۳۳-Lesbians

۳۴-Social Constructionism

۳۵-anti-essentialism

۳۶-erotic

۳۷-padgug

۳۸-Nancy Hartsock

۳۹-Paraphiliacs

۴۰-Michel foucault

افراد مبتلا به نابهنجاری جنسی

۴۱-masturbatory insanily

۴۲-nymphomanial

میل جنسی افراطی در زن

۴۳-Yuppies

کلمه (Y.U.P) مخفف این عبارت است : Young Urban Professional و به معنای جوانان تحصیل کرده‌ای است که در حرفه پردرآمدی استخدام می‌شوند و در شهرهای بزرگ یا نزدیک آن‌ها کار و زندگی می‌کنند، ر.ک: دائره المعارف بریتانیکا (مترجم).

۴۴- Edward Stein

۴۵- Karloy Maria Bankert

۴۶-Karoly Maria Bankert

۴۷-Adrienne Rich

۴۸-Ti-Grace Atkinson

۴۹-The metaphysics of sex

۵۰-Augustine

۵۱-Phaedrus

۵۲-Immanual Kant

۵۳-egoism

۵۴-Pausanias

۵۵-(۱۸۲e-۱۸۳e)

۵۶-Sexual impulses

۵۷-Jennifer

۵۸-eros

۵۹-Roger Scruton

۶۰- (۱۳۰ : ۱۹۸۶)

۶۱-Arthur Schopenhauer

۶۲-Aquinas and natural law

۶۳-(IIallae Summa theologiae.۱۵۴/۱)

۶۴-(IIaIIae. ۱۵۴/۱۱)

۶۵-(IIaIIae, ۱۵۴/۱۲)

۶۶-Christine Gudorf

۶۷-Clitoris

۶۸-Michael Levin

۶۹-Murhy

۷۰-Promiscuity

۷۱-Patricia Jung

۷۲-Ralph Smith

۷۳-Kant’s Sexual ethics

۷۴-Aristotle

۷۵-Descartcs

۷۶-Hume

۷۷-Kierkegaard

۷۸-Sarter

۷۹-Paul

۸۰-Matrimony

۸۱-Matrimony

۸۲-Mary Ann Gardell

۸۳-Baker and Elliston

۸۴-Crimina Carnis Contra naturam

۸۵-Libertatian Sexual ethics

۸۶-buggery

۸۷-Alan Goldman

۸۸-Paul VI

۸۹-Humanae Vitae

۹۰-Karoh Wojtyla

۹۱-John Paul II

۹۲-Conservative Sexual Philosophy

۹۳-John Finnis

۹۴-Consent and Cocrcion

۹۵-Intergenerational Sex

۹۶-Bertrand Rusdell

۹۷-Engels

۹۸-Robin Morgan

۹۹-Charlene Muehlenhard

۱۰۰-Jennifer Schrag

۱۰۱-Nonviolent Sexual Coercion

۱۰۲-Status Coercion

۱۰۳-Mayo

۱۰۴-Utilitarianism

۱۰۵-John Stuart Mill

۱۰۶-On Liberty

۱۰۷-James Fitzjames Stephan

۱۰۸-Patrick Devlin

۱۰۹-H. L. Hart

۱۱۰-Sadomasochism

سادومازوخیسم حالتی است مرکب از آزارگری (سادیسم) و آزارخواهی (مازوخیسم) (م).

۱۱۱-active euthanasia

۱۱۲-moral paternalist

۱۱۳- de sade دوناسین آلفونس فرانسوا (معروف به دوساد؛ ۱۷۴۰-۱۸۱۴). وی سرباز و رمان‌نویس فرانسوی است که به دلیل انحراف جنسی‌اش شهرت داشت، ر.ک: دایره المعارف بریتانیکا (مترجم).

۱۱۴-Claudia Card

۱۱۵-battery

۱۱۶- ۲۲۱ (۱۹۹۵)

۱۱۷-O’Neill

۱۱۸-agape

۱۱۹-Caritas

۱۲۰-Ozzie

۱۲۱-Harriet

۱۲۲-Walsh

۱۲۳-Rich


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.