دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
نبی, رسول و امام, تفاوت و شئون
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدباقر تحریری، فرزند مرحوم آیتالله شیخ محمود تحریری(ره)، از اساتید و محققان حوزهٔ علمیهٔ قم و از شاگردان علامه طباطبایی(ره) و آیتالله شیخ علی سعادتپرور(ره) است و در حال حاضر جمعی از جویندگان اخلاق و عقاید اسلامی از مباحث ایشان در قم و تهران بهره میگیرند.
تدریس یك دوره اصول فقه، اسفار ملاصدرا، تفسیر المیزان و شرح بر ادعیه، مناجات و احادیث معصومین(ع)؛ همچون مناجات شعبانیه، دعای عرفه سیدالشهدا(ع)، دعای افتتاح، دعای ابوحمزهٔ ثمالی، حدیث پیامبر اكرم(ص) خطاب به اباذر(ره)، حدیث امام صادق(ع) خطاب به عنوان بصری، و ... را میتوان در زمرهٔ سوابق علمی و پژوهشی وی برشمرد.
برجستهترین اثر این محقق گرانقدر، كتاب جلوههای لاهوتی، (شرح اخلاقی زیارت جامعه كبیره) است كه چندی قبل در سه مجلد انتشار یافت. تبحر و تسلط ایشان در تبیین قرآنی و روایی مباحث «ولایت و امامت» موجب بود تا در همین رابطه، كه از جمله لوازم آشنایی با ولایت امام عصر(ع) است، به گفتوگو بپردازیم. نخستین بخش از این گفتوگو را با موضوع «امامت در قرآن» به حضور شما گرامیان تقدیم میداریم، باشد كه مورد استفادهتان واقع شود.
▪ با توجه به این كه موضوع امامت یكی از اصول دین اسلام و مذهب تشیع میباشد و در آیات و روایات متعددی نیز به مبانی و نیز شاخههای آن پرداخته شده است، به عنوان نخستین پرسش از شما درخواست میكنیم چنانچه ممكن است به مبانی این بحث از منظر قرآن كریم اشاره بفرمایید.
▪ با تشكر از این كه درصدد تبیین این بحث مهم و نورانی هستید. با توجه به مسائلی كه انسان، همواره در زندگانی دنیاییاش با آن مواجه است به نظر میرسد یكی از مسائل مهم ادیان الهی همین مسئله امامت است؛ خصوصاً از دیدگاه دین مبین اسلام كه یك دین جهانی و ابدی است. ابدی بودن دین و جهانی بودن آن باید مبتنی بر مبانی و ملاكهای متناسب با خود آن باشد. به اساسیترین ملاك و مبنا برای جهانی و ابدی بودن دین اسلام مسئله امامت است كه هماهنگ با هدف عالی دین میباشد. ویژگی مهم مكتب تشیع هم كه موجب زنده بودن آن شده است، همین مسئله امامت است؛ زیرا در هیچ مكتبی اینگونه نیست كه امامت از دیدگاه خود مكتب مطرح شود و از درون همان مكتب بجوشد، بلكه باید از خارج مكتب بیاید و آن را رهبری بكند لذا برای شروع بحث ناچاریم كه از خود واژهٔ «امام» آغاز كنیم؛ اینكه امام در لغت به چه معناست، در قرآن كریم در چند جا مطرح شده، خدای متعال در چه مواردی آن را بیان فرموده و فرق بین «امام»، «نبی» و «رسول» چیست؟ اینها مسائلی است كه در قرآن به آن اشاره شده است.
همچنانكه دَأب قرآن بر این است كه در هر مسئلهای اصول و مبانی و كلیات را بیان كند، در این رابطه هم دریغ نكرده است.
▪ واژهٔ امام در لغت به چه معناست و نسبت ما انسانها با آن چیست و در مسیر زندگانیمان چه ارتباطی با امام برقرار میكنیم؟
ـ از جمله كسانی كه در علم لغت، واژههای قرآنی را تحلیل كردهاند، «راغب اصفهانی» است كه مورد قبول فریقین (شیعه و سنی) است و در این رابطه تحقیقات خوبی كرده است. او واژهٔ امام را به معنای «مقتدا» میداند؛ یعنی كسی كه از او تبعیت میشود و الگو قرار میگیرد ـ حال كتاب باشد یا انسان یا سخن یا عمل ـ به عبارت دیگر در آن امری كه از آن پیروی میشود، جلودار و پیشوا قرار میگیرد. لفظ اِمام هم به همان «اَمام» برمیگردد؛ به معنای جلودار. و امام، جلودار یك جریان و یك سیر است.
بعد از تحلیلِ معنای لغوی این لفظ باید به ساختار وجودی خودمان برگردیم. انسان، عمدتاً در رفتار و كردار و عملكردهایش سعی میكند كه یك الگویی داشته باشد. سیر وجودی انسان را كه در این عالم ملاحظه میكنیم، میبینیم از ضعف و جهل برخاسته و در مراحلی از وجودش با ضعف و جهل همراه است و دیگران به او كمك میكنند و امورش را اداره میكند و چارهای هم نیست. مشكل انسان غیر از حیوانات است. حیوانات از همان ابتدای به وجود آمدن، رفتارشان مشخص است و خداوند متعال به گونهای آنها را آفریده است كه یك درك غریزی در وجودشان نهاده كه چه مسیری را بروند و لذا از همان ابتدا به گونهای از محیط خانوادهشان استقلال پیدا میكنند. اما انسان این گونه نیست. انسان رشد تدریجی در علم و دستگاههای ادراكی و تحلیلی دارد، لذا وقتی كه خوب ملاحظه شود، این رشد ایجاب میكند كه در هر زمینهای، الگویی را جلودار خودش قرار دهد كه از آن تبعیت كند و آن مسیر را بپیماید تا وقتی كه به یك شكوفایی عقلانی میرسد كه میتواند حق را از باطل و خوب را از بد تمیز دهد. در آن مرحله هم باز میبینیم كه به دنبال الگوهای فكری است كه از جهت عقلانی و ادراكی، قانونی را پیش روی خودش قرار دهد كه كارهایش را با آن قانون هماهنگ كند. آن قانون، طبق این تحلیل «امام» انسان میشود. یعنی انسان آن ضابطه و قانون را پیشروی خود قرار میدهد تا به آن عمل كند. از این جهت با این تحلیل كوتاه استفاده میشود كه اصلاً مسئلهٔ طلب امامت به این معنا فطری انسان است و هر انسانی به هر حال، فكر یا شخصیتی را در امور زندگی، مقتدای خود قرار میدهد. باید ملاحظه شود كه اینها از مقدمات لازمهٔ بحث است و بعداً باید بیشتر به آن پرداخت. اساساً قرآن كریم معارفی را كه بیان میكند بر اساس فطرت انسان است آنچنان كه مقتضا و درخواست فطرت است، معارف اسلام پاسخگوی صحیح درخواست آن امور درونی انسان است.
▪ اگر احساس نیاز و ضرورت داشتن امام، موضوعی فطری است پس چرا در طول تاریخ میبینیم كه انسانها و اقوام، معمولاً در برابر انبیا كه امام مردم تلقی میشوند، عكسالعملهای منفی و مقاومتآمیز نشان میدادند؟
ـ سؤال خوبی است. منظور آن است كه مقتضای فطری بودن تبعیت از امام این است كه انسانها همواره به دنبال امام بر حق باشند؛ اما مطلبی كه عرض شد فراتر از این است. آن مطلب بیانگر این است كه انسان به طور كلی در هر یك از امور خود به دنبال امام است ولی چون انسان تمایلات مختلفی دارد؛ هم تمایلات ظاهری و مادی و هم تمایلات روحی و معنوی، همچنین از طرف دیگر خدای متعال میخواهد ما در این عالم تحت قوانینی كه خودش برای انسان آفریده است به آن اهداف حقیقی، عمیق و مخفی از وجودمان نائل شویم، لذا همواره تخلف از امر فطرت هم وجود داشته است. اصل الگوپذیری و مقتدا داشتن یك امر فطری است، منتهی خدای متعال میخواهد این امر فطری را در قالب صحیح آن رشد بدهد؛ چرا كه او انسان را برای آن اهداف عالیه آفریده و تنها خودش میداند كه راه رسیدن به آن هدف واقعی چیست و چه كسانی میتوانند متكفل بیان این راه و مقتدای انسان باشند. لذا در بحثهای بعد به این اشاره خواهیم كرد. هر امر فطری به ایجاد خدای متعال در نهادِ انسان قرار داده شده و او هر چه كه این امر فطری را شكوفا میكند، در عالم آورده است منتهی انسان به گونهای است كه میتواند امور فطریاش را با اختیار شكوفا كند و یا اینكه جلوی شكوفایی آن را بگیرد و در مسیر منحرف آن را شكوفا كند. با این تحلیل عقلایی میتوان گفت مسئله تمایل به الگو در نهاد انسان قرار داده شده است، منتهی چون انسان ابعاد گوناگونی دارد در هر بُعدی یك الگو میخواهد و عدم تأمل در ابعاد اصلی و فرعی وجود او، و تمایلات حقیقی و غیر حقیقی آن موجب میشود كه گاهی یك بعد انسان بر بُعد دیگرش غلبه كند؛ مثلاً بعد مادی بر بعد روحیاش غلبه میكند؛ چون ابتدا ابعاد ظاهری انسان شكوفا میشود و نتایج نزدیكتری نسبت به ابعاد روحانی دارد، لذا تمایل عمومی بشر به شكوفایی این ابعاد مادی است و اگر بُعد عقلانی انسان شكوفا نشود و انسان به دنبال مقتضیات روحیاش نرود، قطعاً این بعد بر بعد دیگر رحجان پیدا میكند. به همین دلیل انبیا، اولیا و امامانی كه میآمدند تا رهبری بعد روحانی انسان را به دست گیرند و او را به آن نتایج حقیقی برسانند، مورد بیمهری انسانها قرار میگرفتند.
قرآن كریم امامان را دو قسمت كرده است:
۱) «امام كفر»
۲) «امام حق»؛
لذا به پیروان حق میفرماید كه اول امامان كفر را نابود كنید. وقتی آن سردستهها نابود شوند قهراً بقیه كه به نحوی تحت رهبری آنها هستند، یا متنبّه میشوند و یا از مخالفت دست برمیدارند: «فقاتلوا أئمّهٔ الكفر».۱
اساساً این مسئله جنبهٔ روانی هم دارد. چیزهایی كه جلودار كارهای انسان هستند، شخصیت او را شكل میدهند؛ یعنی شخصیت هر انسان با امری كه آن را در هر زمینهای الگو و مقتدای خودش قرار میدهد، ارتباط دارد. اگر انسان در خوردن یك طریقهٔ خاصی را دنبال كند همیشه نحوهٔ خوردن در قالب مخصوص خودش ظهور میكند. از این جهت قرآن كریم بیان میكند كه انسانها در روز قیامت برای حشر فرا خوانده میشوند و این حشر موازین و قواعد خاص خودش را دارد كه این موازین در حقیقت الگوها و امامان انسان هستند. هر كسی با همان موازینی كه رفتار و كردار و عقایدش را منطبق كرد، صدا زده میشود: «یوم ندعو كلّ أناسٍ بإمامهم».۲
كسی كه به باطل اقتدا كرده و روح و شخصیت انسانیاش در هر جهتی از طریق باطل شكل پیدا كرده، به همان الگو صدا زده و در قیامت محشور میشود، و آن كسی كه مقتدای او امام حق است نیز به همین شكل. از این اصطلاحات قرآن، اهمیت امامت و نقشی را كه امام بر عهده دارد، استفاده میكنیم . به همین دلیل قرآن كریم از لفظ «امام» استفاده كرده و به جای آن نفرموده «یوم ندعو كلّ أناس بنبیّهم» یا «یوم ندعو كل أناس برسولهم» و یا عباراتی از این دست. از دیدگاه قرآن خلقت انسان با وجود نبی همراه است. چه بسا قبل از اینكه انسانها به وجود بیایند به صورت كثیر نبی خلق كرده و همینطور رسول در هر زمانی بوده ولی غفلت از امام هرگز وجود ندارد. معلوم میشود كه قرآن كریم مبیّن این مطلب است كه «امام» از ابتدای خلقت انسان در نظام هستی بوده است، چون با آن بیانی كه عرض كردیم الگوخواهی انسان امری فطری است و خدای متعال امور فطری و استعداد شكوفایی آنها را از اول ایجاد فرموده است. از طرفی با این تعبیراتی كه گفته شد امام، شخصیت بخش وجود انسان است و انسان هم كه در هر زمینهای به دنبال الگویی میگردد، بنابراین شخصیتش در آن زمینه آنگونه ظهور پیدا میكند. نكتهٔ دیگری برای تكمیل این بحث عرض كنم و آن اینكه گاهی قرآن كریم، كتابی را هم كه الگو قرار گرفته است، امام نامیده: «و من قبله كتاب موسی اماماً و رحمهٔ»۳ یعنی قبل از قرآن، كتاب موسی(ع) را امام آورده است.
گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین شیخ محمدباقر تحریری
پینوشتها:
۱. سورهٔ توبه (۹)، آیهٔ ۱۲.
۲. سورهٔ اسراء (۱۷)، آیهٔ ۷۱.
۳. سورهٔ احقاف (۴۶)، آیهٔ ۱۲.
۴. سورهٔ انعام (۶)، آیهٔ ۹.
۵. سورهٔ احزاب (۳۳)، آیهٔ ۸.
۶. سورهٔ نساء (۴)، آیهٔ ۱۶۵.
۷. سورهٔ احقاف (۴۶)، آیهٔ ۳۵.
۸. سورهٔ انبیا (۲۱)، آیهٔ ۷۳.
۹. سورهٔ انعام (۶)، آیهٔ ۷۵.
۱۰. سورهٔ مائده (۵)، آیهٔ ۱۶.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
غزه ایران آمریکا شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی
سلامت هواشناسی اصفهان شهرداری تهران تهران قتل فضای مجازی سیلاب سامانه بارشی سازمان هواشناسی آموزش و پرورش باران
بانک مرکزی خودرو بنزین بازار خودرو قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان
تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران صدا و سیما دفاع مقدس مسعود اسکویی موسیقی سریال مهران غفوریان
معماری
اسرائیل رژیم صهیونیستی حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید سپاهان بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس
باتری اپل گوگل اینستاگرام آیفون مایکروسافت ناسا عکاسی سامسونگ
کاهش وزن دیابت توت فرنگی سیگار فشار خون کبد چرب