شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

فیلمساز و جادوگر دست در دست هم دارند


فیلمساز و جادوگر دست در دست هم دارند

درباره فیلم آخرین جن گیر ساخته دانیل استم

فیلم «آخرین جن‌گیر» از جمله فیلم‌هایی است که برای به فروش رساندنش تبلیغات بسیار وسیعی انجام شد. این فیلم مانند فیلم «مارها در هواپیما» فیلم پرخرجی بود ولی متاسفانه بودجه کمی برای آن اختصاص داده شده بود. در نتیجه کمپانی Lionsgate و YouTube برای تامین بودجه این فیلم، اسپانسرهای آن شده‌اند. همان طور که می‌دانیم برای این فیلم بودجه آنچنانی در نظر گرفته نشده ولی مطلب مهم این است که آیا این فیلم می‌تواند با این شرایط، جایگاه خودش را در صدر سایر فیلم‌های دیگر حفظ کند یا نه؟

یکی از دلایل موفقیت «پروژه جادوگر بلر» شکلی از فرم بود که در این فیلم ابداع شد. نکته‌ای که در فیلمنامه این طور قید شده بود که برخی صداهای موجود در فیلم در خلال صحنه‌ها پخش نشود و دیگری عدم حضور بازیگرها در بعضی از صحنه‌ها بود که همین خود ترس و وحشت بیننده را دوچندان می‌کرد، طوری که به قول معروف انگار می‌خواهد جان بیننده را تا آخر فیلم بالا بیاورد. آنها با همین اید‌ه خود توانستند نسبت به دیگر رقیبان‌شان برتری و امتیاز را از آن خود کنند.

با توجه به داشتن ایده‌های اینچنینی از «پروژه بلرویچ» درجهت ایجاد ترس و وحشت در بیننده،‌ تصور اینکه برفرض محال در جنگلی گم شده باشی و گرفتار یکسری موجودات عجیب شوی، حتی با تصور اینکه با تو کاری نداشته باشند، ممکن است فقط یک مقدار از ترس سکته کند. ولی آن طور که باید و شاید ترس و وحشت به دلت راه نمی‌دهد. اصولاً وجود صحنه‌های اینچنینی که بخواهد بیننده را از ترس بلرزاند اصلاً در ایده‌های فیلم آخرین جن‌گیر به چشم نمی‌خورد. به عبارت دیگر با دیدن این قبیل فیلم‌ها بیشتر توجه بیننده به آن مهارت و توانایی دست‌اندرکاران فیلم در خلق ایده‌های عجیب و تازه جلب می‌شود تا به ترسناک بودن آن.

شاید مساله این باشد که چون برای برخی از فیلم‌های اینچنینی بودجه کمی در نظر گرفته می‌شود در نتیجه دست‌اندرکاران آن مجبورند ساخته‌هایشان را از روی دیگر مستندها بسازند.

ساخت فیلم آخرین جن‌گیر آنقدرها هم بد نبود و در عین اکشن بودنش صحنه‌هایی که بخواهد بیننده را دچار ترس و وحشت کند هم وجود داشت. سوالی که برای بیننده بعد از دیدن این فیلم پیش می‌آید این است که آیا تمام حوادث بدی که در زندگی اتفاق می‌افتد به علت وجود یکسری اتفاقات ماورای طبیعی است یا به علت رعایت نکردن اصول و قواعد معنوی است که باعث چنین نقص و کاستی‌هایی در زندگی می‌شود.

ولی به نظرم اگر این فیلم چنین شک و شبهه‌هایی را در بیننده ایجاد نمی‌کرد، شاید می‌توانست بهتر از اینها در بین عموم جا پیدا کند. این فیلم با دقت هرچه تمام‌تر ساخته شده که البته خلاف این را هم نمی‌شود از آن انتظار داشت و تلاش بر این بوده که هر آنچه در فیلم اتفاق می‌افتد و بیننده آن را می‌بیند به واقعیت نزدیک باشد.

این فیلم طبق اسناد و مدارکی که توسط جن‌گیر و انجیل‌نویس معروف و بنام روکاتن مارکوس ملقب به پاتریک فابیان نوشته شده، ساخته شده است. از جمله افراد دیگری که مارکوس را در این زمینه همراهی کردند، سازند‌ه فیلم به نام آیریس رایزمن ملقب به آیریس بار و فیلمبرداری که خواسته نامش ذکر نشود و ناشناس باقی بماند، هستند. در ابتدای کار مارکوس بیان می‌کند که اعتقادش را نسبت به خداوند از دست داده، البته قبل از این هم او فرد معتقد و مومنی نبوده و ادعا می‌کند که می‌توان جن‌گیری کند و روح‌های پلید را خارج کند. او در تمام مدت فیلم می‌خواهد به بیننده ثابت کند ادعا به داشتن قدرت و توانایی در جهت دفع روح‌های پلید و شیطانی چقدر کار راحتی است.

در این فیلم اشلی بل نقش یک دختر ۱۶ ساله به نام نل سوئیتزر را بازی می‌کند که با لوئیس پدر خشک مقدس‌اش و برادر غرغرویش به نام کالب یک جایی وسط ناکجاآباد در لوئیزیانا زندگی می‌کنند. مارکوس در این فیلم فردی بی‌اعتقاد به خداوند است ولی با دیدن اتفاقات عجیبی که حین جن‌گیری برایش پیش می‌آید به این فکر می‌افتد که اگر واقعاً در یک موقعیت عجیب و سخت در زندگی‌اش قرار بگیرد چه کسی به غیر از خداوند می‌تواند کمکش کند؟

با اینکه برای این فیلم بودجه کمی در نظر گرفته شده و از تکنولوژی آنچنانی برخوردار نیست ولی باز هم آن حالت ترسناک بودنش را حفظ کرده و به جرات می‌توان گفت این فیلم اکثریت عناصر و مواردی را که می‌تواند ترس و وحشت را در بیننده ایجاد کند، داراست. در این فیلم خیلی صحنه‌های خون و خونریزی به چشم نمی‌خورد، فقط یکی از ترسناک‌ترین صحنه‌هایش آن قسمتی است که گردن فیل به طور عجیبی پیچانده می‌شود و چشمانش از حدقه بیرون می‌زند و شاید غم‌انگیزترین صحنه این فیلم قسمتی است که آن دختر ۱۶ ساله در حالت کاتاتونیک (بی‌حالی) با یک لباس خواب زنانه در اتاق مارکوس ظاهر می‌شود. همین حالت‌های این دختر ۱۶ ساله نشان می‌دهد اسیر شیطان شده که به علت بدرفتاری‌های پدر و برادرش تبدیل به یک فرد روانی و قاتل شده که دست به هر کار زشتی می‌زند.

هنرپیشه‌ها نقش مهمی در این فیلم دارند و می‌دانند چطور نقش‌شان را اجرا کنند. در بیشتر قسمت‌های این فیلم از هنرپیشه‌های حرفه‌ای استفاده شده که شاید چهره‌شان برای بیننده آشنا نباشد، ولی بررسی پیشینه این افراد در بازیگری نشان می‌دهد که آنها کاملاً از عهد‌ه اجرای نقش‌شان در این فیلم برمی‌آیند. مثلاً خود پاتریک فابیان دارای کارنامه کاری درخشانی است که ازجمله می‌توان به بازی وی در فیلمBig love to veronica بیست‌وچهار تا مریخ اشاره کرد. او با اینکه در قسمت‌هایی از فیلم‌ها حضور داشته ولی همچنان به صورت ناشناخته باقی مانده و مردم او را آن طور که باید و شاید نمی‌شناسند.

زمانی که فیلم آخرین جن‌گیر را نصفه‌شب با دوستانت در تلویزیون می‌بینی خیلی بیشتر از دیدن آن لذت می‌بری تا بخواهی در سینما این فیلم را ببینی. مهم‌ترین مطلبی که این فیلم می‌خواهد به بیننده القا کند، واقع‌بینی و راستین‌گرایی است. به نظرم اگر نیمه نخست این فیلم در خانه فیلمبرداری می‌شد خیلی بهتر بود و می‌توانست خیلی در داستان موثر باشد و عدم همین کار باعث شد بینندگانی که صبر و تحمل کمتری دارند در خلال فیلم شروع به نق زدن کنند و زحمات و تلاش کارگردان این فیلم، دنیل استم را زیر سوال ببرند. شاید استم با افشاسازی یکسری مسائل نتوانسته اثربخشی و تاثیرپذیری لازم را روی بیننده بگذارد و به عبارتی نتیجه عکس داشته. او هدفش این بوده که فیلمش یکسری صحنه‌های مبهم و گیج‌کننده داشته باشد اما غافل از اینکه همین عدم رضایت بیننده را در پی داشته و به عنوان یک عیب در کارنامه کاری وی ثبت شده است. اما از طرفی کارکردن با پروژه جادوگر بلر برای او به عنوان یک افتخار محسوب شد.

ترجمه: نسیم نیک‌فرد



همچنین مشاهده کنید