سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

جایگاه پیامبر در نگاه شیعیان


جایگاه پیامبر در نگاه شیعیان

گرایش شیعه به امامان بعد از رسول و متكی شدن به آنان این شبهه را دامن زده است كه این نحله از سنت پیامبر به عنوان یكی از منابع دینی فاصله گرفته است

● گفت وگو با حجت الاسلام ستایش

درحالی كه همه گرایش های فكری در مجموعه بزرگ اسلام یك خدا و یك پیامبر دارند اما زاویه نگاه آنان و مكانیسم ارتباطشان با عامل و حامل وحی متفاوت است. اما گرایش شیعه به امامان بعد از رسول و متكی شدن به آنان این شبهه را دامن زده است كه این نحله از سنت پیامبر به عنوان یكی از منابع دینی فاصله گرفته است. رحمان ستایش از اساتید دانشكده حدیث و از پژوهشگران حوزوی در این گفت وگو به این موضوع پرداخته است.

● یكی از ادله فقه شیعه از آن چهار ادله معروف، سنت است. فقیه شیعه باید برای استنباط احكام به سنت نیز مراجعه كند، اما در فقه شیعه سنت چه تعریفی دارد

آنچه كه به طور متواتر از این لفظ استفاده می شود، مقصود سنت نبوی است. بر اساس تعریفی كه محدثین پذیرفته اند، سنت هرگونه امری است كه به شكلی نسبت به پیامبر و معصوم دارد. مراد از آن هم در اصطلاح فقه و اصولیین منحصر شده در سه نكته گفتار، كردار و تقریر و تایید معصوم. این كه اصولیین سنت را این چنین محدود دانسته اند به این دلیل است كه دیدگاه فقیه و اصولی این است كه آنچه كه منبع برای حكم شرعی است معرفی كند اما آنچه كه منبع حكم شرعی نیست از دیدگاه او اهمیتی ندارد.

اما محدثین و كسانی كه مجموعه اخبار برای ایشان مورد اهمیت است، آنها دایره را وسیع تر می بینند. لذا آن چیزهایی كه مربوط به اخلاقیات است در حوزه احكام وارد نمی شود. یعنی در واقع نمی توانیم آنها را مستند حكم شرعی مستقیما قرار بدهیم، آنها را در تعریفشان وارد نكرده اند. همچنین آنچه كه مربوط به صفات ذاتی و وصف ذاتی معصوم است. مثلا فرض كنید تولد، وفات، هیكل و در واقع هیئت خلقی معصوم را در این تعریف وارد نكرده اند. مثلا فرض كنید تاریخ وفات یا تاریخ تولد یا این كه احیانا مثلا ظاهر معصوم چگونه بود از لحاظ قد، شكل و امثال این موارد مستند حكم شرعی نیست و بر این اساس عمل نمی كند یا در موارد زیادی شیوه لباس پوشیدن و شیوه راه رفتن و برخی از این امور اصلا مدنظر فقیه و اصولی نیست، اما اینها برای محدث مهم است. شما در كتاب های حدیثی می بینید كه مقدار زیادی از روایات به این موارد پرداخته اند، قطعا اینها از حوزه حدیث خارج نیستند اما حدیثی كه فقیه از آنها استفاده می كند این جور موارد نیست.

بنابراین سنت دقیقا بر می گردد به گفتار، كردار، تقریرو هیئتی كه در ۱۴۰۰ سال پیش وجود داشته و الان خود آن امور وجود ندارند. قطعا كلام رسول الله ۱۴۰۰ سال پیش گفته شده و از بین رفته، آنچه كه ما داریم حدیث است. حدیث حكایت می كند و گزارش می كند سنت را و این دو تا با هم فرق علمی دارند. به این جهت سنت قابل تقسیم به صحیح و فاسد و صحیح و حسن و امثال این موارد نیست اما حدیث به عنوان یك حكایتگر می تواند این بحث را داشته باشد، حدیث صحیح داریم، حدیث معیوب داریم، حدیث موثق داریم، حدیث حسن داریم، حدیث ضعیف داریم. اما سنت این تقسیم بندی ها را ندارد هر آنچه كه از پیامبر و معصوم صادر شده باشد براساس ادله كلامی ما معتبر و حجت است.

تقسیم بندی در این نوع سنت به لحاظ اعتباری تحقق ندارد. حدیث باید كشف از سنت كند، اگر در این كشفش از سنت درست عمل كند یعنی آنچه كه محتوای حدیث است همان سنت باشد و درست گزارش شده باشد، این حدیث ارزشمند است و وظیفه خودش را درست انجام داده است. اما اگر گزارشگری درستی نداشته باشد این حدیث ارزش ندارد و به درد ما نخواهد خورد. سنت همچنان كه عرض كردم در اطلاق كلی اش در مرحله اول همان سنت نبوی است و مستند اعتبار سنت نبوی هم قرآن شریف است كه در آیات متعددی به اعتبار سنت نبوی تصریح كرده است. آیات مختلف انواع و اقسام سنت را معتبر شمرده اند.

مثلا آیاتی داریم كه بر سنت قولی دلالت می كنند از جمله این آیه شریفه ما اتاكم الرسول فخذوه و ما نهیكم عنه فانتهوا، یا در حوزه سنت عملی لكم فی رسول الله اسو حسنه. اعتبار سنت پیامبر مخصوص آن عصر هم نیست بلكه همیشگی است. در آیه شریفه فرمود كه فلا وربك لایومنون حتی یحكمون فی ما شجر علیكم، به خداوند قسم كه مردم ایمان نمی آورند و ایمان ندارند مگر این كه تو را حكم بین خودشان در مشاجرات و منازعاتشان قرار بدهند. قطعا مسئله حكمیت پیامبر، مخصوص آن عصر نیست. حكمیت اندیشه پیامبر و حكمیت دیدگاه پیامبر در همه اعصار امكان پذیر است. آیات بسیار دیگری دلالت می كند بر حجیت و اعتبار سنت نبوی و اینكه اطاعت رسول خدا و اطاعت كلام او و عملكرد او امری است لازم.

به تبع این سنت است كه شیعه ملتفت شده كه سنت ائمه هم امتداد سنت نبوی است اما ائمه اطهار در كلمات متعددی تصریح كردند كه آنچه مصدر اصلی و اساس شریعت است چیزی نیست مگر كتاب و سنت. سنت را در تعبیراتی كه از ائمه آمده با الف ولام آورده اند، یعنی السنته كه این الف ولام معرفه است یعنی سنت پیامبر. در روایات متعددی ائمه گفته اند، كه اگر ما چیزی غیر از كتاب و سنت، بگوییم مردم را به ضلالت خواهیم كشاند.

كمااینكه دیگران چنین كردند و مردم را از سنت پیامبر بازداشتند و به سنت دیگران مثل صحابه و دیگر كسانی كه عصمت ندارند هدایت كردند. مفهومی كه از سنت مدنظر ما است در واقع آموزه پیامبر است و در این اموری كه عرض كردم تبلور پیدا می كند: گفته ها، كردار و تقریر. این مفهومی است كه ما از سنت برداشت كردیم.

● حالا كه مفهوم سنت را توضیح دادید بفرمایید جایگاه این سنت در روایات شیعه چگونه است

یكی از بحث هایی كه خیلی شایع است این است كه شیعه نسبت به احادیث پیامبر كم اعتنا است و در روایات شیعه احادیث پیامبر نقل نشده است. این گفته كسانی است كه اطلاع از برخی امور ندارند. اما با دقت در چند امر، این شبهه مرتفع می شود. اول اینكه آنچه كه بعد از پیامبر اتفاق افتاد این بود كه پیامبر میراثی را از خودش به جا گذاشت كه در حدیث ثقلین تبلور پیدا كرده است. فرمود انی تارك فیكم الثقلین كتاب الله و عترتی.

كتاب خدا میراث پیامبر است و از طریق پیامبر برای ما مانده و در كنار آن عترت پیامبر و ائمه معصومین باقی ماندند. اینها هر دو مقارن و همراه هم به عنوان راهی كه موجب می شود مردم به مسیر هدایت بروند مورد تاكید پیامبر قرار گرفته است. براساس دیدگاهی كه به لحاظ كلامی داریم و همچنین مویدات تاریخی به این نتیجه رسیده ایم كه باید آموزه های پیامبر را از طریق اهل بیت گرفت. آنچه كه ما داریم روایاتی است كه از طریق اهل بیت و آنها از طریق پیامبر به ما رساندند.

در موارد بسیاری اهل بیت تصریح كردند كه علوم ما منشٲ گرفته از پیامبر است. احادیث متعددی داریم در رابطه با علم اهل بیت، خود ائمه گفته اند كه راه علم ما، سه راه است: راه اول، كتاب خدا است و تفسیر آن است، راه دوم از طریق پیامبر و طریقی است كه از پیامبر و اجدادمان به ما رسیده و راه سوم الهام است و آن تعبیر خاصی كه از خصوصیات امامت است. اگر چه كه ما روایاتی به صورت مستقل و مستقیم و مستند به صحابه كمتر داریم اما مواردی كه در خصوص احكام شرعی از پیامبر نقل شده و آن نقل ها از طریق اهل بیت است، تعدادشان بسیار بالا است.

مرحوم آقای مدیرشانه چی زحمتی كشیدند و اندیشه ای را پایه ریزی كردند كه به حسب نوع كار، كار ساده ای است اما به حسب ارزش و كارایی اش بسیار بزرگ و رفیع است، ایشان تمام روایاتی كه اهل بیت از رسول الله نقل كرده اند و فقط در كتاب وسایل الشیعه و مستدرك وسایل بود انتخاب كردند و مستقلا به نام كتاب سنن النبی در ده جلد قطور منتشر كردند. آمار احادیثی كه ایشان فقط در حوزه مباحث فقهی و در حوزه وسایل و مستدرك استخراج كردند كه از پیامبر است، بیست هزار و سیصد و دوازده حدیث است. این رقم كمی نیست. این تعداد روایات فقط در خصوص احادیث فقهی است، قطعا اگر احادیث مربوط به عقاید، اخلاق و یا حوزه تاریخی و غیره ضمیمه بشود، آمار بسیار بالایی از احادیث را در اختیار خواهیم داشت، اینها احادیث نبوی هستند.

● این آمار درست، اما به هرحال این شبهه كه گفته می شود در فقه شیعه كمتر به پیامبر توجه می شود، از كجا نشٲت گرفته ریشه این بحث چیست

بعد از پیامبر یكی از مشكلات مهم این بود كه چون پیامبربخش عمده ای از طول مدت نبوتشان را درگیر تبلیغ آموزه های اصلی دین و ایمان مردم شد، ضمن اینكه كمتر وضعیت با ثباتی در عصر پیامبر وجود داشت كه به برخی از مسائل فرعی و تفصیلات بپردازند. مسائل معمولا ساده و بسیط و غیر پیچیده بود. قطعا بعد از پیامبر با وسعتی كه در سرزمین های اسلامی پیش آمد، نیاز به این شد كه خیلی از مسائل فرعی و جزیی تفصیل داده شود. فروعات و مسائل جدید مطرح شد كه باید پاسخگویی به این موارد پیدا می شد.

هم شیعه و هم سنی به این امر رسیدند. اما در پاسخ به این نیاز واقعی دو تا امر پیشنهاد شد، گروهی به طرف اهل بیت رفتند و به عنوان شیعه مطرح شدند و مرجعیت علمی اهل بیت را پذیرفتند و این مسیر را پیگیری كردند كه به نام شیعه شناخته شدند. اهل سنت برای حل این مشكل به این طرف روی آوردند كه گروهی را با عنوان صحابه و پس از آن به عنوان تابعین مرجع علمی معرفی كنند. لذا همچنان كه شیعه در تعریف حدیث اختصار بر سنت و حدیث پیامبر نكرد و آن را توسعه داد، اهل سنت هم در تعریف حدیث توسعه ای قائل شدند به نحوی كه اقوال صحابه را هم شامل بشود.

اگر كه در مورد شیعه گفته می شود احادیث نبوی ندارید یا كم دارید، توجه شود كه وقتی به منابع مهم حدیثی اهل سنت هم مراجعه می كنید، بخش بسیار زیادی از روایاتشان به اصطلاح محدثین، اثر است، اثر یعنی روایاتی كه از تابعین و صحابه نقل شده و نسبت به پیامبر ندارد. در دیدگاه اهل سنت مذهب صحابی و رای صحابی به عنوان یك مصدر و منبع شرعی تلقی شد. عمل اهل مدینه به عنوان یك مصدر شرعی تلقی شد.

حالا با اختلاف مذاهب اهل سنت و دیدگاه هایی كه هست. در مجموع برخی این را پذیرفته اند و برخی آن را، ولی این توسع و باز كردن دست را در حیطه اعتباراتی كه به سنت نبوی اضافه می شود، امتحان كردند. اما آنچه كه مورد اتفاق است، این است كه احادیث و آموزه های نبوی به همان شكل ساده ای كه در آن زمان صادر شده مكفی برای بیان احكام نیست. اما این كه چه چیزی باید در كنار سنت نبوی و در امتداد آن مرجع باشد، این در بین امت اختلاف است. عده ای اقوال و خط مشی صحابه را ملاك قرار دادند و عده ای اهل بیت را. از مرحوم علامه طباطبایی نقل شده كه احادیث منقول از پیامبر نزد اهل سنت، پانصد تا بیشتر نیست. در اوایل امر من تعجب كردم كه این رقم، رقم بسیار كمی است. در حالی كه در كتب روایی اهل سنت، آمار و روایات خیلی خیلی بیش از اینها است. گاه رقم های چند صد هزار در تعبیرات اهل سنت هست. اما بعد از تتبع به چند نكته توجه كردم كه مشكل من حل شد.

یك مطلب اینكه در بین اهل سنت شمارش احادیث به تعداد طرقی است كه احادیث رسیده است. به عبارت دیگر به تعداد اسناد است نه به تعداد متن، یعنی اگر یك متن واحد از طریق ده نفر نقل شد این در شمارش می شود ده حدیث نه یك حدیث. اما در شمارش حدیث در نزد شیعه متن ملاك است اگر یك حدیث از ده طریق نقل بشود یك حدیث است نه ده حدیث.

مطلب دیگر تتبع خارجی شاهد این قضیه است. من در آمارهایی كه اهل سنت از تعداد احادیث هر كتاب به تفصیل ارائه كردند، این را شاهد بودم كه چنین اتفاق افتاده و این رقم كه مرحوم علامه طباطبایی گفتند اگر چه كه من در رابطه با خصوص عددش اصراری ندارم اما به نحوه تقریبی و به نحوه حدود و حدس، شاید بیراه نباشد و قابل اعتماد باشد.

این نكته ای بود كه بعد از پیامبر اتفاق افتاد و این به نظر بی توجهی اعلام شد. ما در بین شیعیان این اعتقاد را داریم كه بهترین طریقی كه می توانیم دسترسی به سنت نبوی داشته باشیم، ائمه اطهار هستند. این امر ناشی از چند نكته است، نكته اول اینكه در مواردی كه حتی صحابه مورد اعتماد پیامبر و آن كسانی كه صحابه واقعی به تمام معنای كلمه بودند و مورد تایید اهل بیت هم بودند، حتی از آنها خیلی روایت استفاده نكردیم. دلیلش این است كه به لحاظ زمانی ما راه نزدیكتری داریم. اگر از امام صادق كه متوفای صد و پنجاه هجری است، بخواهیم روایتی نقل كنیم كه به رسول الله برسد، در طول این صد و پنجاه سال شاید حداقل پنج واسطه باید به این طریق اضافه بشود و این سند طولانی می شود. در نتیجه احتمال اشتباه، خطا و جعل بیشتر خواهد شد.

طبیعتا حدیثی كه با پنج راوی و با پنج واسطه نقل بشود، اگر در هر یك از این نقاط درصدی از خطا و اشتباه و اختلال را تصور بكنید وقتی كه در پنج ضرب بشود درصد خیلی پایین تر است تا وقتی كه در ده ضرب بشود. بر این اساس ما راه نزدیكتری را به رسول الله داریم كه راه اهل بیت است. مثلا ما روایاتی را می توانیم نقل بكنیم كه از امام رضا یا امام جواد با سه واسطه به شكلی به رسول الله متصل می شویم. این جور روایات را ما می توانیم بگوییم اسناد طلایی شیعه. اهل سنت هم در بین خودشان این تعبیر را دارند «الاسناد ذهبیه» اسناد طلایی اهل سنت. از طرف دیگر كدام راه مطمئن تر از ائمه معصومین است كه هم به لحاظ علمی و هم به لحاظ شخصیتی و عصمت مطمئن ترین هستند كه ما را به پیامبر می توانند متصل بكنند. نكته دیگر این كه خود ائمه تصریح كردند به این امر، امام می فرماید حدیثی، حدیث ابی، حدیث جدی و به همین طریق متصل كردند به پیامبر. بعد فرموده یك قاعده كلی است كه هر آنچه ما می گوییم از جدمان و از پیامبر است.

رضا احمدی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.