یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

در زیر زمین قصر رضاخان


در زیر زمین قصر رضاخان

كودتای سوم اسفند ۱۲۹۹, كه با حمایت دولت بریتانیا عملی شد, نهایتاً زوال سلسله قاجا رها را در ایران رقم زد این معنی در تحولات سیاسی پس از كودتا و رخدادهایی كه قدرت یابی تدریجی ولی مداوم رضاخان را در پی آورد, بیشتر آشكار گردید

كودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، كه با حمایت دولت بریتانیا عملی شد، نهایتاً زوال سلسله قاجا‌رها را در ایران رقم زد. این معنی در تحولات سیاسی پس از كودتا و رخدادهایی كه قدرت‌یابی تدریجی ولی مداوم رضاخان را در پی‌آورد، بیشتر آشكار گردید.گفته می‌شد كه از هنگام عقد قرارداد ۱۹۱۹ و پس از آن دیگر انگلیسیان از تداوم سلسله قاجاریه قطع امید كرده به ویژه احمد‌شاه قاجار روابط خوبی با دولت بریتانیا نداشت. در آ‌ن زمان انگلیسی‌ها به قاجارها بدبین شده‌ بودند و آنان را به روسیه متمایل می‌‌دانستند. احمد شاه از همان ماههای متعاقب كودتا نسبت به سردارسپه و خیالاتی كه وی در سر می‌پرورانید به دیده سوءظن می‌نگریست و مهمتر از آن صریحاً بر زبان می‌آورد كه از سردارسپه می‌ترسد. با این احوال و برغم سوءظن انگلیسی‌ها پیرامون ارتباط نزدیك قاجارها و شخص احمد‌شاه با دولت جدید روسیه شوروی، شاه ایران هیچ‌گاه درصدد برنیامد به طور جدی از آن كشور كمك بخواهد.

در این میان شخص رضاخان هم مكرراً با اقدامات خلاف قاعده و ناهنجارش نشان داده بود كه نسبت به قاجارها كینه‌ای جدی در دل دارد و البته در شرایطی كه به حمایت دولت بریتانیا دلگرم بود، در راه تضعیف موقعیت قاجارها و احمدشاه و از میان برداشتن آخرین موانع جهت كسب قدرت وحكومت از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌كرد. آگاهان به امور مكرراً از سوء رفتار و بدگویی‌های او نسبت به احمد‌شاه در هنگام حضور در ایران و سپس مسافرتش به اروپا سخن به میان‌‌آورده‌اند و البته خود او نیز چند بار طی جلسات و گفت‌و گوهای خصوصی از حمایت بریتانیایی‌ها از خود تا به سقوط كشاندن نهایی قاجارها سخن به میان آورده بود. بدین ترتیب و در شرایط غیبت تقریباً فرارگونه احمد‌شاه از ایران و توقف طولانی‌اش در خارج از كشور رضاخان فرصت بیشتر و تعیین كننده‌‌تری برای تداوم طرح‌های جاه‌طلبانه خود به دست آورد و برغم مخالفت‌های گسترده داخلی، عمدتاً با توسل به حربه تزویر و بهره‌گیری از نیروهای نظامی و ایجاد رعب و وحشت و تحت تعقیب قرار دادن مخالفان كه در موارد متعدد با ترور و قتل آنان نیز همراه بود، توانست موقعیت خود را در مجموعه دولت و حكومت تثبیت و تحكیم كند. عقیم ماندن طرح‌هایی نظیر غائله جمهوری خواهی هم به تلاش‌های رضاخان برای از میان برداشتن قطعی سلطنت قاجارها پایان نداد. به ویژه این كه در این میان حامی او دولت بریتانیا هم سخت از طرح به سقوط كشانیدن قاجارها پشتیبانی كرده و در این راستا وعده و وعیدهای بسیاری به سردارسپه داده بود. انگلیسیان امیدوار بودند با سقوط قاجارها و صعود رضاخان به سریر قدرت و سلطنت موقعیت سیاسی، اقتصادی و ژئوپولیتیكی او در ایران بیش از پیش تحكیم و تثبیت یافته و نیز رقیب دیرینه‌اش روسیه شوروی دیگر امكانی برای حضور در عرصه ایران پیدا نكند و نیز مؤسسات قدرتمند اقتصادی و مالی بریتانیا در ایران (به ویژه شركت نفت انگلیس و ایران و نیز بانك شاهنشاهی) قدرتمند‌تر از گذشته به فعالیت خود در ایران ادامه دهند و البته رضاخان جهت تحقق تمام این خواست‌ها و آرزوهای بریتانیایی‌ها در ایران قول مساعد داده بود.

به همین دلیل رضاخان جری‌‌‌تر از سابق و پس از پایان غائله جمهوری‌خواهی به تداوم مخالفتهای عمومی چندان وقعی ننهاده و با در پیش گرفتن سیاست تطمیع و تزویر و ریاكاری درصدد برآمد نظر مساعد مردم و رجال و نمایندگان مجلس را به سوی خود جلب كند و با دادن وعده‌های دروغین كماكان در تداوم به كرسی نشاندن توطئه‌ های خود می‌كوشید. چنانكه به دنبال واقعه جمهوری‌خواهی و برغم فرمان احمد‌شاه مبنی بر عزل او از نخست‌وزیری با لطایف‌ الحیل توانست مخالفانش در مجلس را به ضرورت دادن رأی اعتماد به دولت او متقاعد كرده و البته به دروغ وعده دهد كه از هیچ تلاشی جهت مراجعت احمد‌شاه به كشور فروگذارنخواهد كرد. این در حالی بود كه او هیچ‌گاه به این وعده‌ وفاداری نشان نداده و كماكان درصدد بود موجبات توقف شاه را در اروپا فراهم آورد.

در این راستا رضاخان با كمك عوامل خود و نیز صرف پول به حملات خود بر ضد احمد‌شاه شدت بخشید و جهت بدنام ساختن او سفارش چاپ و انتشار مقالاتی بر ضد او در نشریات و روزنامه‌های خارجی داد و افرادی از عوامل او جهت از اعتبار انداختن احمد‌شاه راهی اروپا شدند. ضمن این كه نشریات و روزنامه‌‌های ایران هم كه عمدتاً تحت كنترل و فشار سردار سپه بودند، بر دامنه حملات و انتقادات خود بر ضد قاجارها وشخص احمد‌شاه افزودند. در این میان احمد‌شاه هم كه كماكان از رضاخان خوف در دل داشته و در همان حال از سوء سیاست بریتانیایی‌ها نسبت به خود آگاهی داشت جرأت بازگشت دوباره به كشور را در خود نمی‌دید.

در این هنگام مسافرت رضاخان به عتبات عالیات و تبلیغات گسترده‌ای كه متعاقب آن به نفع او در نشریات و محافل سیاسی ـ اجتماعی كشور به راه افتاد و نیز پایان كار شیخ خزعل در خوزستان كه با همراهی و همكاری رضاخان با انگلیسی‌ها صورت گرفته بود، سردارسپه را یك گام دیگر به سوی تحقق آرزوهایش نزدیك‌تر ساخت. ضمن این كه قشون و شهربانی ستمكار رضاخان جهت تحكیم موقعیت او در مجموعه حاكمیت از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌كردند. در همان حال مخالفان سردارسپه در مجلس بشدت تحت فشار بوده و جراید و نشریات وابسته، مخالفان در جامعه و همچنین اقلیت مخالف رضاخان در مجلس توقیف شده و با قتل برخی مخالفان سرسخت‌تر رضاخان نظیر میرزاده عشقی و تهدید و ترور نمایندگان و رجال مخالف، فضای رعب ‌آلود و نظم قبرستانی و خفقان آلودی در عرصه سیاسی ـ اجتماعی كشور حاكم شده و بدین ترتیب رضاخان امیدوار بود در آینده‌ای نه چندان دور بر مقاصدش دست یابد. سانسور با شدت و حدت تمام ادامه داشت و صدای مخالفان البته به ندرت شنیده می‌شد و سردارسپه امیدوار بود طرفداران او در مجلس و نیز بیرون از مجلس چنانكه مطلوب او بود باتغییر دادن موادی از قانون اساسی به حیات سیاسی قاجار پایان داده او را به تخت سلطنت و حكومت نزدیكتر سازند. اقلیت كوچك مجلس تحت رهبری سید‌حسن مدرس هم سخت از سوی طرفداران رضاخان تحت فشار قرار داشته و به ویژه نصرت‌الدوله فیروز، علی‌اكبر داور و عبدالحسین تیمورتاش با همكاری دیگر نمایندگان ذی‌نفوذ و طرفدار سردارسپه در مجلس با شتاب در حال عملی ساختن برنامه‌های او بوده تلاش می‌كردند نطق‌ها، سخنرانی‌ها و موضع‌گیری‌های افرادی نظیر مدرس را بی‌اثر سازند و چنان وانمود سازند كه عمر حكومت قاجارها در ایران پایان پذیرفته و جهت رهایی كشور از بحران سیاسی چاره‌ای جز تغییر موادی از قانون اساسی و نهایتاً به سلطنت رسانیدن رضاخان وجود ندارد.

در این زمان واقعه قتل ماژور ایمبری در تهران دستاویزی برای برقراری حكومت نظامی از سوی رضاخان شد تا باز هم بیشتر مخالفانش را از سر راه بردارد و با اعمال فشار سیاسی و نظامی و توقیف آخرین نشریات منتقد و اعمال سانسور شدید فضای سیاسی اجتماعی كشور را با اطمینان بیشتری به سوی اهداف و طرح‌های خود سوق دهد.

رضاخان جهت پیشبرد مطلوب‌ترطرح‌های خود تا پایان سال ۱۳۰۳ش. دكتر میلسپو مستشار امریكایی مالیه را نیز تحت كنترل دولت خود قرار داد تا جهت هزینه‌های جاری و اجرای طرح‌های خود در شئون مختلف كمتر با مشكلات مالی مواجه شود. ضمن این كه بانك شاهنشاهی مهمترین مؤسسه مالی انگلیسی‌ها در ایران نیز آماده بود تقاضاهای مالی سردارسپه را در چارچوب طرح‌های انگلیسی‌ها برآورده سازد. در این میان تلاش‌های پایان ناپذیر اقلیت مجلس و مخالفان رضاخان جهت بازگشت احمد‌شاه به كشور هم با شكست روبرو شد. قانون ۲۵ بهمن ۱۳۰۳ مجلس پیرامون اعطای فرماندهی كل قوا به رضاخان هم گام دیگری بود كه قاجارها و احمد‌شاه را از نقشی كه در ریاست و فرماندهی قشون اعمال می‌كردند، دور ساخت و در همان حال موقعیت رضاخان را تقویت كرد. ضمن این كه تلاش مدرس و اقلیت كوچك طرفدار او جهت جلوگیری از تصویب این قانون هم البته به جایی نرسید. پیش از آن رضاخان به مجلس رفته و با تقاضای دریافت فرماندهی كل قوا اضافه كرده بود كه: «شاه و ولیعهد نمی‌گذارند من كار كنم و من اطمینان به حضرات ندارم و می‌ترسم كه خدمات و اصلاحاتی كه كرده‌ام به باد رود. مجلس باید به این كار رسیدگی كند و تكلیف مرا با این دو برادر معین كند.» ۱

بدین ترتیب قدرت و موقعیت رضاخان از آغاز سال ۱۳۰۴ در سطوح مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی افزایش چشمگیری پیدا كرد و طرفداران او در مجلس، مجموعه حكومت، و به ویژه قشون و شهربانی تحركات خود را برای تحقق آخرین آرزوی سردارسپه كه همانا فتح قله سلطنت و حكومت بود، شدت بخشیدند. شواهد و قراین موجود هم نشان می‌داد كه در شرایط فقدان رقیب خارجی قابل اعتنایی در عرصه ایران، انگلیسی‌ها هم بلامنازع‌تر از هر وقت دیگر به مقصود مشترك خود با سردارسپه یاری می‌رسانند. همزمان با بدگویی و تبلیغات سوء رضاخان و عوامل او در گوشه و كنار كشور بر ضد قاجارها و احمد‌شاه، سردارسپه به تلاش خود جهت مقهور ساختن متنفذان، خوانین و حكمرانان محلی و نظایر آن ادامه داد و برخی از مهمترین این افراد نظیر سردار معزز بجنوردی به امر رضاخان اعدام شدند تا در آینده مخالفت‌های احتمالی با جاه‌طلبی‌های رضاخان به حداقل برسد.

مظفر شاهدی

منابع و مآخذ

ـ حسین مكی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد ۱ و ۲ و ۳، تهران، انتشارات امیركبیر، ۱۳۵۷.

ـ سلیمان بهبودی، رضاشاه، خاطرات سلیمان بهبودی، به كوشش غلامحسین میرزا صالح، تهران، طرح نو، ۱۳۷۲.

ـ قهرمان‌میرزا سالور (عین‌‌السلطنه)، خاطرات عین‌السلطنه (قهرمان‌میرزا سالور)، جلد نهم به كوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، اساطیر، ۱۳۷۹.

ـ محسن صدر، خاطرات محسن صدر (صدرالاشراف)، تهران، وحید‌،۱۳۶۴.

ـ محمد‌تقی ملك‌الشعراء بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، انقراض قاجاریه، ۲ جلد، چاپ اول، تهران، امیركبیر، ۱۳۶۳.

ـ حسین مكی، مدرس قهرمان آزادی‌، ۲ جلد، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ۱۳۵۸.

ـ علی‌اصغر زرگر، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوره رضاشاه، ترجمه كاوه بیات، تهران، پروین و معین، ۱۳۷۲.

ـ محمد‌رضا خلیلی خو، توسعه و نوسازی در ایران دوره رضا شاه، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳.

ـ ریدر بولارد، شترها باید بروند، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، نشر نو، ۱۳۶۲.

ـ محمود حكیمی، داستان‌هایی از عصر رضا شاه، تهران، قلم، ۱۳۷۱.

ـ اسكندر دلدم، زندگی پرماجرای رضاشاه، ۳ جلد، تهران، گلفام، ۱۳۷۰.

ـ عبدالله طهماسبی، تاریخ شاهنشاهی اعلیحضرت رضاشاه پهلوی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵.

ـ سعید نفیسی، تاریخ شهریار شاهنشاه رضاشاه پهلوی از ۳ اسفند ۱۲۹۹ تا ۲۴ شهریور ۱۳۲۰، تهران، شورای جشنها...، ۱۳۴۴.

ـ رضا نیازمند، رضاشاه از تولد تا سلطنت، لندن، بنیاد مطالعات ایران، ۱۳۷۵.

ـ مرتضی صادقكار، روانشناسی رضاشاه، تهران، ناوك، ۱۳۷۶.

ـ حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی: خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، جلد اول و دوم، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۷.

ـ محمد‌علی همایون (كاتوزیان)، انقراض قاجار و استقرار پهلوی، ترجمه حسن افشار، تهران، نشر مركز، ۱۳۸۰.

ـ احسان طبری، پنجاه سال تبه‌كاری و خیانت سلسله پهلوی، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.

ـ عبدالامیر فولادزاده، شاهنشاهی پهلوی در ایران، ۳ جلد، قم، كانون نشر اندیشه‌های اسلامی، ۱۳۶۹.

ـ مصطفی الموتی، ایران در عصر پهلوی، جلد اول و دوم و سوم، لندن، انتشارات پكا، ۱۳۶۹ش / ۱۹۹۰ م.

ـ استفانی كرونین، ارتش و تشكیل حكومت پهلوی در ایران، تهران، خجسته، ۱۳۷۷.

ـ عبدالله شهبازی، نظریه توطئه، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۷۷.

ـ علی‌محمد بشارتی، پنجاه و هفت سال اسارت، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۲.

ـ عبدالله متولی، تیمورتاش و بازی قدرت، تهران، انتشارات مدرسه، ۱۳۸۲.

ـ قاسم یاحسینی، قشون پهلوی، تهران، مدرسه،‌۱۳۸۳.

ـ محمد ارجمند، خاطرات محمد ارجمند، شش سال در دربار پهلوی، تهران، پلیكان، ۱۳۸۵.

ـ ابراهیم صفایی،‌كودتای ۱۲۹۹ و آثار آن، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.

ـ امیل لوسوئر، زمینه چینی‌های انگلیس برای كودتای ۱۲۹۹، ترجمه ولی‌الله شادان، تهران، اساطیر، ۱۳۷۳.

ـ حسن مرسلوند، اسناد كودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۷۴.

ـ ناصر نجمی، از سید ضیاءتا بازرگان، تهران، مؤلف، ۱۳۷۰.

ـ حسین آبادیان، ایران از سقوط مشروطه تا كودتای سوم اسفند،‌ تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۵.

ـ ابراهیم خواجه نوری، بازیگران عصر پهلوی، تهران، جاویدان، ۱۳۵۸.

ـ حسین مكی، مختصری از زندگانی سیاسی سلطان احمد‌شاه قاجار، تهران، امیركبیر،‌۱۳۵۷.

ـ محمد تمیمی طالقانی، دكتر حشمت كه بوده، بی‌جا، بی‌نا، ۱۳۲۴.

ـ علی‌اكبر ولایتی، سیر و تفحص در مشروطیت و پس از آن، تهران، حزب جمهوری اسلامی، ۱۳۶۱.

ـ غلامحسین میرزا صالح، جنبش میرزا كوچك‌خان بنابر گزارشهای سفارت انگلیس در تهران، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۹.

ـ تاریخ معاصر ایران، مجموعه مقالات، ج ۳ و ۹، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۱۳۶۸ و ۱۳۷۴.

ـ هدایت‌الله حكیم الهی، اسرار سیاسی كودتا و ....، تهران، بی‌نا، ۱۳۲۲.

ـ ابوالقاسم كحال‌زاده،‌ دیده‌ها و شنیده‌ها، تهران، نشر فرهنگ، ۱۳۶۳.

ـ لیث فوربز و فرانسیس آرتور كورنلیوس، كیش و مات، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۶.

ـ م . س. ایوانف، تاریخ نوین ایران، ترجمه هوشنگ تیزابی، تهران، طوفان، ۱۳۵۶.

ـ فتح‌الله نوری اسفندیاری، رستاخیز ایران، تهران، ابن سینا، ۱۳۳۵.

ـ مصطفی الموتی، بازیگران سیاسی ازمشروطیت تا سال ۱۳۵۷، لندن، پكا، ۱۳۷۴.

ـ پهلوی‌ها، ۳ جلد، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۷۸. [ج۱]

ـ نصرالله سیف پور فاطمی، آیینه عبرت، تهران، سخن، ۱۳۷۸.

ـ علیرضا ملایی توانی، مشروطه و جمهوری، تهران، نشر گستره، ۱۳۸۱.

ـ هوشنگ صباحی، سیاست انگلیس و پادشاهی رضاخان، تهران، نشر گفتار، ۱۳۷۹.

ـ حسین بلا، هفتاد سال خاطره، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸.

پانوشت‌ها:

۱ـ محمد‌تقی ملك‌الشعرای بهار، انقراض قاجاریه، ج ۲، ص ۲۰۵.

۲ـ همان، ج ۲، ص ۲۵۹ ـ ۲۶۱.

۳ـ همان، ج ۲، ص ۲۸۲ ـ ۲۸۳.

۴ـ خاطرات عین‌السلطنه، ج۹، صص ۷۱۴۴ ـ۷۱۴۵.

۵ـ همان، ص ۷۲۱۷.

۶ـ همان، ص ۷۲۶۱.

۷ـ همان، ص ۷۲۸۲.

۸ـ همان، ص ۷۳۱۷.

۹ـ همان، ص ۷۳۵۴.

۱۰ـ همان، ص ۷۳۶۸.

۱۱ـ همان، صص ۷۳۷۹ـ ۷۳۸۰.

۱۲ـ همان، ۷۳۵۸.

۱۳ـ همان، ص ۷۲۹۱

۱۴ـ همان، ص ۷۳۹۴.

۱۵ـ همان، ص ۷۴۰۰.

۱۶ـ همان، ص ۴۷۰۲.

۱۷ـ همان، ص ۷۴۰۵.

۱۸ـ همان، ص ۷۴۱۵.

۱۹ـ همان، ص ۷۴۴۰.

۲۰ـ همان، صص ۷۴۷۶ـ ۷۴۷۷.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.