یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

هم مسائل و هم راه حل آنها جهانی خواهد بود


هم مسائل و هم راه حل آنها جهانی خواهد بود

پیش از آنکه جهان سال ۲۰۲۵, یعنی جهان چهارده سال بعد را مدنظر قرار دهیم, بهتر است جهان سال ۱۹۹۷, یعنی جهان چهارده سال پیش را به خاطر آوریم

پیش از آنکه جهان سال ۲۰۲۵، یعنی جهان چهارده سال بعد را مدنظر قرار دهیم، بهتر است جهان سال ۱۹۹۷، یعنی جهان چهارده‌سال پیش را به خاطر آوریم. آن زمان ایالات متحده تنها ابرقدرت بود و قدرت و تسلطش بر نظام بین‌المللی چنان آشکار بود که وزیر امور خارجه برچسب کینه‌توزانه «ابرقدرت» را به آن نسبت داد.

اقتصاد آمریکا به خوبی رو به گسترش بود و در سه سال آخر ریاست‌جمهوری بیل کلینتون، این کشور مازادی مطمئن و فزاینده را برای خود تدارک می‌دید. اتحادیه اروپا که آن زمان بیش از چهار سال از عمرش نمی‌گذشت، تنها ۱۵ عضو داشت؛ واحد پولی یورو هنوز به‌وجود نیامده بود. جنگ‌هایی که تیتر اول اخبار می‌شدند، در اروپا رخ می‌دادند: بوسنی، کرواسی، و کمی بعدتر، کوزوو. اصطلاح بریکس(۱) (لفظی که گلدمن ساکس به بازارهای نوظهور و به ‌سرعت در حال رشد برزیل، روسیه، هند و چین اختصاص داد) هنوز ابداع نشده بود. اینترنت به شدت در حال پیشرفت بود، اما شبکه‌های اجتماعی در کار نبودند.

حتما نکته این مقایسه را فهمیده‌اید: تغییرات زیادی می‌توانند در چهارده‌سال رخ بدهند؛ تغییراتی که هرگز پیش‌بینی نشده‌اند. حالا می‌خواهم دورنمای دیپلماسی جهانی را در یک دهه و نیم بعد، با فروتنی مقتضی این کار، توصیف کنم:

جهان بسیار چندجانبه‌تر خواهد شد. شورای امنیت سازمان ملل تا سال ۲۰۲۵ تعداد اعضای خود را از عدد ۱۵ در حال حاضر به حدود ۲۵ تا ۳۰ خواهد رساند و به صورت رسمی یا غیررسمی، اعضایی دائمی همچون برزیل، هند، ژاپن، آفریقای جنوبی، مصر یا نیجریه و اندونزی یا ترکیه را شامل خواهد شد. در عین حال، سازمان‌های منطقه‌ای در هر قاره‌ای- اتحادیه آفریقا، مجمع ملل آسیای جنوب شرقی، و ... ــ بسیار نیرومندتر خواهند شد. هر یک از آنها، تحت تاثیر اتحادیه اروپا، شیوه خاص خود را در اتحاد اقتصادی و سیاسی پی خواهند گرفت و بسیاری از آنها نمایندگانی را از سازمان‌های مربوط به مناطق فرعی خواهند پذیرفت. در خاورمیانه، فلسطین، اردن، سوریه و ترکیه می‌توانند هسته یک منطقه آزاد تجاری در خاورمیانه را شکل دهند؛ و از سوی دیگر، اتحادیه اروپا می‌تواند با اتحادیه نوظهور کشورهای حاشیه مدیترانه چفت شود.

این چندجانبه‌شدن انبوه و فراگیر به دلیل ماهیت هرچه بیشتر جهانی و منطقه‌ای مسائل ما است که با تعداد رو به افزایش کشورهایی گره می‌خورد که از دولت‌های کنونی جدا می‌شوند. حکومت‌های ملی برای انجام بسیاری از اهداف ضروری باقی خواهند ماند، اما مدیریت مناسبات دوجانبه و شرکت در مذاکرات موفقیت‌آمیز جهانی، آن هم بین حدود دویست دولت، بیش از پیش کار دشواری خواهد شد. پس ما مناقشات بر سر قلمروهای دریای چین جنوبی را در چارچوبی منطقه‌ای پیش خواهیم برد و به بحران‌ها در ساحل عاج یا گینه از خلال اتحادیه آفریقا یا حتی مجامع منطقه‌ای از این هم خردتر خواهیم پرداخت. در سطح جهانی، حل بحران‌ها نیاز به سرعت و انعطاف‌پذیری گروه‌های کوچک‌تری همچون جی‌۲۰ دارد، در حالی که دوام و مشروعیت درازمدت، همچنان نیازمند نمایندگی همه کشورهایی است که به واسطه سازمان‌های عظیم، تحت تاثیر موضوعی خاص قرار می‌گیرند.

اما دولت آن کشورهای منفردی در سال ۲۰۲۵ بیشترین قدرت را خواهند داشت که دریافته باشند چگونه با کمترین هزینه بیشترین کارها را انجام دهند و این حکومت‌ها از آن دست حکومت‌ها خواهند بود که به‌طور موفقیت‌آمیزی رشد پایدار خویش را تضمین کرده‌اند؛ آن هم با حفظ اقتصادی پرطراوت از خلال انرژی‌های عمدتا تجدیدپذیر و استفاده خلاقانه دوباره از تقریبا همه‌چیز. سردمدار این کشورها ژاپن خواهد بود؛ تمدنی عظیم که برای قرن‌ها پیشروی راه‌های اعجاب‌انگیز و زیبای ستایش و هم‌زیستی با طبیعت بوده است. در عین اینکه چین جوان بیش از پیش به دنبال همه‌چیز است، ژاپن خود را برای پی گرفتن راه بسیار پایدار‌تر مهیا می‌کند. کشورهای اسکاندیناوی، آلمان، نیوزیلند و چه بسا کره جنوبی نیز قدرتمند خواهند بود. بسیاری از اقتصادهای در حال ظهور یا حتی کمتر توسعه‌یافته واجد بالقوگی‌های واقعی هستند؛ تنها کافی است به روش‌‌های بومی حفاظت و نگهداری از منابع خویش بپردازند. اما قدم گذاشتن در مسیر رشد پایدار برای ایالات متحده چالشی جدی خواهد بود؛ احیای ملی آمریکا به حفظ سنت‌های نوآوری، مرکززدایی و آزادی در حین ابقای سخاوت طبیعی آمریکا است.

اما برجسته‌ترین تحولات بین سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۲۵ در سطح کشورداری و استراتژی‌های بزرگ رخ نخواهد داد؛ این تحولات ماحصل تکنولوژی‌های نوینی خواهند بود که کسب و کار، انواع و اقسام سازمان‌های مدنی، دانشگاه‌ها، بنیادها و مراکز دینی را متحول خواهند ساخت؛ یعنی همه آن نهادهایی که امروز بیش از هر زمانی در گذشته می‌توانند خود را حول موضوعات مورد توجه خویش سازمان دهند. انقلاب اجتماعی آمریکا که آلکسی دو توکویل در اوایل قرن نوزدهم مشاهده کرد و در آن شهروندان مختلف به بی‌شمار گروه متفاوت می‌پیوستند، امروز در حال جهانی‌شدن است و رابطه بین شهروندان و حکومت‌ها و نیز خود حکومت‌ها با یکدیگر را برای همیشه تغییر خواهد داد. انقلاب‌های عربی صرفا نخستین نمود این تغییر عظیم‌تر هستند.

شاید این پیش‌بینی‌ها بیش از حد خوشبینانه به نظر بیایند. در واقع، تغییرات عظیم در افق جهان، پیش از آنکه تحقق یابند، نیازمند بحران‌هایی عظیم، یا حتی فاجعه‌های ناگهانی هستند. جنگ جهانی اول بود که شرایط مناسب و اراده سیاسی لازم برای ایجاد «مجمع ملل (League of Nations)» را پدید آورد؛ جنگ جهانی دوم بود که سازمان ملل متحد را موجب شد؛ بدترین بحران اقتصادی پس از دهه ۱۹۳۰ بود که جی‌۸ را به جی‌۲۰ بدل کرد. حالا تصور کنید چه اتفاقی می‌تواند موانع چندده‌ساله اصلاحات در شورای امنیت را برطرف کند. به همین نسبت، ایجاد و تغییر سازمان‌های چندجانبه کار بسیار آسان‌تری است تا ایجاد تغییرات عمیق در رفتار عمومی و خصوصی برای گذر از الگوی اقتصادی «هرچه‌ـ ‌بیشتر‌ـ ‌بهتر» به الگویی که بپذیرد منابع ما در این سیاره محدود هستند.

با این حال، منابع بحران‌ها و فجایع بالقوه، آن هم با ابعادی که برای تغییر نظام جهانی بسنده باشند، در اطراف ما هستند: تغییر آب و هوا در حال نزدیک‌تر کردن کشورها به دو سر انتهایی طیف صحرا و جنگل، یا خشکسالی و سیل است؛ در حالی که سرایت یک بیماری در سطحی جهانی یا یک حمله تروریستی اتمی نیز تاثیری مشابه خواهد گذاشت. با این حال، نباید به نوعی بدبینی مالتوسی(۲) کشیده شد. همانطور که رابرت رایت در اثر خویش با عنوان «ناصفر: منطق سرنوشت بشری» می‌نویسد، فاجعه برای افراد به منزله انسان‌ها وحشتناک، اما برای انسانیت به ‌مثابه یک کلْ سودمند است. اکنون که همه جا نتایج پیوندهای بینابینی در سطحی جهانی را مشاهده می‌کنیم، دولت‌ها و جوامع تحت مدیریت آنها چاره‌ای به جز سازگار کردن خویش با این پیوندها و نتایج ندارند.

آن‌ـ‌ماری اسلاوتر

مترجم: نگین خندان

منبع: فارن پالیسی

پاورقی:

(۱) بریکس برگردان واژه اختصاری BRICs است که از ابتدای نام انگلیسی کشورهای- ‌به ترتیب- برزیل، روسیه، هند و چین ساخته شده است.

(۲) توماس رابرت مالتوس، اقتصاددان و جمعیت‌شناس انگلیسی. مالتوس برای نخستین بار مطرح کرد که رشد بی‌رویه انسان‌ها دست آخر به قحطی منابع طبیعی خواهد انجامید و این امر جنگ و نزاعی فراگیر را در سرتاسر سیاره به راه خواهد انداخت. از این رو، مالتوس پیشنهاد کرد از رشد جمعیت‌ها با راه‌های کنترل سختگیرانه جلوگیری شود.