«فاصله‌ها» به دنبال چیست؟

ما با «فاصله ها» چه چیزی می خواهیم به مردم بگوییم. چه چیزی می خواهیم به جامعه و به ویژه نسل نو تعلیم دهیم؛ آیا می خواهیم زشتی دروغ را باز گوییم؟ اما به بهترین شکل داریم در ترویج آن …

ما با «فاصله ها» چه چیزی می خواهیم به مردم بگوییم. چه چیزی می خواهیم به جامعه و به ویژه نسل نو تعلیم دهیم؛ آیا می خواهیم زشتی دروغ را باز گوییم؟ اما به بهترین شکل داریم در ترویج آن می کوشیم! هیچ نظرسنجی شده است که تا همین جای سریال، آحاد جامعه با کدام یک از شخصیت های فیلم همذات پنداری و یا لااقل احساس قرابت می کنند؟ آیا در ذهن نسل جوان «سعید» برجسته سازی می شود یا «علی»؟ اگر شما خواننده محترم حق انتخاب داشته باشید، جای «علی» خواهید نشست یا در قالب «سعید» فرو خواهید رفت؟ راستی میل شما به کدام سو است؟ به هر حال «علی» جوانی است که «سود پول » نمی گیرد.

نحوه برقراری ارتباطش با دختری که می خواهد با او ازدواج کند، از کانال عمو و پدر دختر است، خیلی راحت حرف های سعید را باور می کند و پس اندازش را در اختیار او قرار می دهد، از آن طرف سعید، امروزی است، با دوست دخترش به رستوران می رود، پشت هم انداز است. با پنهان کاری همه را دودره می کند، اگر دروغ کم بیاورد شاید راست هم بگوید!اما خوش تیپ است، مدرن است، مخاطب با چهره دوست داشتنی اش ارتباط برقرار می کند، اما «علی» کدام یک از این ظرفیت ها را دارد و چه قدر مخاطب را با خود همراه می کند؟ یا آن جوانک بیچاره که می خواهد خواننده شود، صاف و صادق و بی ریا هست اما همه از او سوءاستفاده می کنند، از کسی که پولش را بالا کشیده تا «سعید» که می خواهد برای رسیدن به مقصد او را به کار می گیرد. خب، باز شما خود را به جای این جوان صاف و ساده اما سالم بگذارید یا جای مثلا «ساسان» رند پشت هم انداز یا سعید که پا جای پای او می گذارد و ... به نظرم، «فاصله ها» راه را اشتباه می رود. البته قصد نقد این سریال را ندارم، بلکه قصد این قلم، نگاهی اجتماعی - تربیتی و کوتاه به این مجموعه است با این هشدار که این نوع طرح موضوع کردن گاه آدم را در معرض اشتباه قرار می دهد. این درست که به احتمال قریب به یقین در قسمت های پایانی «سعید» از کارهایش پشیمان خواهد شد و به راه صواب خواهد آمد، اما آیا با این شدت و حدت به پررنگ کردن شخصیت سعید پرداختن درست است؟

اجازه بدهید بحث را با یک مثال بازتر کنیم؛ اگر پخش هر قسمت را همچون ریختن چند قطره جوهر روی فرش ذهن و ضمیر مخاطب فرض کنیم، که در هر قسمت هم تکرار می شود، آیا خواهیم توانست در پایان سریال با یک سطل آب مثبت سازی آثار آن را از بین ببریم؟ آیا آثار لکه ها پاک خواهد شد؛ آیا فرش به حالت سابق بر خواهد گشت؟ من که فکر نمی کنم، تازه از کجا معلوم که همه مخاطبان سریال قسمت های آخر را ببینند، بپسندند و بپذیرند و کار باورپذیر تمام شود! آن وقت چه باید بکنیم با تاثیرپذیری هایی که از نقش سعید و ... در ذهن مخاطب رسوب پیدا کرده است؟ با آموزش های غیرمستقیم که از رابطه با جنس مخالف به دست می دهد چه کنیم؟ با بی قانونی هایش که مثلا کلاه ایمنی را به جای سر روی دسته موتور می گذارد، چه کنیم؟ با پوشاندن چهره با کلاه کاسکت برای فرار از شناخته شدن و تعلیم این نکته به جامعه که با کلاه می شود صورت خود را پوشاند و شناسایی نشد... چه کار کنیم؟ آیا این مسائل هم در آخر سریال پاسخ خواهد گرفت؟!بگذریم، من معتقدم سریال فاصله ها را باید با فاصله نگاه کرد مبادا با «سعید کرداران» همراه شویم ...

رهگذر