چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

منبع نظریه زندگی دوگانه ذهن بدن


یكی از مشهورترین فیلسوفان «زبان متعارف» در آكسفورد, گیلبرت رایل است رایل «بیان های به طور سیستماتیك گمراه كننده» را در ۱۹۳۲ منتشر كرد و در آن توضیح داد كه وظیفه فلسفه همانا كشف منابع بدفهمی های مداوم زبانی و نظریه های یاوه است

یكی از مشهورترین فیلسوفان «زبان متعارف» در آكسفورد، گیلبرت رایل است. رایل «بیان های به طور سیستماتیك گمراه كننده» را در ۱۹۳۲ منتشر كرد و در آن توضیح داد كه وظیفه فلسفه همانا كشف منابع بدفهمی های مداوم زبانی و نظریه های یاوه است. رایل _ مانند برادلی، فرگه و راسل _ میان شكل نحوی یك بیان و آن شكلی كه نمایشگر امور واقع است، تمایز قائل می شود و استدلال می كند كه بسیاری از بیان های زندگی روزمره، برحسب شكل گرامری (grammatical) یا منطقی، به طور سیستماتیك گمراه كننده اند. زیرا مثلاً جمله «آقای الف یك خیال است» با جمله «آقای ب یك مرد سیاسی است» قابل مقایسه است و ما وسوسه می شویم آن را چنان تلقی كنیم كه گویی توصیفی از یك شخص را ارائه می كنیم _ شخصی دارای خصوصیت خیالی. رایل استدلال می كند كه اگر جمله «آقای الف یك خیال است» راجع به شخصی با نام «آقای الف» می بود، آنگاه این جمله متضمن این گزاره نیز می بود: «آقای الف در چنین و چنان سالی زاده شد» و گزاره هایی از این قبیل _ نتایجی كه به واقع با بیان اصلی (آقای الف یك خیال است) ناسازگارند. بنابراین او نتیجه می گیرد كه متناقض نماها (paradoxes) و جدلی الطرفین ها (antinomies) گواه این مطلب اند كه یك بیان مورد نظر به طور سیستماتیك گمراه كننده است.

رایل فرض می كند كه بیان هایی نظیر «... یك خیال است» ما را در زندگی روزمره گمراه نمی كنند. اما اهل متافیزیك، با علاقه خاص خویش به «ساختار واقعیات» یا «مقولات وجود» فریب خورده نظریه های شگفت خویش اند كه خود به طور ناسنجیده ای از شكل های گرامری جمله ها برآمده اند. آنان به این باور رهنمون شده اند كه «كلیات» (universals) وجود دارند، زیرا به خطا می پندارند كه مثلاً، جمله «وقت شناسی یك فضیلت است» به طور گرامری هم ارز جمله «هیوم یك فیلسوف است» است، یعنی «وقت شناسی» نیز نامی است همانند «هیوم». یا مثلاً چون ما می توانیم به طور معنادار بگوئیم «اكنون اندیشه سفر رفتن به خارطوم خطور كرد»، فیلسوفان به این نتیجه گیری رهنمون می شوند كه یك موجود هست - «اندیشه» - كه عبارت «اندیشه سفر رفتن» بیانگر آن است.رایل استدلال می كند كه برای پرهیز از عبارت های گمراه كننده صحبت های روزمره، فیلسوف باید بازگویی جمله ها را _ به ویژه به شیوه نظریه توصیف های راسل، كه برای فرانك رمزی (Frank Ramsey) نیز «الگوی فلسفه» بود _ بیاموزد و از این طریق، آشكارا واقعیت هایی را كه فلسفه درباره شان به تحقیق می پردازد نمایش دهد. او چنین می اندیشد كه «تحلیل فلسفی» است كه چنین بازسازی ها وقاعده مندسازی های مجدد را تشكیل می دهد.این بیان ناقص را در نظر بگیرید: «... در اتاق است.» رایل استدلال می كند كه ما می توانیم بدون اینكه مطلبی یاوه را بیان كرده باشیم، «ارسطو» یا «سقراط» را در جای خالی (نقطه چین) قرار دهیم، اما نمی توانیم واژه «شنبه» را در جای خالی جمله بنویسیم، زیرا در این صورت آشكارا امری یاوه یا مهمل را بیان كرده ایم. این مثال اثبات می كند كه «ارسطو» به مقوله ای كاملاً متفاوت با مقوله «شنبه» تعلق دارد، ولی هنوز اثبات نمی كند كه «ارسطو» و «سقراط» به مقوله ای یكسان تعلق دارند، رایل می گوید كه زیرا «چارچوب های جمله ای» دیگری نیز می توانند وجود داشته باشند كه «ارسطو» را بتوان به طور معناداری در آنها به كار برد، در حالی كه اگر «سقراط» را در آنها قرار دهیم آشكارا سخنی یاوه گفته ایم. بنابراین، مثلاً «او» و «نویسنده كتاب ارغنون» را می توان در عبارت «... نوشته های افلاطون را خوانده است» قرار داد، در حالی كه «او» («سقراط» یا «استاد افلاطون») را نمی توان در جای خالی جمله قرار داد، زیرا در اینجا نیز ما باز با مقوله هایی متفاوت مواجهیم. اما «او» («سقراط») _ نه «نویسنده كتاب ارغنون» - را می توان بدون هیچ یاوگی در چارچوب جمله ای «... هرگز كتابی ننوشت» قرار داد. رایل بیان می كند كه استدلال های فلسفی نه استقرایی اند و نه صرفاً برهانی. فیلسوف با استنتاج از یك گزاره یا مجموعه ای از گزاره ها كه با یكدیگر با گزاره های اصلی ناسازگارند، «یاوگی» گزاره یا مجموعه گزاره های مورد بحث را نمایش می دهد. هر گزاره دارای «قوه های منطقی» خاصی است. او چنین می اندیشد كه ما در بهترین حالت، فقط از شمار محدودی از قوه های منطقی گزاره هایی كه به كار می بریم آگاهیم و بنابراین، فقط بخشی از معنای آنها را می فهمیم. به این ترتیب، ما می توانیم گزاره هایی مانند «۹=۳*۳» یا «رشته كوه البرز در پایین دریای خزر واقع شده است» را بدون اینكه دچار خطاهای حسابی یا جغرافیایی شویم، استعمال نماییم و اگر نمی توانیم قاعده های حاكم بر این گزاره ها را بیان كنیم، دست كم نحوه استعمال آنها را عملاً تحت شرایط معمولی و متعارف می دانیم. رایل بیان می كند كه اگر چنین نباشد، فیلسوف هیچ نقطه شروعی نخواهد داشت. او فكر می كند كه اگر چیزی مشترك در گزاره ها هست، گاهی به سادگی می توان این امر مشترك را به عنوان «مفهوم» (concept) استنباط كرد. بنابراین، مثلا از مجموعه گزاره هایی مانند «زید زیركانه رفتار می كند» و «عمرو زیركانه فكر می كند» می توان «مفهوم زیركی» را استنباط كرد. او استدلال می كند كه یك مفهوم صرفاً برگرفته از خانواده ای از گزاره هاست. كتاب «مفهوم ذهن» قوه های منطقی مفاهیم ذهنی را نیز مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد. رایل چنین می اندیشد كه ما این مفاهیم را در زندگی روزمره به خوبی به كار می بریم: می دانیم چگونه داوری كنیم كه مثلاً آیا زید عاقلانه یا احمقانه عمل كرده است. آیا او لطیفه می گوید یا در حال طرح یك مسئله است. اما وقتی می كوشیم مقوله مرتبط با این بیان ها، یعنی قوه های منطقی گزاره هایی كه دربردارنده آنها هستند، را بیابیم، دچار تحیر می شویم. رایل بیان می كند كه برای رهایی از این تحیر باید وضعیت جغرافیای منطقی آنها در جهان مفاهیم را معین كنیم. به بیان دیگر، باید حدود كاربرد آنها را مشخص نماییم. كاربردهای واژه نشانگر قوه های منطقی هستند و بدین طریق می توان مقوله های متفاوت را از یكدیگر تشخیص داد.دكارت ذهن (نفس) و بدن (جسم) را دو جوهر متمایز معرفی كرد. صفت ذاتی ذهن، «فكر» است و صفت ذاتی بدن (جسم)، «امتداد» است. از آنجا كه این دو جوهر كاملاً متمایز از یكدیگر در نظر گرفته شدند، دكارت در حل مسئله ارتباط بین آن دو دچار مشكل شد. او خود كوشید ارتباط آنها را از طریق غده صنوبری كه جایی در جمجمه آدمی قرار دارد، توضیح دهد. اگر نگوییم تلاش او در این خصوص خنده آور بود، دست كم می توان گفت كه هیچ كمكی به حل این مسئله فلسفی نكرد. فیلسوفان چندی پس از دكارت، فراخور نظام فلسفی خویش كوشیدند این مسئله را حل كنند. مالبرانش «رویت در خدا» را مطرح كرد. اسپینوزا هر یك از فكر و امتداد را صفاتی از جوهر واحد در نظر گرفت، بنابراین، حسب مورد فكر یا تصور با امتداد مربوطه مطابقت دارد و هر یك نسخه ای از یك امر واحد یعنی جوهر هستند. لایب نیتس نیز كوشید مسئله را با منادولوژی و هماهنگی پیشین _ بنیاد منادها، كه جوهرهای روحانی بدون در و پنجره اند، حل كند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید