پدر ثروتمند و پدر فقیر

آیا عشق و علاقه به پول, سرچشمه همه بدیهاست و یا , فقدان پول باعث همه بدیهاست یکی از عقایدی که آدم ثروتمند همیشه ثروتمند تر است و فقیر , فقیرتر و طبقه متوسط همواره در تلاش پرداخت بدهی هایش , این است که مسئله پول در خانه به آنها آموزش داده می شود, نه در مدرسه

آیا عشق و علاقه به پول، سرچشمه همه بدیهاست و یا ، فقدان پول باعث همه بدیهاست .

یکی از عقایدی که آدم ثروتمند همیشه ثروتمند تر است و فقیر ، فقیرتر و طبقه متوسط همواره در تلاش پرداخت بدهی هایش ، این است که مسئله پول در خانه به آنها آموزش داده می‌شود، نه در مدرسه . اکثر ما هر دانشی که در مورد پول داریم از پدر و مادر خود آموخته ایم . بنابر این والد بی‌پول و فقیر چه اطلاعاتی در مورد ثروت و پول می‌تواند به فرزندانش بدهد ؟ آنان تنها توصیه می‌کنند : به مدرسه برو و خوب درس بخوان و بچه هم ممکن است با بهترین نمره ها فارغ التحصیل شود ولی با برنامه ریزی مالی و شخصی و مجموعه افکاری ضعیف .

●اگر آموزش مسائل مالی همواره برعهده پدر و مادرهایی که اکثرشان فقیرند و یا فقیر خواهند شد باشد، نتیجه چه می‌شود ؟

پدری می‌گوید: نمی توانم از عهده آن برآیم ، استطاعت مالی اش را ندارم و پدر دیگر ، ابراز این کلمات را غدغن کرده بود . او به فرزندش تاکید می کرد که بگوید : چگونه می توانم استطاعت مالی فلان کار را داشته باشم تا از عهده انجام دادنش برآیم ؟ یکی از آن بیانیه ها به صورت ادعا بود ، دیگری حالت سؤالی داشت یکی از آنها تو را وا می داشت که از معرکه فرار کنی ، و دیگری ، به اندیشه وادار می کرد تا از پس هر کاری برآیی.

یکی از پدرها توصیه می‌کرد: تلاش کن تا تحصیلات عالی داشته باشی و در شرکت معتبری شروع به کاری کنی و آن دیگری نصیحت می‌کرد، درست را با تلاش و جدیت بخوان ، تا بتوانی شرکت معتبری را بخری .

پدری می‌گفت: علت پولدار نشدن من وجود شما بچه‌هاست. دیگری می‌گفت: دلیل اینکه باید ثروتمند شوم وجود شما بچه هاست .

زندگی هر انسانی مطابق بر طرز تفکر اوست مثلا ، پدر فقیر همیشه می‌گوید : هرگز پولدار نخواهم شد و همین پیش گویی به واقعیت می پیوندد . از طرف دیگر پدر ثروتمند همیشه به خودش عنوان آدم پولدار می داد و اینطور می‌گفت : من مرد ثروتمندی هستم و ثروتمندها هرگز این کار را نمی‌کنند . حتی پس از اینکه به معنی تمام ، در طرح بزرگی بدبیاری آورد و بدهی کلانی را باعث شد ، باز به خودش عنوان مرد ثروتمند را می داد و برای حفظ ظاهر خود چنین اظهار می‌کرد : بین فقیر بودن و بی پول شدن تفاوت بسیار است . بی پول شدن موقتی است ، ولی فقر همیشگی است . پدر فقیر می گوید: من علاقه چندانی به مال و ثروت ندارم و یا پول مسئله ای نیست ، در صورتی که پدر پولدار همیشه می‌گوید: پول یعنی قدرت .

من به خاطر پول کار نمی کنم. این حرفی بود که او بارها و بارها تکرار می کرد و ادامه می‌داد پول برای من کار می کند .

پسرها ، شما زمانی فقیر هستید که وا بدهید و عقب نشینی کنید . مهمترین مسئله این است که شما دست به کاری زدید . بیشتر مردم تنها حرف می زنند و رویای ثروتمند شدن را در سر می پرورانند ، ولی شما دست به کار شده اید .

اگر نتوانید قاطعانه تصمیم بگیرید، هیچ وقت نمی توانید به هر شکلی که شده ثروتمند و پولدار شوید . چرا که امکانات و فرصتها در حال گذرند و این که بدانید چطور می‌توانید تصمیمهای سریع بگیرید مهارت مهمی است .

اگر درسهای زندگی را بیاموزیم ، بخوبی انجامشان خواهیم داد وگرنه زندگی همچنان به ما تحکم خواهد کرد و اینچنین است که بعضی ها عصبانی و کفری می شوند . آنها از دست رئیس ، شغل ، شوهر و یا زن خود عصبانی می شوند در صورتی که نمی دانند این زندگی است که آنها را کفری می‌کند .

اگر شما از آن آدمهایی هستید که دل و جرأتی برای انجام دادن کاری ندارند ، هر زمان که زندگی مشکلاتی را در برابرتان قرار دهد عقب نشینی می کنید و وا خواهید داد . اگر چنین شخصیتی دارید همه عمرتان را محتاطانه سپری خواهید کرد ، با بیشتر کار کردن ، پس اندازی برای روزهای مبادا که شاید هرگز در زندگیتان پیش نیاید ، فراهم میکنید و آنوقت در حالی که پیرمرد خسته و کسلی شده اید ، دنیا را ترک خواهید کرد البته دوستان زیادی خواهید داشت که واقعا دوستتان دارند . زیرا مرد زحمت کشی بودید که سراسر عمرتان را با جدیت تلاش کردید ، شما عمرتان را با احتیاط تمام و دست به عصا سپری می کنید و به نظر خودتان شاید هر کاری که می‌توانستید کرده اید ، ولی واقعیت این است که اجازه دادید زندگی بر شما مسلط شود . شما از خطر کردن عمیقا وحشت داشتید و واقعا می‌خواستید که برنده شوید اما ترس از باختن و شکست، از هیجان برد برایتان مهمتر بود ، تنها خودتان عمیقا خواهید دانست که هرگز به دنبال آن نرفتید، بلکه فقط انتخاب کردید که محتاطانه زندگی کنید .

اکثریت این افراد بهترین سالهای عمرشان را صرف پول درآوردن می کنند، بی آنکه بفهمند برای چه دارند این کار را می کنند .

اگر تصور کنید که من مشکلی برای شما هستم ، مجبورید که مرا عوض کنید و اگر تشخیص بدهید که خودتان مشکل هستید ، آن وقت می توانید خود را عوض کنید ، چیزهایی یاد بگیرید و آگاهتر شوید . اکثر مردم همواره می‌خواهند که دیگری تغییر کند نه خودشان . بگذارید رازی را برایتان فاش کنم ، و آن این است که تغییر دادن خودت آسانتر از عوض کردن دیگران است.

فقیران و آدمهای طبقه متوسط برای پول ، کار و تلاش می کنند و ثروتمندان ، پولشان را بکار می‌گیرند و پولشان برای آنان کار میکند . و این بزرگترین اختلاف، در طرز فکر آنان نهفته است.

نویسنده : رابرت کیوساکی / شارون لچتر ترجمه : اشرف عدیلی

---