یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه


مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه

بهاالدین عاملی که نامش محمدبن عزالدین حسین بن عبدالصمد جیعی عاملی حارئی همدانی معروف به شیخ بهائی است در غروب روز پنجشنبه هفدهم ذی احجه سال ۹۵۳هجری قمری ۹۲۵ ش و ۱۵۴۶ میلادی در شهر بعلبک لبنان متولد شد و بعدها ستاره تابناک آسمان علوم و ریاضی و نجوم و ادبیات و فقه و مهندسی گردید

"بهاالدین عاملی" که نامش محمدبن عزالدین حسین بن عبدالصمد جیعی عاملی حارئی همدانی معروف به شیخ بهائی است در غروب روز پنجشنبه هفدهم ذی احجه سال ۹۵۳هجری قمری (۹۲۵ ش و ۱۵۴۶ میلادی) در شهر بعلبک لبنان متولد شد و بعدها ستاره تابناک آسمان علوم و ریاضی و نجوم و ادبیات و فقه و مهندسی گردید. نبوغ خارق العاده این مرد بجایی رسید که مسائل و مطالب و کارهای او از زمان و عصر خودش بیش از حد متعارف جلو بود. اجداد بها» الدین از اهالی جیاع در ناحیه ای بین شام و سوریه می زیستند که اصل و نسب آنها همدانی بوده و از شیعیان متعصب و به مولای متقیان و آل علی (ع) دلبستگی باطنی داشتند. چون در آن زمان حاکم عثمانی شهر بعلبک با شیعیان خوشرفتاری نمی کرد و به عناوین مختلف به آنها سختگیری می نمود، ناچار شیعیان منطقه جبل عامل به اتفاق تصمیم به مهاجرت گرفتند و به نقاط مختلف اطراف مسافرت کردند.

● مهاجرت به ایران

عزالدین، پدر شیخ بهائی ناچار شد به اتفاق پسر سیزده ساله اش به ایران بیاید و در شهر قزوین که در آن زمان پایتخت شاه طهماسب صفوی بود سکنی گزیند و چون در آن زمان شاه طهماسب صفوی شیعیان را می پذیرفت، مقدم او را گرامی داشت و او را تحت حمایت خود قرار داد. پدر شیخ بهائی که از نویسندگان و محققان و اهل مطالعه بود کتاب "عقدالطهماسبی" را در همان زمان نوشت. مدتی این خانواده در قزوین بودند و هنگامی که شاه عباس پایتختش را به اصفهان منتقل کرد، شیخ بهائی به همراه پدرش به اصفهان رفتند. شیخ بهائی با سعی و مجاهدت بسیار در شبانه روز مدام تعلیم می گرفت. عربی و تفسیر و حدیث را در نزد پدر فراگرفت و حکمت و کلام و قسمتی از علوم منقول را از ملا عبدالله یزدی صاحب کتاب "حاشیه در منطق" و ریاضی را از مولانا فضل بن محمد قائینی در مشهد مقدس آموخت.

وی در جوانی به سیر و سیاحت پرداخت و با مردم شهرهای افغانستان، دمشق، فلسطین و مصر درآمیخت و توشه پربار دانش و معرفت را از خرمن هر قوم و ملیت و قبیله ای برداشت. شیخ بهائی در سال ۹۸۴ هجری قمری برای حج به مکه سفر کرد و درسال ۹۹۲ سفر دوم خود را به حجاز آغاز نمود و سپس در سال ۱۰۰۸ (ه-ق) به همراه شاه عباس صفوی با پای پیاده و بدون آنکه سوار بر مرکبی شود عازم مشهد مقدس گردید. هوش و ذکاوت و اطلاعات عمیق او مورد توجه دانشمندان و علمای وقت قرار گرفت و در نتیجه روز به روز به شهرتش افزوده شد، به طوری که فقیهی به نام شیخ منشار که شیخ الاسلام وقت بود او را به جانشینی خود انتخاب و دخترش را به عقد شیخ بهائی درآورد و پس از در گذشت شیخ منشار شیخ بهائی به جانشینی او منصوب گردید. شیخ بهائی، حکیم عارف، فقیه، ادیب، ریاضیدان و مهندسی برجسته بود و چون از قدرت سخنوری بهره کافی داشت در محافل و مجالس ادبی و سیاسی و علمی طرفداران زیادی را کسب کرد تا آنجا که با توجه به معلومات و محبوبیتش به مقام وزارت منصوب شد.

● شاهکارهای شیخ بهائی

۱) تقسیم آب زاینده رود

نخستین کار جالب او تقسیم صحیح و طریقه مهندسی آب زاینده رود به محله ها و باغات شهر اصفهان بود، او با محاسبه دقیق و بدست آوردن آمار بارندگی مناطق مختلف اصفهان، حومه و کوهستان های اطراف و همچنین سرچشمه زاینده رود، طرح دقیق نهرها و شیب و مقطح آنها و سهم استفاده آب هر باغ و محله و منزل، به مشگل و اختلاف چندین ساله این منطقه پایان داد.

۲) ساخت مسجد چهار باغ به روی لجن زار

کار مهم دیگر شیخ بهائی بنای مسجد مشهور چهار باغ است که چون در مسیر یکی از کانال های آب زاینده رود قرار داشت و امکان پی ریزی ساختمان عظیم و سنگی آن مواجه با اشکال می گردید و ساختمان مذکور هم نمی توانست روی سطح مرداب و لجنهای موجود در اطراف آن قرار گیرد و امکان هر گونه خطر برای ساختمان و به ویژه برای دیوارهای جانبی گنبد و منارهها وجود داشت (این کانال هنوز از وسط مدرسه چهارباغ اصفهان عبور می کند) دست به یک ابتکار زد. شیخ برای اجرای صحیح این کار پیشنهاد کرد که نخست، مقدار زیادی زغال چوب به ضخامت ۲ متر در سرتاسر پی ساختمان پراکنده گردد و پس از کوبیدن زغال در کف پی ها روی آن را با ساروج و شفته پر کرده و پی های ساختمان را روی ساروج و شفته مذکور بنا نمایند. این روش که عبارت است از استفاده از زغال چوب برای پی ساختمانهای روی مرداب و لجن زار است بعدها مورد توجه اروپائیان قرار گرفت و پی و شالوده ساختمان های عظیم خود را بدین طریق ساختند و هنوز هم در بعضی از نقاط به همین روش عمل می کنند.

۳) گرمابه شیخ بهائی

یکی دیگر از کارهای شیخ بهائی ساختن گرمابه ای است که به احتمال نزدیک به یقین از روی ایده شمع خودکار احمدبن موسی بن شاکر خراسانی ساخته شده است. طرز کار این شمع خودکار و تهیه آبگرم حوضچه سربینه حمام مذکور با مراجعه به شکل و دست خط و ترسیم احمدبن موسی بن شاکر خراسانی به خوبی مشهود است، نسخه اصلی کتاب او که فقط در موزهها و کتابخانههای واتیکان، برلین، لندن، ترکیه موجود است، مکانیسم و عمل کار آن بدین طریق است که شرح می دهم.

● طرز کار آبگرمکن شیخ بهائی

چون نقشه اصلی و خط نویسنده کتاب موسی بن شاکر خراسانی در دسترس است و از این لحاظ سعی شده که اصالت نقشه اصلی سازنده حفظ شود و شکل به طریقه برشی مقطع و یا پرسپکتیو و یا ایزومتریک ترسیم نشده است (یعنی نقشه همانطور ترسیم شده و مثل نقشههای امروزی که به آن نقشه کشی صنعتی می گویند رسم نشده است)

۱) کره فلزی "۱ " که بالای آن سرپیچ است به لوله فلزی توخالی "۲ " که یک سر آن فتیله و انتهای دیگر آن دنده دار است لحیم شده است. چون کره "۱" تو خالی است روی مایع شناور است و اگر سطح مایه سوخت شناور است و اگر سطح مایع سوخت پائین آید توپ مذکور پائین آمده و لوله منحنی در مسیر حرکت می کنند و فتیله شعله ور می گردد.

۲) قرمز رنگ " ۴ " به طرف چرخ دنده) هنگام حرکت دندهها به طرف زنجیر حرکت می کند "۵ " به طرف و در نتیجه حرکت زنجیرها به طرف انجام می گیرد

۳) فلوتر یا گوی توپر "۵" دریچه "۶" را که سر ورود لوله سوخت است به بالا می برد و مایع سوخت وارد ظرف یا منبع می شود. در نتیجه مخزن پر شده و دوباره گوی "۱ " به بالا می رود و با این عمل دنده " ۴" به طرف عکس حرکت و این بار گوی "۵ " دریچه را می بندد. در صورتی که دریچه بسته شود مازاد مایع از لوله عصایی "۷" که ارفلو است به خارج ریخته می شود بدون اینکه آسیبی به سیستم وارد کند.

۴) شناور " ۸ " برای تولید فشار کافی روی مایع است که از طرفی با اهرامهایی به پشت گوی "۵" وصل است که با کم و زیاد شدن مایع سوخت به باز و بسته شدن دریچه ورودی مایع کمک می کند.

۵) تامین مایع سوخت، در زمان شیخ بهائی به وسیله یک لوله زیر زمینی به عصار خانه جنب حمام وصل شده بود و با تولید روغنهای کرچک و کنجد و روغنهای سوختی دیگر که در محل مذکور روغن کشی می شده تامین می گردید. روی شمع مذکور ظرف لگن مسی بوده که حجم آبی را برابر با ۳ و یا ۴ سطل گنجایش داشته و مرتبا در شبانه روز گرم بوده و آب آن برای کسانی که از شست وشو فراغت یافته و سربینه» حمام قسمت خروجی نزدیک در کار گذاشته و جاسازی کرده بودند. دستگاه مذکور را حدود اواخر حکومت زندیه از زیر زمین بیرون آوردند و به خارج از ایران منتقل کردند. این اطلاعات از نسخه منحصر به فرد کتاب "الحبل" که فقط به تعداد سه نسخه است در لندن، برلین و در ترکیه است استخراج شده است. (اگر دقت کرده باشید تقریبا کار این دستگاه شبیه آبگرمکن های گازی دیواری می باشد که آب را سریع گرم می کند.)