جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

چشمها را باید شست ...‌


چشمها را باید شست ...‌

دعوت به “کنار گذاشتن اختلافات مذهبی” به هیچ وجه منطقی نیست زیرا شدنی نیست. تجربه غرب بهترین دلیل بر این مدعاست زیرا عقلگرایی و اباحیگری غربی پس از قرنها هنوز نتوانسته پرونده …

دعوت به “کنار گذاشتن اختلافات مذهبی” به هیچ وجه منطقی نیست زیرا شدنی نیست. تجربه غرب بهترین دلیل بر این مدعاست زیرا عقلگرایی و اباحیگری غربی پس از قرنها هنوز نتوانسته پرونده اختلافات مذهبی مسیحیان کاتولیک و پروتستان را مختومه کند.‌‌ این که نگذاریم پیروان مذاهب مختلف - هر یک از نگاه خود - از اسلام سخن بگویند و به دیگری انتقاد کنند ، هرگز موفقیت آمیز نخواهد بود. زیرا اشکال کار در ذات اختلاف نیست بلکه در شیوه ی ابراز آن است. مشکل در این نیست که من دیدگاه خاصی درباره فلان شخصیت تاریخی دارم بلکه مشکل در اینست که چگونه این دیدگاه مطرح می شود و چگونه تلقی می شود. در یک کلام مشکل در “شیوه ی اختلاف ورزیدن” است.‌‌ اختلاف ورزیدن ما همچنان در فضایی عقب مانده مانده است و در چنین فضایی اختلاف بر سر هر چیزی سریعا به جدایی و تفرقه و درجازدن جامعه می انجامد اعم از اینکه موضوع اختلاف یک مساله سیاسی باشد یا مساله قومی و ... . بنابراین باید در شیوه ی اختلاف ورزیدن تجدیدنظر کنیم. همچنین باید در نگاه خود نسبت به دیگران بازنگری کنیم زیرا در جهان اسلام هنوز هر یک از ما نسبت به دیگری نگاهی نامناسب و سطحی داریم. از این رو مشکل را نمی توان با بحث بیشتر درباره موضوعات اختلافی حل کرد بلکه باید زیربناهای فلسفی درک دینی خود را اصلاح کنیم تا امکان گفتگو فراهم شود.یک مشکل پایه ای در “نوع نگاه ما به دیگران” است. این امر به مسایل مذهبی هم منحصر نیست بلکه گاهی در قالب اختلافات سیاسی و ... نیز بروز می کند. ما وقتی درباره دیگران(پیروان مذهب دیگر یا صاحبان اندیشه دیگر) فکر می کنیم بلافاصله مجموعه ای از انتقادات خود نسبت به آنها را به خاطر می آوریم. همواره با عینک دودی به دیگران می نگریم و به همین خاطر آنها را سراپا سیاه می بینیم حال آنکه این سیاهی ناشی از عینک ماست. اینکه هر یک از ما درباره دیگران تنها بر پایه آثار و گفته های خودی ها داوری می کنیم ، غیرعلمی و غیرمنصفانه است. زیرا درباره هر کس باید با مراجعه به آثار و گفته های خودش داوری کرد.[یعنی اگر شیعه و سنی هر یک به سخنان دیگری در کتابهای خودش مراجعه کنند از سوء تفاهم و پیشداوریهای کاسته خواهد شد.]‌‌ بسیاری از ما گمان می کنیم اختلافات مسلمانان صرفا ناشی از هواپرستی ، تعصب ، توطئه ، فریبکاری است حال آنکه چنین نیست. البته وجود چنین عواملی قابل انکار نیست اما اینها همه ی عوامل نیستند بلکه تفاوت در کمیت و کیفیت داده های در دسترس افراد ، شرایط تاریخی و تاویل پذیری متون دینی نیز نقش مهمی در پیدایش اختلاف نظرها دارند. متون دینی [قرآن و سنت] چند تفسیر را بر می تابند بویژه که در اثر عوامل مختلف بسیاری از شواهد و قراین از بین رفته بنابراین کسانی که به این متون مراجعه می کنند برداشتهای متفاوتی خواهند داشت و اختلافات کلامی و فقهی پیش می آید. ‌‌ اگر درک کنیم که عوامل اختلاف چقدر متنوع است خواهیم توانست به یکدیگر حسن ظن پیدا کنیم زیرا در اینصورت می فهمیم که اختلاف دیگران با ما لزوما بخاطر کینه و تعصب و... نیست بلکه چه بسا آنان نیز برای خود توجیهی داشته باشند. در اینصورت اختلاف ورزیدن آنان با ما از نظر اخلاقی محکوم نخواهد بود.

یعنی در عین حالی که معتقدیم از نظر علمی در اشتباه هستند اما از نظر اخلاقی آنان را محکوم نمی کنیم. غلبه این نگاه در میان پیروان مذاهب بسیاری از مشکلات را حل خواهد کرد.‌

باید تلاش کنیم که نگاهمان به دیگران[پیروان سایر مذاهب و صاحبان اندیشه های دیگر] به دور از پیشفرضها و پیشداوریها باشد. هنگامی که درباره دیگری می اندیشیم باید هدفمان این باشد که او را بشناسیم و آنگاه با اندیشه هایش همراهی کنیم تا با یکدیگر به حقیقت برسیم. البته چنین رویکردی جز با به رسمیت شناختن دیگران و کنار گذاشتن پیشداوریها تحقق نمی یابد.‌

یکی از مشکلات روشی ما اینست که گفتگوهای مذهبی ما در طول تاریخ همواره جدلی و ستیزه جویانه بوده است. گفتگوی جدلی و ستیزه جویانه بیش از آنکه در پی یافتن حقیقت باشد در پی ساکت کردن طرف مقابل و محکوم کردن اوست. در چنین جدالهایی هر یک از طرفین نقاط ضعف خود یا نقاط قوت طرف مقابل را مخفی می کنند یا نقاط قوت یا ضعف دروغین برای خود یا طرف مقابل می تراشند. این روحیه در طول تاریخ مانع از تعاون فکری شده است. همچنین به تبلیغات سوء هر یک از طرفین درباره دیگری انجامیده بگونه ای که چهره ای غیرواقعی از هر یک در نظر دیگری شکل گرفته و اعتمادها از بین رفته است.‌

‌ ما باید اهداف گفتگوهای مذاهب اسلامی را مجددا تعریف کنیم و دستکم یک هدف جدید به آن بیفزاییم که عبارتست از “شناخت دقیق هر یک از طرفین نسبت به دیگری و همکاری با او برای رسیدن به حقیقت”. طبعا چنین هدفی با دگماتیسم و باطل انگاشتن دیگران سازگار نیست. اینکه هر کس دیگری را اهل بدعت و ریا و گمراهی قلمداد کند با این هدف ناسازگار است.

متاسفانه امروزه در اغلب گفتگوهای دینی که در شبکه های ماهواره ای و اینترنت انجام می شود روحیه کینه و دشمنی و مچگیری از طرف مقابل و لجاجت و ناسزاگویی و ... به نحو روزافزونی مشاهده می شود. طبیعی است چنین شیوه ای به تفاهم نمی انجامد و باید مورد تجدیدنظر قرار گیرد.‌

استاد حیدر حب الله