جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

رنسانس و پیشینه چالش برانگیز آن


رنسانس و پیشینه چالش برانگیز آن

رنسانس, یکی از دوران های مهم تاریخ اروپا است, که در آن تغییرات و دگرگونی ریشه دار در بسیاری از اندیشه ها و دیدگاه های رایج آن دوران رخ داد و باعث ایجاد نوعی تحول در فرهنگ و باورهای عمومی مردم گردید

رنسانس، یکی از دوران ‌های مهم تاریخ اروپا است، که در آن تغییرات و دگرگونی ریشه ‌دار در بسیاری از اندیشه‌ ها و دیدگاه‌های رایج آن دوران رخ داد و باعث ایجاد نوعی تحول در فرهنگ و باورهای عمومی مردم گردید.

رنسانس و اندیشه و تفکرات رایج در آن بسیار پیچیده و بغرنج است.

این مفهوم معمولاً برای نشان دادن جنبشی فرهنگی به کار برده می‌شود که در ایتالیا و در اواسط قرن چهاردهم میلادی رخ داد و سپس به دیگر کشورهای اروپایی نیز انتقال یافت.

اگرچه واژه رنسانس در اکثر نوشته‌ها و آثار نویسندگان به کار برده می‌شود، اما چالش‌ های بسیاری برای مفهوم و کاربرد آن وجود دارد. گاهی این چالش به حدی است که حتی مورخان نیز از استناد به حوادث عینی تاریخی منحرف می‌شوند.

بخشی از این چالش مربوط به آغاز این جنبش است. در بین مورخان، اختلاف نظر فاحشی در خصوص آغاز این جنبش فکری و اجتماعی وجود دارد، همین اختلاف نظر باعث پیدایش نظریات متفاوت نسبت به رنسانس شده است.

برخی از نویسندگان، آغاز رنسانس را قرون دوازده سیزده میلادی می‌دانند و برخی دوران قرون وسطی را تا قرن هفدهم عصر رنسانس می نامند.

عده‌ ای نیز معتقدند که رنسانس از زمان سقوط قسطنطنیه، در سال ۱۴۵۳ میلادی آغاز شده است و دیگرانی نیز هستند که آغاز رنسانس را سال ۱۴۵۱ میلادی، یعنی زمان چاپ و انتشار کتاب‌ های متعددی می‌دانند که در مدت زمانی کم‌تر از پنجاه سال فراگیر شد.

به این ترتیب می‌توان سیری از نظریات متفاوت مربوط به آغاز رنسانس بر شمرد.

شاید این اختلاف نظرها از تفاوت معنا و مفهومی باشد که این مورخان و نویسندگان برای رنسانس قائل شده‌اند. آیا رنسانس تولد «انسان مدرن» و آغاز «فردگرایی» است؟ آیا باید به وجود آمدن علوم تجربی و توجه زیاد به طبیعت را آغاز رنسانس دانست؟ آیا رنسانس از زمان بازگشت به ادبیات کلاسیک یونان آغاز شده است؟ با این حال می‌توان برای پاسخ دادن به این سئوالات به اعتقاد و نظرات خود مردم ایتالیا رجوع کرد.

مردم ایتالیا نیمه دوم قرن سیزدهم و نیمه اول قرن چهاردهم را عصر لاریناسشیتا (La Rinascita) یعنی «تولد نو» می نامند، زیرا در نظرشان فرهنگ باستانی و کلاسیک روم پس از هزار سال استیلای بربریت، در آن دوران زندگی را از سر گرفته بود.

این اصطلاح را نخستین بار «وازاری»، (vasari) در سال ۱۵۵۰ میلادی در «زندگی بهترین معماران و نقاشان و مجسمه سازان ایتالیایی» به کار برد. مفهوم رنسانس، برای اولین بار، در دایره‌المعارف فرانسه، به معنی دورانی (قرون ۱۴، ۱۵ و ۱۶ میلادی) به کار برده شد که در آن هنر و ادبیات شکوفا گشت.

برداشت ‌های متفاوت از معنا و مفهوم رنسانس، زمان آغاز آن را نیز تغییر می‌دهد.

با این حال، رنسانس در برگیرنده نوعی بی‌اعتباری فرهنگی است که اکثر مورخان برای دوران پیش از آن، یعنی دوران قرون وسطی، می‌دانند.

شک نیست که اندیشه تولد دوباره ادبیات و هنر در این دوره ریشه دارد و پترارک، انسان‌گرا، شاعر و محقق قرن چهاردهم ایتالیا یکی از بنیانگذاران این اندیشه است.

وی امیدوار بود در زمان خود بیداری فرهنگ را ببیند. ارنست رنان، منتقد، زبان‌شناس و مورخ فرانسوی قرن نوزدهم، پترارک را به عنوان «نخستین انسان مدرن» معرفی می‌کند.

به عقیده برخی از محققین، پترارک سزاوار آن است که پیشرو و بنیانگذار اومانیسم به شمار آید.

زیرا او با قلم خود به مسائل و مبحث مربوط به آن پرداخته و پدر رنسانس است.

برخی از نویسندگان بعد از او اذعان داشته‌اند که این بیداری را در زمان خود دیده‌اند. زبان لاتینی زبانی بود که انسان ‌های فرهیخته و با فرهنگ این دوره، برای بیان اندیشه‌ها و تفکرات خود از آن استفاده می‌کردند، اما با این حال، هیچ مفهوم یا عبارت لاتینی برای نامگذاری این دوره فرهنگی به کار برده نشده است.

علیرضا انصاری