پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

خوشحالم به گند كشیده شدن سینما را نمی بینم


خوشحالم به گند كشیده شدن سینما را نمی بینم

«جان وین » از جمله هنرپیشگانی است كه در مجلات و در اینترنت گفت وگوهای فراوانی از او می توان پیدا كرد تقریبا می توان گفت كه «وین » در مورد تك تك فیلم هایش گفت وگو كرده و مصاحبه هایش در مورد شرایط سیاسی روز هم زبانزد است

«جان‌ وین‌» از جمله‌ هنرپیشگانی‌ است‌ كه‌ در مجلات‌ و در اینترنت‌ گفت‌وگوهای‌ فراوانی‌ از او می‌توان‌ پیدا كرد. تقریبا می‌توان‌ گفت‌ كه‌ «وین‌» در مورد تك‌ تك‌ فیلم‌هایش‌ گفت‌وگو كرده‌ و مصاحبه‌هایش‌ در مورد شرایط‌ سیاسی‌ روز هم‌ زبانزد است‌. اما در میان‌ آن‌ همه‌ مصاحبه‌، گفت‌وگویی‌ كه‌ او در سال‌ ۱۹۷۱ انجام‌ داده‌ زبانزد است‌. این‌ گفت‌وگو، بیش‌ از آنكه‌ فیلم‌های‌ این‌ هنرپیشه‌ را شامل‌ شود ( كه‌ در مورد آنها حرف‌ ناگفته‌ كم‌ مانده‌، در گفت‌وگوهای‌ دیگر)، در مورد دیدگاه‌های‌ تند و تیز و راست‌ رادیكال‌ سیاسی‌ وی‌ است‌ كه‌ در كنار آنها اشاره‌یی‌ هم‌ به‌ شرایط‌ فیلمسازی‌ هالیوود می‌شود.

نظرتان‌ در مورد سینمای‌ امروز چیست‌؟

خیلی‌ خوشحالم‌ كه‌ دیگر آن‌ قدر زنده‌ نخواهم‌ بود تا بلایی‌ را كه‌ سر سینما می‌آورند ببینم‌. تهیه‌ كنندگان‌ امروز سینمایی‌ نیستند و بیشتر شبیه‌ بانكدارها یا فروشنده‌های‌ ارز هستند. چیزی‌ در مورد سینما نمی‌دانند و فقط‌ می‌خواهند به‌ هر قیمتی‌ پول‌ در آورند. منتظرند فیلمی‌ خوب‌ بفروشد تا از روی‌ آن‌ فیلم‌های‌ دیگری‌ بسازند. قدیمی‌ها، اما، هر كه‌ بودند حداقل‌ به‌ حرفه‌شان‌ و آینده‌شان‌ اهمیت‌ می‌ دادند و خودشان‌ را نسبت‌ به‌ مردم‌ مسئول‌ می‌ دانستند. اما مدیران‌ امروزی‌ هر كاری‌ در آن‌ پول‌ باشد انجام‌ می‌دهند و فیلم‌های‌ مهمل‌ سكسی‌ را به‌ خورد مردم‌ می‌دهند. اینجاست‌ كه‌ سانسور به‌ درد می‌خورد...

چه‌ نوع‌ فیلم‌هایی‌ را مصداق‌ این‌ حرف‌هایتان‌ می‌دانید؟

فیلم‌هایی‌ مثل‌ «ایزی‌ رایدر» (دنیس‌ هاپر، ۱۹۶۹ ) و «كابوی‌ نیمه‌ شب‌» (جان‌ شله‌ زینگر، ۱۹۶۹). هر دو این‌ فیلم‌ها از بهترین‌ فیلم‌های‌ دهه‌ شصت‌ هستند. مترجم‌. این‌ «كابوی‌ نیمه‌ شب‌» چه‌ آشغالی‌ است‌؟ من‌ به‌ رابطه‌ سالم‌ اعتقاد دارم‌ و برایم‌ خانواده‌ مهمترین‌ چیز دنیاست‌...

اعتقاد دارید كه‌ رابطه‌ زن‌ و مرد باید روی‌ پرده‌ چگونه‌ باشد؟

به‌ فیلم‌های‌ دهه‌ سی‌ و خصوصا فیلم‌های‌ «ارنست‌ لوبیچ‌» نگاه‌ كنید تا بفهمید چه‌ می‌گویم‌. حالا همه‌ چیز در سكس‌ خلاصه‌ شده‌. خدا را شكر كه‌ زنده‌ نخواهم‌ بود تا این‌ آشغال‌ها را ببینم‌ و آنها هم‌ هر غلطی‌ دلشان‌ خواست‌ بروند بكنند.

آیا فیلم‌های‌ خشنی‌ چون‌ «این‌ گروه‌ خشن‌» (سام‌ پكین‌ پا، ۱۹۶۹) هم‌، اگر قدرت‌ داشته‌ باشید مشمول‌ سانسور شما خواهد بود؟

این‌ فیلم‌ بدون‌ صحنه‌های‌ خشونت‌ بارش‌ یك‌ فیلم‌ خوب‌ می‌شد. حالا به‌ بهانه‌ واقعیت‌گرایی‌ می‌ خواهند همه‌ چیز را نشان‌ دهند، مثل‌ صحنه‌های‌ خونریزی‌ و دندان‌ خرد كردن‌ و دل‌ و روده‌ یكی‌ را بیرون‌ ریختن‌. «این‌ گروه‌ خشن‌» در این‌ زمینه‌ها همه‌ را به‌ این‌ فكر انداخت‌ كه‌ هر چه‌ می‌توانند پیش‌ بروند. در حالی‌ كه‌ حرفه‌ ما رویاپردازی‌ است‌ و خشن‌ترین‌ صحنه‌ها را هم‌ می‌توان‌ طوری‌ نشان‌ داد كه‌ آزار دهنده‌ نباشد.

مگر برخی‌ از فیلم‌های‌ خود شما خشن‌ نبودند؟

خشونت‌ فیلم‌های‌ من‌ همراه‌ با طنز بود، چون‌ به‌ عقیده‌ من‌ خشونت‌ را طنز تعدیل‌ می‌كند. صحنه‌های‌ خشن‌ فیلم‌های‌ من‌ با یك‌ لبخند همراه‌ بود.

بارها گفته‌اید كه‌ اگر منتقدان‌ از فیلم‌های‌ شما خوششان‌ بیاید به‌ این‌ معنی‌ است‌ كه‌ آن‌ فیلم‌ها بد هستند. اما منتقدان‌ فیلم‌ «مقاومت‌ واقعی‌» را پسندیدند. یعنی‌ این‌ فیلم‌ هم‌ بد است‌؟

می‌دانستم‌ كه‌ از این‌ فیلم‌ استقبال‌ خواهد شد. این‌ قصه‌ طنز خوبی‌ داشت‌ و نویسنده‌ فیلمنامه‌ این‌ فیلم‌ توانسته‌ بود رگه‌هایی‌ از توانایی‌ نویسنده‌یی‌ چون‌ «مارك‌ تواین‌» را در كارش‌ داشته‌ باشد.

آیا این‌ فیلم‌ بهترین‌ فیلم‌ شماست‌؟

نه‌، اصلا. بهترین‌ فیلم‌های‌ من‌ «دلیجان‌» و «رود سرخ‌» هستند و نیز «جویندگان‌». البته‌ «مرد آرام‌» هم‌ جزو فیلم‌های‌ خوب‌ من‌ است‌ و همین‌ طور فیلمی‌ كه‌ دانشجویان‌ فیلمبرداری‌ آن‌ را هر روز می‌بینند، یعنی‌ فیلم‌ «سفر دور و دراز به‌ خانه‌».

فیلم‌های‌ بدتان‌ كدام‌ها هستند؟

پنجاه‌ فیلم‌ بد در كارنامه‌ام‌ دارم‌ كه‌ خیلی‌هاشان‌ یادم‌ رفته‌. حتی‌ نام‌ بازیگران‌ زن‌ مقابلم‌ را هم‌ فراموش‌ كرده‌ام‌...

چرا اسم‌ مستعار دوك‌ را برگزیدید؟

این‌ قصه‌ ریشه‌ در دوران‌ كودكی‌ام‌ دارد. یك‌ سگ‌ داشتیم‌ كه‌ اسمش‌ دوك‌ بود. در فیلم‌های‌ اولیه‌ام‌ یك‌ بار اسمم‌ را «مایكل‌ برن‌» نوشته‌ بودند و یك‌ بار هم‌ «دوك‌ موریسون‌». اما این‌ اسم‌ها جلوه‌ نداشت‌ و اسم‌ حقیقی‌ام‌ هم‌ می‌دانید كه‌ اصلا جلوه‌ امریكایی‌ ندارد. بنابراین‌ اسم‌ «جان‌ وین‌» را انتخاب‌ كردند كه‌ خیلی‌ قدرتمند و پرطنین‌ است‌، اما هیچگاه‌ نتواستم‌ به‌ آن‌ عادت‌ كنم‌ و اگر كسی‌ در خیابان‌ مرا «جان‌» صدا بزند، فكر نمی‌كنم‌ كه‌ دارد مرا صدا می‌زند.

این‌ تصویر سینمایی‌ شما چگونه‌ شكل‌ گرفت‌؟

می‌خواستند از من‌ یك‌ كابوی‌ آواز خوان‌ بسازند، اما آواز خواندن‌ بلد نبودم‌. حتی‌ نمی‌توانستم‌ گیتار هم‌ بزنم‌ بنابراین‌ در چنین‌ صحنه‌هایی‌ قاطی‌ می‌كردم‌. خصوصا وقتی‌ بچه‌ها در خیابان‌ مرا می‌دیدند و می‌خواستند آواز فلان‌ فیلم‌ را برایشان‌ بخوانم‌ خجالت‌ می‌كشیدم‌. تا اینكه‌ پیش‌ رییس‌ كمپانی‌ رفتم‌ و گفتم‌ كه‌ «من‌ دیگه‌ نیستم‌. لعنت‌ به‌ همه‌ چی‌!»

فكر می‌كنی‌ نسل‌ جدید و جوان‌ سینماروها شما را می‌فهمند؟

امیدوارم‌ مرا به‌ عنوان‌ یك‌ رفیق‌ قدیمی‌ یا یك‌ آدم‌ معمولی‌ باور كنند. هیچ‌گاه‌ نخواسته‌ام‌ نقش‌ آدم‌های‌ پست‌ و زبون‌ را بازی‌ كنم‌. اغلب‌ در مقابل‌ چیزی‌ در جامعه‌ در فیلم‌هایم‌ ایستاده‌ام‌ و می‌توانم‌ بگویم‌ یاغی‌ بوده‌ام‌. بچه‌ها خودشان‌ را تافته‌ جدا بافته‌یی‌ در جمع‌ می‌دانند، من‌ هم‌ همین‌ طور بودم‌ و می‌دانم‌ شاید به‌ این‌ دلیل‌ جوانان‌ از من‌ بدشان‌ نمی‌آید.

طغیان‌ سینمایی‌ شما با طغیان‌ جوانان‌ امروزی‌ متفاوت‌ نیست‌؟

دقیقا متفاوت‌ است‌. من‌ در فیلم‌ها به‌ روند زندگی‌ اعتراض‌ می‌كردم‌، اما اعتراض‌ بچه‌های‌ نسل‌ جدید یك‌ بازی‌ است‌ كه‌ لیبرال‌ها راه‌ انداخته‌اند و كاری‌ كرده‌اند كه‌ جوانان‌ بروند و عكس‌های‌ سكسی‌ بخرند. من‌ واقعا نمی‌دانم‌ این‌ چه‌ كشوری‌ است‌ كه‌ ما داریم‌ كه‌ در آن‌ كمونیست‌ها هم‌ می‌توانند بروند معلم‌ شوند و روح‌ و ذهن‌ بچه‌های‌ ما را خراب‌ كنند؟!

یعنی‌ همه‌ چیز تقصیر لیبرال‌ها است‌؟

لیبرال‌ها از اینكه‌ كمونیست‌ها و روس‌ها معلمی‌ كنند خوششان‌ می‌آید. كمونیست‌ها می‌دانند كه‌ انقلاب‌ كارگری‌ در امریكا امكان‌ ندارد چرا كه‌ كارگران‌ ما كشورشان‌ را دوست‌ دارند، بنابراین‌ آمده‌اند روی‌ ذهن‌ بچه‌ها كار كنند.

نظرتان‌ در مورد سیاهپوستان‌ چیست‌؟

با این‌ همه‌ سیاهپوستی‌ كه‌ در این‌ كشور داریم‌ و اغلب‌ آنها هم‌ آدم‌های‌ درستی‌ نیستند، مشكل‌ پیش‌ آمده‌ است‌. ما كه‌ نمی‌توانیم‌ مقابل‌ آنها زانو بزنیم‌ و بگوییم‌ بفرمایید این‌ كشور مال‌ شما! تا زمانی‌ كه‌ سیاهان‌ به‌ یك‌ نقطه‌ خاص‌ از مسئولیت‌پذیری‌ نرسیده‌اند، به‌ نظر من‌ سفیدها برترند. نمی‌توان‌ رهبری‌ جامعه‌ را به‌ افراد بی‌مسئولیت‌ و بی‌صلاحیت‌ داد...

سیاهان‌ چطور می‌توانند به‌ آن‌ حدی‌ كه‌ در نظر شماست‌ برسند؟

با مدرسه‌ رفتن‌. نمی‌دانم‌ چرا عده‌یی‌ می‌گویند آنها نمی‌توانند به‌ مدرسه‌ بروند. آنها هیچ‌ محدودیتی‌ ندارند ولی‌ وقتی‌ كسی‌ حوصله‌ مدرسه‌ رفتن‌ و درس‌ خواندن‌ ندارد. قطعاً نباید اجازه‌ دسترسی‌ به‌ مشاغل‌ بالا را هم‌ داشته‌ باشد.

سهند عنایتی‌


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.