شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

بازرگانان و مشروطه


حول و حوش انقلاب مشروطه استفاده از مستشاران خارجی به امری عادی تبدیل شده بود دلیل این مسئله را می توان از دو منظر مورد مداقه قرار داد یك اینكه برخی از سیاستمداران همچون امیركبیر در برابر روسیه و انگلیس به دنبال «نیروی سوم» بودند تا مگر از تسلط این دو كشور بر ایران بكاهند

حول و حوش انقلاب مشروطه استفاده از مستشاران خارجی به امری عادی تبدیل شده بود. دلیل این مسئله را می توان از دو منظر مورد مداقه قرار داد. یك اینكه برخی از سیاستمداران همچون امیركبیر در برابر روسیه و انگلیس به دنبال «نیروی سوم» بودند تا مگر از تسلط این دو كشور بر ایران بكاهند. دیگر اینكه اوضاع نابسامان ایران حاكمان را مجبور می كرد تا برای حل مشكلات روزافزون از افراد آزموده «بیگانه» استفاده كنند. اما در دوران مشروطه این حركت كمتر نتیجه داد. مسیو نوز بلژیكی یكی از این مستشاران بود كه از طرف دربار ایران سمت وزیر گمركات یافته بود. او همچنین سمت های وزارت پست و تلگراف، ریاست تذكره و عضویت در شورای دولتی را به دست آورد. اما رفتار نوز در امور گمرك همیشه بازرگانان را می آزرد. نوز در اداره گمركات كارها را بیشتر به ارمنی ها می سپرد تا جایی كه مردم نیز از او آزرده خاطر شدند و او را از نژاد جهودان دانستند. وقتی مردم تصویر مسیو نوز را با عبا و عمامه دیدند خواهان اخراجش از ایران شدند. بهبهانی و پیروانش نیز با مردم هم صدا شدند.

اگر چه بهبهانی بیش از آنكه به اخراج نوز فكر كند به برانداختن عین الدوله می اندیشید. اما نوز مدام به قدرتش می افزود. در این دوران گرگ و میش شاه برای سومین بار هوس سفر به اروپا كرد. اما پیش از آنكه برود شورش كوچكی در تهران رخ داد. در این شورش كه بازرگانان بانی آن بودند به خاطر بدرفتاری كاركنان گمرك كاروانسراها را بستند و دست تظلم به عبدالعظیم بردند. كسروی در این باره می نویسد: «نوز و همدستان او آشكاره دشمنی می نمودند و تعرفه ای كه بدانسان بسته بودند به كار بستن آن بس نكرده و از هر كالایی چند برابر بدهی آن را می طلبیدند و با زور درمی یافتند. بازرگانان نامه به عین الدوله نوشتند ولی او بی پروایی نمود و سرانجام به خواهش سعدالدوله چنین نهاده شد كه در نشستی با بودن سران بازرگانان و نوز گفت وگو شود و چون آن نشست در دربار برپا گردید بازرگانان نشان دادند كه از كالاها چند برابر آنچه در تعرفه است می گیرند و نوز چون پاسخی نتوانست، با بودن عین الدوله و سعدالدوله و دیگران به بازرگانان دشنام گفت. همگی از این رفتار او رنجیدند و نشست به هم خورد ولی هیچ نتیجه ای دیده نشد این بود [كه] روز جمعه پنجم اردیبهشت (۱۹ صفر) تیمچه ها و كاروانسراها و بازار بزازان بسته شد و بازرگانان و بزازان و دیگران به عبدالعظیم پناهیدند.» در میان این بازرگانان دو تن بودند كه با بهبهانی و طباطبایی رابطه داشتند و بدشان نمی آمد كه از دور دستی بر آتش سیاست داشته باشند.

«حاجی محمد اسماعیل مغازه ای و علی شالفروش» كه از سران بازرگانان بودند به خانه طباطبایی آمدند و او را از ماجرا مطلع ساختند و حرف هایش را شنیدند و «دستور برای كار و رفتار خود گرفتند.» (تاریخ بیداری ایرانیان). در این میان نماینده روزنامه حبل المتین نزد بازرگانان می رود تا خواسته هایشان را به اطلاع مردم برساند. بازرگانان در آن ایام به رهبری «محمد اسماعیل مغازه ای و علی شالفروش» از سه موضوع، كه به هم مرتبط بود صحبت می كردند. یك: نادرست بودن تعرفه گمركی نوین كه به نظر آنان به زیان بازرگانی كشور است. دو: رفتار نامناسب كاركنان گمرك و پول های بی جایی كه از بازرگانان می گرفتند. سه: برداشتن نوز، به این علت كه او جهود است و با ایرانیان دشمنی می كند. در این ایام كه مظفرالدین شاه آماده سفر به اروپا بود، امور مملكت در اختیار ولی عهد - محمدعلی میرزا- قرار گرفت. او نیز پس از حدود شش روز شورش را خواباند و از بازرگانان دلجویی كرد و به آنها قول داد كه خواسته هایشان را عملی كند، حتی به بازرگانان نوید داد كه به محض بازگشت پدر، او را قانع كند تا نوز را از ایران اخراج كند. «از آن سوی چون می دانست پشتگرمی بازرگانان به بهبهانی است، خود به خانه او رفت و از او هم دلجویی نمود. بدینسان شورش فرو خوابید.» (كسروی)

رضا پویا



همچنین مشاهده کنید