یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
کاپلو مردی که می برد
دون فابیو کاپلو، پرافتخارترین مربی تاریخ ایتالیا و یکی از بهترینهای تمام اعصار عرصه مربیگری است. این مرد خوشتیپ علیرغم اینکه با ژستها و عصبانیتهای خاص خود نوعی تخلی را به هواداران القاء میکند؛ اما شوری است بزرگ که بدون حضورش دنیای مربیگری و البته افتخارات معنای خاصی نمییابد.
● تولد
فابیو در ۱۸ ژوئن ۱۹۴۶ در سن کانازیان دیاسونزو متولد شد، با این حال تا وقتی در دهه ۹۰ مربیگری تیم رؤیائی میلان را بهعهده گرفت، کمتر شناخته بود. وجهه وی بهعنوان یک فوتبالیست با بازی در تیمهای محلی که در سری C۱ حضور داشتند، تعریف شد. او در دوران کودکی چندان با توپ گرد آشنائی نداشت و در واقع تا ۱۵ سالگی هیچ اثری از علاقه به فوتبال در وجود فایبو دیده نمیشد. در اوایل دوران بازیگری، فابیو دچار آسیبدیدگی توأمان شد و نتوانست چندان به راه درخشان خود ادامه دهد تا اینکه به یکباره اتفاقی خاص او را به شهر رم کشاند. تیم اول این شهر، روباههای رم با آغوزش باز از فابیو پذیرائی کرد؛ با اینوجود اقامت او در این تیم چندان دوام نیاورد؛ اما با هر معیاری دوران حضور در رم با دستاوردی که کنار تیمهای دسته سومی رقم زده بود، تفاوت عمدهای داشت. تیم بعدی او نیز بزرگ بود. یوونتوس جائیکه عمدهترین خاطرات وی را رقم زد. بهطور دقیق فابیو در فصول ۶۸ و ۶۹ در رم حضور داشت و قبل از آن تنها در یک تیم رسمی سری C۱ حاضر شد که اسپال نام داشت. اقامت وی در این تیم به مدت ۳ فصل طول کشیده بود.
کاپلو در یوونتوس نقش نامعلومی داشت و بهطور کلی یک ذخیرهنشین بود. کوچی دیگر در راه بود و اینبار میلان مقصد بعدی نام گرفت. در میلان مردم از غروب عصر ریورا و طلوع امپراتوری بارهسی سخن میگفتند. کاپلو در این میان باز هم نقش یک سیاهلشکر را داشت. او ۲ فصل در میلان ماند و سرانجام در پایان فصل ۱۹۷۸ ـ ۱۹۷۷ به دوران ۱۴ ساله ناموفقش بهعنوان بازیکن خاتمه داد. کاپلو برخلاف شخصی مثل فرگوسن خیلی سریع به مربیگری روی نیاورد. به واقع او در سراسر دهه ۸۰ یک بیکاره و دور از گود بود. چیزی از این دوران برای بازگوئی وجود ندارد؛ تا اینکه در دهه ۹۰ یک تصمیم عجیب از سیلویو برلوسکونی، مالک میلان، یک نام جدید را وارد لیست مربیان سری A نمود: فابیلو کاپلو. او پست مربیگری میلان را از آریگو ساچی بزرگ تحویل گرفت. هواداران میلان در ابتدا چنان بهکار وی اعتقاد نداشتند.
● قهرمانی بدون حتی یک شکست
هنگامیکه میلان در هفته اول فصل ۱۹۹۲ با یک گل که تسوط بنتی به ثمر رسید، بر آسکولی غلبه کرد؛ نمیشد پایان درخشان را متصور شد. اوج درایت کاپلو در هفته چهارم رقم خورد. جائیکه به شخصی چون کاررا اعتماد کرد و او تکگل نجاتبخش و رقمزننده تساوی مقابل یووه را به ثمر رساند. تیم او در ادامه بزرگانی چون رم و ناپولی را با گلهای فراوان بدرقه کرد. هر چند در اولین دربی نتوانست بر اینتر غلبه کند؛ اما با پیروزی یک بر صفر در بازی برگشت، کاپلو محبوب هواداران شد. عاقبت میلان بدون اینکه حتی یک باخت متحمل شود، قبل از فرا رسیدن هفته پایانی بهراحتی قهرمان شد. شکوه تیم بهحدی بود که حتی در هفته پایانی علیرغم عدم احتیاج به کسب ۳ امتیاز با ۸ گل! فوجیا را در هم کوبید. با گل مالدینی از روی نقطه پنالتی، ضربه زیبای گولیت، ۲ گل فانباستن و گلهائی از ماترکاتو، سیمئونه (۲ گل) و فوسر چنین نتیجه درخشانی رقم خورد و رسماً امپراتوری به نام کاپلو به دنیای مربیگری معرفی شد. رکورد تیم او در آن فصل مطلقاً تکرار نشد. ۳۴ بازی، ۲۲ برد، ۱۲ تساوی و بدون باخت. از آنسال هیچ تیمی در سری A نتوانست یک فصل را بدون باخت را پشتسر بگذارد. این رکورد تا هفتههای میانی فصل ۱۹۹۳ دستنخورده باقی ماند. تا اینکه تیم مغرور شده کاپلو مغلوب پارما شد و رکورد جاودانه ۵۹ بازی بدون شکست در لیگ را امتداد نداد. آنها در لیگ قهرمانان نیز بهراحتی هر چه تمامتر از گروه خود صعود کرده و به فینال رسیدند. حریف، گربهسیاه همیشگی بود یعنی المپیک مارسی فرانسه. صابون این تیم هنوز به تن کاپلو نخورده بود. هنگامیکه مهاجم حریف بر فراز بارهسی با ضربهسر به گلزنی پرداخت، مشخص بود که میلان باید با جام وداع کند. تکلی که دسائی، مدافع وقت مارسی روی پای رنجور فانباستن رفت؛ به دوران اعجوبه خاتمه داد تا غم میلان افزونتر شود.
با اینحال آنها بر لیگ ایتالیا سلطه داشتند و بار دیگر قهرمان نام گرفتند. کاپلو در ابتدای فصل ۱۹۹۴ اعلام کرد قصد دارد میلان را پس از چند سال دوری از عنوان قهرمانی، بار دیگر به جام اروپا برساند. آنچه رخ داد مطابق میل او بود. تیم تنها با ۳ باخت اسکودتو را فتح کرد و با غلبه بر پاریسنژرمن به فینال لیگ در آتن تها یک برنده خواهد داشت و آن تیم فاتح، میلان است. وقتی کاستاکورتا در تمرینات پیش از بازی فینال مصدوم شد، مردم به گفتههای کاپلو میخندیدند و کاتالانها از قبل جشن پیروزی بارسا را برپا ساخته بودند؛ اما...؛ اما کاپلو یکی از آن کارهای خاص خود را انجام داد. او مدافعان معمولی و عمدتاً ذخیرهنشین خود را به بازی فراخواند و با گلهای دسائی، ماسارو و... چشم جهان را از تعجب گرد کرد. تیم او ۴ بر صفر بارسا را در هم کوبید و برای پنجمین بار قهرمان اروپا شد. کاپلو طی ۳ فصل حضور ابتدائی در این تیم، ۳ قهرمانی اسکودتو و یک قهرمانی و یک نایب قهرمانی اروپا را به چنگ آورد. هر چند عدهای آن تیم درخشان را میراث ساچی و حاصل پول برلوسکونی میدانستند؛ اما تعویضهای جنونآمیز کاپلو که گاه نتیجه سنگینترین بازیها را عوض میکرد؛ برایش شهرتی بزرگ ساخته بود؛ هر چند در خارج از ایتالیا مردم هنوز با جادوی او آشنا نبودند؛ ولی میدانستند کسی بوده که امپراتوری کرایف و بارسا را با جابجائیهای ساده تاکتیکی در هم کوبیده است. میلان فصل بعد برای تکرار موفقیت بیتاب بود؛ اما با یک رکود مواجه شد. در حقیقت وقتی آنها در هفته بیستم با ۴ گل مغلوب لاتزیو شدند، کاپلو از یک بنبست تاکتیکی سخن گفت. او و تیمش از آن شادابی خاص دور بودند و وقتی در بازیهای مرحله گروهی ۲ بار مغلوب آژاکس جوان؛ اما بزرگ شدند، زنگ خطر بهصدا درآمد. عاقبت میلان پس از ۳ قهرمانی پیاپی، اسکودتو را به یووه تشنه واگذار کرد؛ اما به فینال اروپا رسید. اشتباه بزرگ سباستیانو روسی، سنگربان وفادار؛ اما همیشه پراشتباه، باعث پذیرش گل در ۵ دقیقه پایانی بازی فینال شد تا بار دیگر آژاکس با غلبه بر میلان جام اروپا را بالای سر ببرد. برلوسکنی عدم موفقیت را برنمیتاباند؛ اما به کپلو جهت آنکه در گذشته شکوه را به سنسیرو آورد فرصتی دیگر اهدا کرد. این اعتماد ثمربخش بود. هر چند میلان از عرصه اروپائی دور افتاده؛ اما در اسکودتو با کسب نتایج شگفتانگیز برای چهارمین بار در ۵ سال قهرمان شد. تیم کاپلو نتوانست بر اینتر غلبه کند؛ اما در هفته آخر با برتری ۷ بر یک مقابل کرمونزه (۲ گل از دی آگوستیو، ۲ گل از دیکانیو و گلهای پانوچی، وهآ و بوبان) جشن پانزدهمین قهرمانی اسکودتو را برپا ساخت که در واقع پنجمین جام دوران مربیگری کاپلو بود. فصل جدائی فرا رسید؛ اما در دوران اوج. کاپلو و میلان برای یک فصل دیگر با هم به توافق نرسیدند تا فابیو راهی اسپانیا و مادرید شود. تاریخ نشان داد که کاپلو هیچ ضرری متحمل نشده است. میلان در غیاب او در مکان یازدهم لیگ ایستاد و در داخل و خارج از خانه به حریفان باخت؛ ولی در اسپانیا و مادرید کمک کرد تا بهراحتی لالیگا را تصاحب کند. در شرایطی که هواداران به او و ژستهایش علاقهمند شده بودند سران رئال در یک تصمیم عجیب یوپ هاینکس را جایگزین فایبو کردند. اگر رئالمادرید سال بعد قهرمان اروپا شد، فقط به خاطر مهرههای طلائی چون ردوندو، میاتوویچ، سوکر و... بود. آنهائیکه در تیم کاپلو به اوج خود رسیدند. در این شرایط چارهای نبود جزء اینکه کاپلو برای اولینبار متعصبانه رفتار کرده و به میلان بازگردد تا باشگاه خاطراتش از دوران سیاه به اوج برسد.
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
ویدیوهای آموزشی هفتم
مسعود پزشکیان مجلس شورای اسلامی ایران دولت چهاردهم پزشکیان رهبر انقلاب دولت محمدجواد ظریف مجلس رئیس جمهور انتخابات مجلس دوازدهم
تهران شورای شهر تهران شهرداری تهران هواشناسی اربعین وزارت بهداشت پشه آئدس سازمان هواشناسی قتل گرمای هوا پلیس سلامت
خودرو واردات خودرو قیمت خودرو قیمت دلار بازار خودرو مالیات برق حقوق بازنشستگان قیمت طلا بازنشستگان مسکن ایران خودرو
سعید راد تلویزیون رضا کیانیان سینمای ایران شهید عاشورا محرم دفاع مقدس موسیقی سینما امام حسین (ع) رسانه ملی
هوش مصنوعی حوزه علمیه فناوری وزارت علوم دانشگاه تهران اختلال جهانی
یمن رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه دونالد ترامپ آمریکا روسیه جنگ غزه ترامپ جو بایدن تل آویو
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر نقل و انتقالات المپیک 2024 پاریس لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس نقل و انتقالات لیگ برتر باشگاه استقلال المپیک تراکتور
تبلیغات مایکروسافت مدیران خودرو همستر کامبت فیلترینگ شیائومی موبایل گوگل ناسا ویندوز سامسونگ امنیت سایبری
تابستان دیابت مغز استرس چای افسردگی بیماری تب دنگی ایدز مو کودک اضطراب