جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حقوق مالکیت ادبی و هنری


حقوق مالکیت ادبی و هنری

کپی رایت, به نوبه خود عامل اساسی در روند توسعه است تجربه نشان داده که توسعه و غنای میراث فرهنگی ملی با سطح حمایتی که از آثار ادبی وهنری می شود, رابطه مستقیم دارد

● تعریف: ضرورت حمایت

بشر در سیر تکاملی خود از عصر غارنشینی تاکنون همواره در پیکار با طبعیت و یافتن طرقی جهت غلبه بر آن و در مجموع در مسیر پیشرفت قرار داشته است. این سلوک فقط جنبه مادی نداشته بلکه از همان ابتدا تمسک انسان به امور ماوراء الطبیعه نشان از خواست وی جهت نیل به کمال دارد. در این سیر تاریخی می توان به وضوح تفاوت انسان با دیگر موجودات را دریافت و آن چیزی نیست جز قوه ابتکار و آفرینش، که این آفرینشها را نیز در یک تقسیم بندی می توان دو نوع دانست، یکی اختراعات بشر و دیگری آثار هنری و ادبی . تاریخ سرشار از آفرینشهای ابتکاری بشر است که همگی نشان از تلاش بی وقفه انسان درجهت رهایی از کهنگی و ابداع روشی نو در راستای اعتلای زندگی مادی و معنوی وی است.

پر واضح است که هر کسی دارای قوه ابتکار نیست و معدودند کسانی که آثار بدیع پدید می آورند؛ استعداد اینشتین را نمی توان منکر شد و طبع بلند و لطیف حافظ و مولانا و ... را هر شاعر بازاری ندارد. از سوی دیگر تردیدی در تاثیر شگرف این اختراعات و آثار علمی، ادبی و هنری در پیشرفت بشر وجود ندارد و امروزه یافت نمی شود عقیده ای که این آثار را گرانسنگ و تاثیرگذار و در خور تحسین و حمایت مادی و معنوی نداند. حال باید دید که آیا می توان این پدید آوردنده خلاق و هنرمند را از حقوقش محروم کرد؟ آیا شایسته است که اختراع ارزشمند و اثر هنری و ادبی اصیل و بدیع را به بهانه حق اجتماع در بهره برداری از آن، مورد حمایت قرار نداد؟ بی شک خیر! ساز و کاری مناسب لازم است تا پدید آوردنده بتواند از حاصل فکر خویش که بصورت مادی درآمده بهره برد و از سوی دیگر سایرین را از دخالت در اثر خویش و تغییر و تحریف آن باز دارد.

محور بحث، و در واقع کل بحث، در حقوق آفرینشهای فکری( حقوق مالکیت فکری) حمایت از اختراعات و آثار ادبی و هنری است که در این نوشتار، سطوری چند در این رابطه به عنوان مقدمه و تعاریف عرصه می گردد.

در تعریف حقوق مالکیت فکری، به زبان حقوقی می توان وارد تعاریف راجع به حق و مالکیت و معانی آنها در فقه و حقوق شد؛ اما در اینجا مقصود ما ارائه تعریفی جامع از آن است. در باب این موضوع بین اساتید حقوق اختلاف نظر وجود دارد. از این رو برخی اسناد بین المللی از جمله کنوانسیون سازمان جهانی مالکیت معنوی صرفاً به بیان مصادیق کپی رایت پرداخته اند، که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱) فعالیت های ادبی، هنری و علمی

۲) اجرای برنامه های هنری هنرمندان، برنامه های ضبط شده موسیقی و خبر رسانی

۳) اختراعات در تمام زمینه های ناشی از تلاش انسانی

۴) اکتشافات علمی

۵) ...

برخی نیز در تعریف این شاخه از حقوق آورده اند که عبارت است از حقوقی که دارای ارزش اقتصادی و قابل داد و ستد بوده اما موضوع آنها شی معین مادی نیست بلکه فعالیت و اثر فکری انسان است(صفایی، دکتر سید حسین، دوره مقدماتی حقوق مدنی، ۱۳۷۹، ص ۳۰۹).

همچنین می توان گفت که «حقوق مالکیت معنوی درمعنای وسیع کلمه عبارت است از حقوق ناشی از آفرینش ها و خلاقیت های فکری در زمینه های علمی،صنعتی و ادبی و هنری»(میر حسینی، سید حسن، مقدمه ای برحقوق مالکیت معنوی، ۱۳۸۴، ص ۱۹).

آقای وکیل از حقوق مالکیت فکری به عنوان شاخه ای از علم حقوق نام برده‌اند، یعنی شاخه‌ای از علم حقوق « ... که از آفرینش های فکری انسان که ارزش اقتصادی برخودار هستند، حمایت به عمل آورده و تحت شرایطی، یکسری حقوق انحصاری را به دارنده آن برای مدتی مشخص اعطاء می کند»(وکیل امیر ساعد، حمایت از مالکیت فکری، سازمان جهانی تجارت وحقوق ایران، ۱۳۸۳، ص ۲۱). بر این تعریف نیز این اشکال وارد است که حقوق اعطایی به دارنده را، به طور کلی محدود به زمان دانسته، در صورتی که می‌دانیم تنها حقوق مادی پدید آورنده حایز این ویژگی است و حقوق معنوی وی محدود به زمان و مکان نیست؛ بنابراین می‌توان حقوق مالکیت فکری(حقوق آفرینشهای فکری)را به صورت جامع تر اینگونه تعریف کرد:

مجموعه قواعد و مقرراتی که(یا شاخه ای ازعلم حقوق که) از آفرینشهای اصیل و بدیع ناشی از فکر انسان، که دارای ارزش اقتصادی بوده و قابل داد و ستد هستند، حمایت کرده و د راین راستا یک سری حقوق مادی محدود به زمان و حقوق معنوی دائم به پدید آورنده آن اعطاء می نماید.

● ضرورت حمایت

حقوق مالکیت فکری به نسبت دیگر شاخه های حقوق نوپاست و اگر، برای مثال بتوان در قوانین قدما، مثلاً قوانین حمورابی راجع به ارث و قرادادها قواعدی یافت، اما در ارتباط با حق نویسنده و مولف و هنرمند در خصوص، به عنوان مثال، توان منع دیگران از تحریف و انتشار بدون رضایت صاحب اثر ، نمی توان نشانی یافت. در واقع عدم توجه به حقوق پدیدآوردندگان آثار هنری و ادبی و حتی مخترین را می توان منسوب به دو عامل دانست:

۱) در گذشته خالق اثر معمولاً به دنبال اجر مادی نبوده و بدین انگیزه که برای مثال دیوان شعر خود را درچند هزار نسخه منتشر سازد و از سازمان انتشاراتی سهم خویش را بستاند، خلق اثر نمی کرد، گرچه بودند هنرمندانی که اثر خویش را وسیله کسب معاش قرار می دادند.

۲) در گذشته اثر هنرمند یا فقط در یک نسخه بود یا در صورت انتشار فقط محدوده ای کوچک را در بر می گرفت. نه چاپخانه ای وجود داشت تا نسخ متعدد کتاب وجود داشته باشند و نه لوح فشردهای تا با تکثیر آسان، در مدتی کوتاه اثر نوشتاری یا شنیداری یا ... انتشار سریع یابد.

این دو عامل باعث گشته بود تا

▪ اولاً: اگر از اثر پدید آمده سوء استفاده ای هم می شد، پدید آورنده نتواند حق خویش را بازستاند و مرجعی نباشد تا متخلف را به سزای عمل خویش برساند. و فقط به تقبیح عمل اکتفا شود؛ همچنانکه در یونان و روم باستان سرقت ادبی به عنوان عملی زشت تقبیح می شد(آذری، کیوان، حقوق معنوی پدید آورنده اثر، ۱۳۶۰، ص ۷). «تردید در برخی اشعار شعرا بدین معنی که احتمال داده می‌شود شعر مورد نظر سروده وی نباشد، و به تدریج در طی زمان دستخوش تغییر شده و ابیاتی به آن افزوده یا کاسته شده است.تصحیحات مختلف در دیوان اشعار شعرا نمونه عینی آن است»

▪ ثانیاً: امکان سوء استفاده نیز با توجه به فقدان تکنولوژی های امروزی و امکاناتی مانند نوارهای ضبیط صوتی و تصویری، لوح های فشرده، دستگاه های کپی برداری،‌اینترنت و ... چندان فراهم نبود.

« اما با گذشت زمان، شیوه های نوتر، اگر چه ابتدایی به کار گرفته شد و امکان انتشار اثر در گستره ای وسیع تر فراهم گردید. به موازات این گسترش، نقل و استفاده غیر مجاز و تحریف و تغییر در آثار فزونی گرفت تا آنجا که حتی اثر به ناحق به نام دیگری خوانده می شد...» (آیتی، حمید، حقوق آفرینشهای فکری، ص ۱۵). اما در حال حاضر کشورها نیز به اهمیت وافر حقوق مالکیت فکری پی برده و به تدریج قوانینی را در این رابطه وضع نموده‌اند. بدین ترتیب ضمانت اجرایی سوء استفاده و تخلف و تجاوز به حقوق پدید آورنده از تنبیه اخلاقی به جبران خسارت مادی و نیز مجازات (کیفری) تغییر یافت. در واقع اگر دیروز هنرمند به دنبال خلق زیبایی بود و از این کار هدفی جز تعالی روح خود و بشر نداشت، امروزه نقاشی، فیلم نامه نویسی، عکاسی و ... از حالت صرف تفریح و مایه عروج روح انسان خارج شده و شغل و مایه کسب معاش هستند. از سوی دیگر دولتها نیز که حمایت ازحقوق مالکیت فکری را با توجه به اهمیت و نقش سازنده آثار هنری و ادبی، در قالب کتاب، فیلم، عکس و ... در ساخت و عرضه فرهنگ کشور خویش، لازم وضروری می بینند واکنش نشان داده و مقرراتی، بعضاً سخت گیرانه وضع نموده‌اند. به بیان بهتر« با گسترش فوق العاده مالکیتهای فکری و ارزشی که آفریده های فرهنگی از لحاظ فردی و اجتماعی پیدا کرده اند و نقشی که این پدیده ها در توسعه فرهنگ و تمدن و اقتصاد بشری ایفاء می کنند، دیگر قانون گذار نمی تواند نسبت به آنها بی تفاوت بماند، یا از حمایت و نظاراتی که درخور جامعه فرهنگی نوین است دریغ ورزد» (آیتی، حمید، همان، ص ۱۲، مقدمه دکتر سید حسن صفایی).

اهمیت حقوق مالکیت فکری نه فقط بصورت سرزمینی بلکه در قالب توافقنامه های بین المللی نیز پدیدار گشته و تا کنون کنوانسیونهای متعددی دراین زمینه به امضاء رسیده است که در آینده بدانها خواهیم پرداخت. خلاصه آنکه درخصوص اهمیت حمایت از حقوق مالکیت ادبی وهنری و مقدمه راهنمای کنوانسیون بِرن آمده است:

«کپی رایت، به نوبه خود عامل اساسی در روند توسعه است. تجربه نشان داده که توسعه و غنای میراث فرهنگی ملی با سطح حمایتی که از آثار ادبی وهنری می شود، رابطه مستقیم دارد. هرچه سطح حمایت بالاتر باشد مولفان بیشتر برای خلاقیت تشویق می شوند، هرچه میزان آفرینش های فکری یک کشور بیشتر شود، کثرت و موفقیت آن بیشتر خواهد شد، از سوی دیگر هرچه میزان تولیدات در ادبیات و هنر بیشتر شود میزان وسایل مرتبط با آن مثل کتاب، نوار و صنایع نمایشی نیز افزایش می یابد و در تحلیل نهایی، تشویق آفرینشهای فکری یکی از لوازم اساسی جهت توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، می باشد» (آموزگار، مریم السادات، آثار حقوقی عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی در خصوص حق مولف، ۳-۱۳۸۲، ص ۱۶- ۱۵).

Copyright

۱ - «هنر در جستجوی زیبایی است و زیبایی و سودمندی دوتاست. پس «ناسودمندی» صفت اصلی هنر است». ناتل خانلری، دکتر پرویز ، شعر وهنر، انتشارات توس، چاپ دوم، ۱۳۷۷، ص ۳۸».

امیر حسین رضایی نژاد