دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
مجله ویستا

پژوهش تولید و آموزش انتقال در علم اقتصاد


پژوهش تولید و آموزش انتقال در علم اقتصاد

علم اقتصاد یك علم تجربی ـ اجتماعی, مولود انقلاب صنعتی, پرورش یافته در دامان عصر نوین تاریخی, و در سیر پیشرفت خود همگام با تكامل در جامعه صنعتی است در جمله كوتاه فوق چهار مشخصهٔ مهم از مشخصات علم اقتصاد بیان شده است

هدف اصلی مقاله حاضر معرفی و بررسی مشكلات پژوهش و آموزش علم اقتصاد در ایران می‌باشد. مطالب عمدتاً به جنبه تولید و انتقال علم اقتصاد یعنی طرف عرضه توجه دارند و به مسائل مربوط به تقاضای پژوهش و آموزش پرداخته نشده است. برای این منظور مطالب در سه قسمت اصلی ارائه شده است. در مرحلهٔ اول به روش و سیر تحول علم اقتصاد اشاره می‌شود. سپس نگاهی به وضعیت نظام آموزش عالی در ایران خواهد شد و قسمت سوم به مسائل نظام علمی ـ پژوهشی كشور می‌پردازد.

۱- روش و سیر تحول عمل اقتصاد

علم اقتصاد یك علم تجربی ـ اجتماعی، مولود انقلاب صنعتی، پرورش یافته در دامان عصر نوین تاریخی، و در سیر پیشرفت خود همگام با تكامل در جامعه صنعتی است. در جمله كوتاه فوق چهار مشخصهٔ مهم از مشخصات علم اقتصاد بیان شده است. با این همه باید توجه داشت كه این مشخصه‌ها ”ویژه“ علم اقتصاد نیستند، بلكه در تمام علوم اجتماعی دیده می‌شوند.

با توجه به ویژگیهای علوم تجربی ـ اجتماعی بدیهی است كه تعریف علم اقتصاد، تعریفی مانع نخواهد بود. به عبارت دیگر تعریف علم اقتصاد بر اساس روش تحقیق در این علم تعریفی خواهد بود كه سایر علوم اجتماعی مانند جامعه‌شناسی و علم سیاستی را نیز در بر خواهد گرفت. لذا در ادامه به برخی از ویژگیهای مهم علوم تجربی ـ اجتماعی با تأكید بر علم اقتصاد جهت روشن‌تر شدن روش و سیر تحول علم اقتصاد اشاره می‌شود:

۱-۱- علوم تجربی و واقعیتها

همهٔ علوم تجربی در این نكته مشترك‌اند كه تماماً از واقعیت بیرونی و یا به زبان دقیق‌تر از دركی ویژه از واقعیت بیرونی شروع می‌شوند، آنگاه به دنیای تفكر و اندیشه پامی‌گذارند، و در نهایت به واقعیت بازمی‌گردند. به علاوه، این حركت به طور مداوم تكرار می‌گردد و این تكرار به پویایی و تغییر در هر سه زمینه مورد بحث یعنی واقعیت بیرونی، نحوهٔ تفكر و اندیشه، و كاربرد می‌انجامد.

دقت در فرآیند فوق، مسائل و نكات متعددی را مطلع می‌سازد كه عنایت به این نكات برای فهم و درك ماهیتی این علوم، به ویژه در بطن جامعه و فرهنگ ایران می‌تواند مفید باشد كه در ادامه به طرح پاره‌ای از این مسائل و نكات می‌پردازیم.

۱-۲- تاریخی بودن مفاهیم در علوم تجربی

مفاهیم در علوم تجربی، مفاهیمی تاریخی هستند. به عبارت ساده‌تر، در علوم تجربی نباید انتظار مفاهیم ازلی ـ ابدی را داشت. دلیل این امر اینكه، باید ابتدا واقعیتی در جهان خارج اتفاق افتد (حادث شود) تا این واقعه در صورت وجود شرایط مناسب، مورد توجه دانشمند علوم تجربی قرار گیرد و مطالعه شود. لذا روشن است كه مفاهیم در علوم تجربی دارای تاریخ مشخص هستند، در نقطه‌ای از زمان و مكان زاده می‌شوند و همراه با زمان در همان مكان اولیه و یا در سایر مكانها نشو و نمو می‌یابند و تكمیل می‌شوند.

اساساً باید توجه داشت كه علم اقتصاد، همانند بخش عمدهٔ علوم تجربی ـ اجتماعی موجود، مولود انقلاب صنعتی است و این علوم و این مفاهیم قبل از تاریخ مزبور اساساً موجود نبوده‌اند.

۱-۳- ظرف و قالب اجتماعی در علوم تجربی

تاریخی بودن مفاهیم در علوم اجتماعی و در علم اقتصاد از نظرگاه دیگری نیز دارای اهمیت اساسی است. نظرگاه مزبور این است كه تمامی مفاهیم مورد استفاده در این علوم دارای ”ظرف و قالب تاریخی“ خاص است و بدون توجه به قالب تاریخی مزبور، درك صحیح مفهوم ذیربط ممكن نیست. برای روشن شدن این نكته به مثالی از مفاهیم در علم اقتصاد توجه كنیم. همه می‌دانیم كه ریكاردو، دانشمند به نام اقتصاد كلاسیك، عوامل تولید را در سه گروه كار، زمین، و سرمایه طبقه‌بندی می‌كرد. معنی واقعی این تقسیم‌بندی چیست؟ مگر نه این است كه امروزه زمین در موارد متعددی عیناً با سایر سرمایه‌های فیزیكی یكسان پنداشته می‌شود؟ آیا ریكاردو این نكات را نمی‌فهمید و ما در طی زمان درك و فهم بهتری از مفهوم سرمایه پیدا كرده‌ایم و دیگر تفكیك زمین و سرمایه را منطقی نمی‌دانیم؟ جواب به این سؤالات منفی است. برای فهم درست منظور ریكاردو باید به قالب زمان، یعنی زمانی كه این مفاهیم ارائه شده‌اند توجه كرد.

و یا نباید علم اقتصاد را صرفاً یك فن و یا تكنیك تلقی كنیم كه برای مثال بر اساس آن همیشه تولید ملی تابعی از مقدار سرمایه‌گذاری و میزان تخصص در یك جامعه است. نباید فكر كنیم چنین فرمولی در همه كشورهای جهان و تحت هر شرایطی صادق است.

برای مثال در سه دهه اخیر حدود ۳۰۰ میلیارد دلار به اقتصاد ایران تزریق شده و تعداد زیادی متخصص تربیت و به كار گرفته شده است به طوریكه تعداد متخصصین تربیت شده توسط آموزش عالی بیش از ۱۵ برابر شده ولی درآمد سرانه كشور تقریباً تغییری پیدا نكرده است.

می‌دانیم و مسجل است كه درجه جوش آب بر اساس میزان فشار هوا متفاوت است. از علمی بودن این قضیه می‌كاهد؟ می‌دانیم كه چنین نیست، پس مشكل در كجاست؟ مشكل مطرح شده در سئوال بالا در زمینه علوم اجتماعی احتمالاً از این نكته برمی‌خیزد كه ما فلسفه و روش علوم اجتماعی تجربی را به درستی درك نكرده‌ایم و یا در آموزشهای دانشگاهی و غیر دانشگاهی خود این فلسفه و روش را به درستی آموزش نمی‌دهیم.

به عنوان مثال فرض كنید، اقتصاددانی جدیدترین كتاب در زمینهٔ اقتصاد خرد در یك جامعهٔ صنعتی را كه حتی بهترین كتاب اقتصاد خرد در آن جامعه هم باشد، انتخاب نماید و آن را به عنوان متن درسی در دانشگاههای ایران تدریس كند. به علاوه فرض كنید كه این اقتصاددان به صورت صریح یا ضمنی مطالب و قضایای مطرح شده در این كتاب را برای حل و فصل مسائل اقتصادی در سطح خرد در جامعهٔ ایران دارای كاربرد وسیع بداند و برای حل مسائل ذیربط سعی كند از این قضایا كمك بگیرد. در شرایطی كه قالب اجتماعی ذیربط در ایران متفاوت باشد، مسلم است كه كاربرد این قضایا در جامعهٔ ما همان نتایجی را كه كاربرد آنها در جامعهٔ صنعتی به بار می‌آورد، نخواهد داشت.

۱-۴- نظریه‌پرداز اقتصادی كیست؟

محقق و نظریه‌پرداز اقتصادی نمی‌تواند با واقعیات جامعهٔ محل زندگی خود از نظر پژوهشی و تحقیقی بیگانه باشد. نظریه‌پرداز اقتصادی كسی است كه نه تنها به واقعیات زندگی اقتصادی اطراف خود (جامعه خویش و جامعه جهانی) توجه دارد، بلكه به مطالعه مستقل این واقعیات، به فرضیه‌سازی در زمینه این واقعیات، به آزمون این فرضیه‌ها در جامعه و به كاربرد نتایج حاصله در امور جامعه به شدت وابسته است.

شرط اصلی برای نظریه‌پردازی برخورد علمی با واقعیات جامعه و جوامع است و نه مسلط بودن بر مفاهیم و قضایا و نظریه‌های قبلی در یك علم.

۱-۵- شیوه علمی حل اختلاف در علوم تجربی

در بحث اخیر چند مسأله نهفته است:

اول همان‌گونه كه گفتیم در علوم اجتماعی دارای یك ما بازاء عینی خارجی است و مفاهیم صددرصد ذهنی و انتزاعی در این علوم جایگاهی ندارند. دوم در صورتی كه در تبیین و تعریف یك واقعیت بیرونی آراء مختلفی از سوی دست‌اندركاران اظهار شود، حل و فصل این اختلاف تنها از طریق بحث و گفتگو و تبادل افكار بین اندیشمندان ذیربط ممكن نیست. در اینجا همان داستان مشهور مربوط به مشخص نبودن تعداد دندانهای اسب مطرح می‌گردد. اگر افرادی بر سر این نكته كه اسب دارای چند دندان است اختلاف نظر داشتند، اینكه حتی سالها در اطاقی در بسته بنشینند و با استفاده از تمامی متون ارزشمند علوم غیرتجربی بخواهند این اختلاف‌نظر را حل كنند، این كار شدنی نیست.

به هر حال مسأله مورد تأكید این است كه رفع اختلاف در مفاهیم مورد استفاده در علوم اجتماعی مستلزم مراجعه مكرر به واقعیات بیرونی است. سوم گفتیم كه در تبیین و تعریف واقعیت بیرونی، ارزشها و جهان‌بینی محقق دخیل نیست. به عبارت دیگر در تبیین و تعریف مفاهیم در علوم اجتماعی ـ تجربی از لغات و واژه‌هایی همچون ”باید“ یا ”نباید“ نمی‌توانیم استفاده نمائیم. به عنوان مثال نمی‌توانیم بگوئیم كه ”نباید“ زمین را به صورتی كه ریكاردو در بررسیهای خود تعریف كرده است تعریف كرد. البته می‌توانیم بگوئیم كه تعریف ریكاردو از زمین منطبق بر واقعیت عینی ذیربط بیرونی آن نیست، و اگر چنین گفتیم آنگاه باید واقعیت ذیربط را مجدداً به تفصیل مطرح سازیم و تعریفی را كه با این واقعیت از تعریف ریكاردو سازگارتر است مطرح نمائیم.

از همین رو است كه در دنیای توسعه یافته انجام تحقیقات و انتشار آن در جملات علمی و رقابت میان دانشمندان و محققین از طریق درج مقالاتشان رواج فراوان دارد.

۱-۶- تفاوت علوم تجربی اجتماعی و سایر علوم تجربی

سؤال این است كه آیا علوم تجربی اجتماعی و سایر علوم تجربی از جهت روش یكسانند؟ جواب ساده این است كه در مرحلهٔ مشاهده و مطالعهٔ واقعیت، و در مرحلهٔ تفكر و اندیشهٔ انتزاعی (تعیین عوامل مهم، فرضیه سازی، ...) این علوم از نظر روش یكسانند، ولی تفاوت عمده روش در مرحلهٔ آزمون فرضیه مطرح می‌گردد.

به عبارت دیگر، تمامی علما و نظریه‌پردازان علوم تجربی تحت تأثیر نظامهای ارزشی خود به انتخاب واقعیت یا واقعیاتی از دنیای خارج برای مطالعه می‌پردازند. تمام این دانشمندان این واقعیات را به تفصیل مطالعه می‌كنند. همهٔ آنان به فرضیه‌سازی دربارهٔ این پدیده‌ها می‌پردازند و تا این مقطع همگی از مسیر و روش مشتركی پیروی می‌كنند. اما از این مرحله به بعد، عالم علوم تجربی غیراجتماعی برای آزمون فرضیهٔ ساخته شده دارای دو مزیت اساسی نسبت به عامل علوم تجربی اجتماعی است:

۱- در علوم تجربی غیراجتماعی، آزمایشگاه كنترل شده در اختیار است و یا از دیدگاه نظری قابل تعبیه است. حال آنكه در علوم تجربی اجتماعی آزمایشگاه كنترل شده‌ای در اختیار محقق نیست و نمی‌توان انتظار تحقق چنین آزمایشگاهی را نیز داشت. به عبارت دیگر، منطقاً و اخلاقاً نمی‌توان جامعه‌ای از انسانها را برای اجرای آزمایشهای كنترل شده در اختیار محقق علوم تجربی قرار داد.

۲- در علوم تجربی غیراجتماعی، موضوع تحقیق به نحو قابل تمیزی از عامل تحقیق (محقق، نظریه پرداز) مستقل است حال آنكه در علوم تجربی اجتماعی، محقق، خود یكی از موضوعات تحقیق است. بدیهی است كه در چنین شرایطی امكان بررسی بیطرفانه و علمی موضوع در علوم اجتماعی تجربی به مراتب محدودتر از علوم تجربی غیراجتماعی است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.