پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تئاتر خیابانی سهمی در فرآیند پالایش جامعه


تئاتر خیابانی بیرونی به تعبیری قدیمی ترین شکل تئاتر مردمی و قابل دریافت و درک برای همگان ـ نه صرفاً نخبگان ـ است در این شکل تئاتر, ارتباط آفرینندگان اثر با مخاطب, چهره به چهره در مؤثرترین شکل برقرار می شود به سخن دیگر تئاتر خیابانی هنر برقراری بیشترین ارتباط و جلب مشارکت تماشاگر با حداقل وسایل است

تئاتر خیابانی (بیرونی) به تعبیری قدیمی‌ترین شکل تئاتر مردمی و قابل دریافت و درک برای همگان ـ نه صرفاً نخبگان ـ است. در این شکل تئاتر، ارتباط آفرینندگان اثر با مخاطب، چهره‌به‌چهره در مؤثرترین شکل برقرار می‌شود. به سخن دیگر تئاتر خیابانی هنر برقراری بیشترین ارتباط و جلب مشارکت تماشاگر با حداقل وسایل است. با توجه به اینکه تماشاگر تئاتر بیرونی از دیدگاه علوم ارتباطات مخاطبی سازمان‌نیافته و گذرااست، ارتباط‌سازی با او باید در سریع‌ترین زمان ممکن صورت پذیرد. به این شکل، تئاتر بیرونی نیازمند بازیگران و آفرینندگانی با قدرت تخیل بالا و توان قابل ملاحظه بداهه‌پردازی است تا بتواند با دریافت واکنش و بازخورد مخاطب، کار خورد را تصحیح کند. این ویژگی، در مقایسه با تئاتر صحنه به برآیند اجتماعی شدن هنرمند کمک بیشتری می‌کند و مجموعه عوامل خلاقه این نوع نمایش‌ها را قادر خواهد ساخت که غیر از اعتلای فرهنگ تئاتری مخاطبان به ارتقاء فرهنگ رفتاری آنان در شئون مختلف اجتماعی کمک کند و به سهم خود در فرآیند پالایش جامعه از ناهنجاری مشارکت ورزد، همچنین مسائل روز را طرح و تحلیل و الگوهای سالم را ارائه کند و به جایگاه درخور خود در فرایند توسعه همه‌جانبه دست یابد. در یک کلام این شکل تئاتر نماد و نمونه‌ای برجسته از تفکر و خلاقیت جمعی عمدتاً بر مبنای یک طرح تا نمایشنامه‌ای کامل است.گذشته از آئین‌های جمعی و قبیله‌ای دوردست‌های تاریخ برای نیایش خدایان، دعاها برای باروری زمین و طلب باران و سوگواری، در حوزه فرهنگ ایرانی در قرن چهارم هجری قمری در کتاب ”تاریخ بخارا“ تألیف ابوبکر محمدبن جعفر النرشخی“ به مراسم ”کین سیاوش“ اشاره می‌کند که آثار و نشانه‌هائی از آن متعلق به سه قرن پیش از میلاد مسیح در دره زرافشان (شهر پنج‌کند) در ۷۰ کیلومتری شهر سمرقند در ازبکستان امروز یافت شده است. در طول تاریخ نیز به شکل‌های نمایشی بیرونی دیگری از قبیل ”مغ‌کشی“ ”تمسخر کراسوس“، ”کوسه برنشین“ و البته تغییر درونمایه آنها در گذر زمان (مثلاً ـ تغییر تمسخر کراسوس به میرنوروزی) و همچنین ”نقالی“ (نمایشی تک‌نفره بازگوینده حماسه‌های ملی و مذهبی) ”تعزیه“ (حماسه‌های مذهبی و اسلامی)، ”خیمه‌شب‌بازی“، ”تخته حوضی“، ”معرکه‌گیری“ و نمایش‌های سیار کوی و برزن برمی‌خوریم.در دوران قاجاریه به‌ویژه پس از نهضت مشروطیت صورتی جدید از نمایش بیرونی شکل گرفت و در گروه‌های تئاتری ”کمدی ایران“ به رهبی ”محقق‌الدوله“ با اجرای نمایش در مکان‌هائی نظیر پارک اتابک ظل‌السطان و امین‌الدوله، کوشیده شد علل نابسامانی‌های اجتماعی برای مخاطبان تشریح شود. با تأسیس سازمان و برپائی جشن هنر شیراز در سال ۱۳۴۶ تئاتر فضای بیرونی در ایران توسط هنرمندان بین‌المللی و داخلی، ساختارها و درونمایه‌هائی تازه در زمینه این نوع نمایش را تجربه کرد. در نمایشنامه‌ای به نام ”پژوهشی ژرف و سترگ و نو...“ فضائی ملهم از منطق‌الطیر، در فضائی غارگونه تجربه شد.در ”ویس ورامین“، تخت‌جمشید جایگاه همیشگی اسطوره به فضای نمایشی تبدیل و نمایش در زمان واقعی (از غروب آفتاب به بعد) اجراء شد. در ”کالیگولا“ نیز از این مکان تاریخی استفاده‌ای مشابه به‌عمل آمد.در ”ارگاست“ اثر پیتر بروک (و نخستین تجربه مرکز بین‌المللی پژوهش‌های تئاتری)، نقش رستم و آرامگاه شاهان هخامنشی مورد استفاده این مجموعه قرار گرفت که به روایتی ”اپرا ـ درام“ نمایش آئینی و تئاتر با ریشه‌هائی در اسطوره و تاریخ ـ به تعبیر دیگر تلاش مولف و کارگردان در جست‌وجوی افق‌های تازه و ارتباط تئاتری بود. ”کامنتن و گاردیناتراس“ اثر رابرت ویلسون، در واقع بازی در نیمه شب در کوه چهل‌ تن بود که هنگام سرزدن سپیده، تماشاگرانی که باقی‌مانده بودند، از سوی بازیگر زن به راهپیمائی به‌سوی بلندی برای دیدن طلوع آفتاب دعوت شدند. بدین شکل تماشاگر خود، بازیگر شد و به قولی به سیر و سفر عرفانی از دامنه تاچکاد کوه رفت. استفاده از کل فضای ”باغ دلگشا“ به‌عنوان صحنه و کشاندن تماشاگران از حیاط به اتاق‌ها، ”اصل خون، شوجی ترایاما“، ”نان و عروسک“ و به‌ویژه نمایشنامه ”آتش“ ـ با اشاره‌های سرراست و روشن به دخالت امریکا در ویتنام ـ نمونه‌های برجسته و بارز از تئاتر در فضای بیرونی بودند؛ از ابتدای دهه ۱۳۵۰ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت‌هائی بالنسبه گسترده در سراسر کشور در زمینه تئاتر بیرونی آغاز کرد و با خریداری تریلی و وسایل و ابزار آن از سال ۱۳۵۳ نمایش سیار را در شهرستان‌ها به راه‌ انداخت. در سال ۱۳۵۶ گروه‌های خیابانی در پارک‌‌ها، خیابان‌ها و کارخانه‌ها به اجراء نوعی ”تئاتر اعتراض“ پرداختند. در مواردی مجموعه وسایل مورد استفاده بازیگران در یک کوله‌پشتی و یک بلندگوی دستی خلاصه می‌شد و هر بازیگر در قالب چند نقش فرو می‌رفت.در مواردی نیز از قالب‌های نمایشی سنتی برای طرح مسائل سیاسی و اجتماعی استفاده شد.شاید بتوان سال ۱۳۶۷ را نقطه شروع مجدد فعالیت‌های تئاتر بیرونی در ایران دانست. در این سال ایران با یک نمایش عروسکی در ”جشنواره بین‌المللی ادمونتون“ کانادا شرکت کرد. اما شروع رسمی آن ـ برگزاری نخستین جشنواره نمایش‌های خیابانی ـ در کنار جشنواره سیزدهم تئاتر فجر در اسفندماه ۱۳۷۳ بود.آمار، گویای آن است که تنها در سال ۱۳۷۶، تماشاگران در ۱۰۰ محل شاهد ۱۱۰۰ اجراء تئاتر بیرونی بودند و بنابر ارقام دیگری در دور جدید فعالیت‌های تئاتر خیابانی تا سال ۱۳۷۹ بیش از ۵۰۰۰ اجراء در معرض دید و قضاوت تماشاگران قرار گرفته است. سفر یک گروه به آلمان و ایتالیا در سال ۱۳۷۹، نخستین تلاش در عبور از موانع زبانی و طرح مسائل مشترک انسانی در پهنه زمین از طریق نمایش بیرونی بود.بی‌تردید تشکیل ”کانون نمایش‌های خیابانی“ در سال ۱۳۷۵ گامی مهم در زمینه ساماندهی تئاتر بیرونی در کشور است. برای تکمیل این عمل و حرکت، برپائی جشنواره‌های استانی، تأمین منابع مالی و فیزیکی (مکان‌های ثابت)، اجراء نمایش‌های خیابانی در مناسبت‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی و حتی اقتصادی، پرداختن بیشتر رسانه‌ها به نقد و معرفی آثار تئاتر بیرونی، جدا شدن نمایش‌های بیرونی از نمایش‌های آئینی و یافتن هویت مستقل امری ضروری است و مهمتر از همه: رفع کمبود شدید منابع داخلی، نگارش و ترجمه متون مربوط به تئاتر بیرونی در زمینه‌های مختلف ـ آموزشی، نظری و انتقال تجربه و دانش دیگران.

افشین ارجمند