یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا

اهمیت ایده های درخشان


اهمیت ایده های درخشان

ما برای چه به سالن های سینما می رویم یا پای تلویزیون می نشینیم یا از «سینمای خانگی» فیلم می بینیم
چون فیلم هایی که می خواهیم، طالب آنها هستیم، هوادار آنها هستیم یا می شویم هنرپیشه …

ما برای چه به سالن های سینما می رویم یا پای تلویزیون می نشینیم یا از «سینمای خانگی» فیلم می بینیم

چون فیلم هایی که می خواهیم، طالب آنها هستیم، هوادار آنها هستیم یا می شویم هنرپیشه های خوبی دارند [داشتن و نداشتن، کازابلانکا، سه گانه پدر خوانده و.‎/‎/] چون این فیلم ها کارگردان های خوبی دارند [همشهری کین، غلاف تمام فلزی، قصه های عامه پسند و.‎/‎/]

چون فیلمبردار صاحب سبکی دارند [همشهری کین، گنج های سیره مادره، اینک آخرالزمان و.‎/‎/] چون منتقدها از این فیلم ها تعریف کرده اند [محرمانه لوس آنجلس، مظنونین همیشگی، سگ های انباری و.‎/‎/] چون صدابرداری سر صحنه شان فوق العاده است [کلیه آثار ناطق هیچکاک]

چون نورپردازی شاخصی دارند [محاکمه، شهر تاریک، مرد سوم و.‎/‎/]

چون طراحی صحنه شان محشر است [ادیسه،۲۰۰۱ جیسون و آرگونات ها (نسخه کلاسیک)، دزد بغداد، شش گانه جنگ ستارگان و.‎/‎/]

خب! همه اینها دلایل خوبی برای دیدن یک فیلم است اما همه ما می دانیم که ما به این دلایل به دیدن یک فیلم نمی رویم و این دلایل، دلایلی برای معرفی فیلم مورد پسندمان است یعنی دلایل پس از تماشای فیلم است. پس چرا ما به دیدن یک فیلم می رویم قدیم ها مردم می گفتند: «چون قصه خوبی داره!» اما موضوع، چندان ربطی به قصه فیلم ندارد چون ما پیش از دیدن آن، اطلاع چندانی حتی از «طرح» آن قصه هم نداریم چه برسد به خود قصه! اما حتماً از یک چیز، اول مطمئن می شویم و بعد به سینما می رویم یا فیلم کرایه می کنیم یا پای تلویزیون می نشینیم: «ایده این فیلم چه هست این است که.‎/.» در واقع، ایده های درخشان اند که یک فیلم را در یادها زنده نگه می دارند و بعدها، در بازسازی های مکرر، محل رجوع می شوند؛ وگرنه کسانی که نسخه کلاسیک «یازده یار اوشن» با بازی فرانک سیناتر را دیده اند، میان قصه آن با قصه نسخه پست مدرن سودربرگ، شباهت چندانی نیافته اند اما ایده ها مشترک اند: «یک بابایی برای انتقام گرفتن از یک بابای دیگر، نقشه سرقت از کار و کاسبی به ظاهر قانونی آن بابا را می ریزد و در این راه به ۱۰ نفر دیگر هم احتیاج دارد که آنها با انگیزه های مختلف وارد این کار می شوند.» حالا می شود این «ایده» را با چند کار دیگر هم مطابقت داد مثل «شغل: ایتالیایی» [با یک «پیش ایده» مجزا و البته کوتاه به عنوان پیش غذا!] یا با «سرقت در شصت ثانیه» [با کمی تغییرات که اصلاً نتوانسته ایده اولیه را دستخوش تغییر کند] یا.‎/‎/

ما برای «ایده»ها به دیدن فیلم ها می رویم. برای دیدن زندگی مردی که ۲۰ سال از زندگی اش را فقط به خاطر دزدیدن یک قرص نان در زندان مانده و بعد هم که آزاد شده، می خواسته شمعدانی های یک کلیسا را بدزد و بعد هم شهردار شده و.‎/‎/ [بینوایان] برای دیدن زندگی یک آدم کش حرفه ای که از تمام لذات زندگی، فقط به نوشیدن یک لیوان شیر-هر صبح - ورزش مدام و یک گلدان که هر روز گیاهش را آب می دهد، متکی است و به خاطر نجات یک دختربچه، به تمام اصول حرفه ای اش پشت می کند [لئون] یا برای دیدن یک توطئه از پیش طراحی شده توسط سرویس جاسوسی اتحاد جماهیر شوروی برای کشتن جاسوس های غربی، در قالب فرار یک پناهنده جعلی به امریکا و افشای اسامی جاسوس های دوجانبه [افعی] یا حتی برای دیدن زندگی یک غول بی شاخ و دم که برای نجات شخصیت های افسانه ای از چنگ یک حاکم سنگدل، مجبور است برای نجات یک شاهزاده خانم، به قصر یک اژدها برود آن هم به همراه یک الاغ زبان نفهم و پرحرف [شرک]‎/

همه ما برای دیدن «ایده»هایی که از آنها خوش مان می آید به دیدن یک فیلم می رویم. مطمئنم بسیار پیش آمده که حتی اگر فیمی، کارگردان بزرگی داشته یا همه عوامل فنی، درجه یک بوده اند و منتقدها هم از فیلم تعریف کرده اند، صرفاً به این دلیل ساده که از ایده فیلم خوشتان نیامده، از دیدنش صرفنظر کرده اید. نترسید! حق با شما بوده. اصل قضیه همان است که شما متوجه اش شده اید!

یزدان سلحشور