پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

رویكرد انتقادی و چالش های امنیتی آلمان با آمریكا


رویكرد انتقادی و چالش های امنیتی آلمان با آمریكا

اگرچه شكل بندی سیاست و قدرت در آلمان تغییر یافته است, اما روندهای انتقادی نسبت به سیاست خارجی امریكا همچنان ادامه دارد صدراعظم شرودر تلاش كرد تا همكاری های بین المللی كشورش را بر اساس محور آلمان, فرانسه و روسیه تنظیم كند

در چنین شرایطی، نگرش رهبران آلمان نسبت به فرایندهای بین المللی و الگوهای رفتاری امریكا انتقادی به نظر می رسید. زمانی كه انتقادات آلمان نسبت به رفتار یكجانبه گرای امریكا افزایش یافت، رهبران امریكا تلاش كردند تا تحرك سیاست خارجی آلمان را در حوزه های منطقه ای و بین المللی كاهش دهند. این امر منجر به محدودسازی روابط منطقه ای و بین المللی آلمان با كشورهای انگلیس، اروپای مركزی و همچنین اروپای شرقی شد. در نتیجه چنین فرایندی، نفوذ سیاست های خارجی آلمان به گونه ای مرحله ای كاهش یافت. آلمانی ها تلاش داشتند تا در شورای امنیت نقش مؤثرتری ایفا كنند. زمانی كه شكل بندی قدرت در سیاست بین الملل تغییر می یابد، طبیعی به نظر می رسد كه مراجع و مراكز تصمیم گیری نیز بر اساس مشاركت نیروهای جدید سازماندهی شود، اما امریكایی ها از افزایش قدرت آلمان در سیاست بین الملل جلوگیری به عمل آوردند.سنت های سیاسی و استراتژیك آلمان بر این امر قرار گرفته است كه با مداخله گرایی و همچنین تغییر نقش سیاسی كشورها بر اساس ابراز نظامی مخالفت نماید. به همین دلیل، آلمانی ها از زمان هلموت كهل ، عدم تمایل خود را به اقدامات معطوف به صلح بانی اعلام داشته بودند. اما فشارهای بین المللی منجر به تغییر در الگوی رفتاری شرودر و یوشافیشر گردید. آنان با مشاركت گزینشی در روند صلح بانی بین المللی موافقت كردند. نتیجه چنین فرایندی را می توان فعال سازی نیروهای نظامی آلمان در حوزه های بحرانی دانست. آلمانی ها در سال ۱۹۹۹ در عملیات ناتو در كوزوو مشاركت كردند. نیروهای ویژهٔ آن كشور در سال ۲۰۰۱ نیز عملیات صلح بانی را در افغانستان بر عهده گرفت. این امر نشان می دهد كه آلمان از انگیزهٔ بیشتری برای ایفای نقش بین المللی برخوردار بوده است. اما تحقیق چنین اهدافی نیازمند قانونمندی و الگوهای رفتار چندجانبه است. مقامات آلمانی در زمان شرودر و فیشر با اقدامات یكجانبه مخالف بوده، اما در فعالیت های بین المللی چندجانبه، ده هزار نیروی نظامی خود را به كشورهای بوسنی، افغانستان و همچنین كوزوو اعزام كردند.شرودر در اوت ۲۰۰۲، به گونه ای صریح مخالفت خود با مشاركت نظامی آلمان با آمریكا در جنگ علیه عراق را اعلام كرد. این امر تبعات امنیتی و نظامی ویژه ای را برای آن كشور به جود آورد. اگرچه جایگاه آلمان در اتحادیه اروپا افزایش می یافت، اما امریكایی ها از همكاری دوجانبه كشورهای اروپای مركزی و شرقی با آلمان جلوگیری به عمل می آوردند. آلمانی ها بر خلاف سیاست امریكا برای ورود تركیه به اتحادیهٔ اروپا، چنین فرایندی را مورد پذیرش قرار ندادند. طبعا اگر نگرش امریكا نسبت به آلمان بازسازی شود، در آن شرایط نقش دولت مركل در اتحادیهٔ اروپا ارتقاء خواهد یافت. بسیاری اعتقاد دارند كه دموكرات مسیحی های آلمانی نسبت به امریكا نگرش مثبت دارند. آنان كه عمدتا در آلمان شرقی فعالیت داشته اند، ادامهٔ همكاری با روسیه را مطلوب نمی دانند. سیاستمداران دوران جدید، الگوی همكاری با كشورهای اروپای شرقی را در دستور كار قرار داده اند. مركل دارای سنت های سیاسی قابل توجهی در اروپای شرقی بوده و به همین دلیل، از انگیزش های لازم برای ائتلاف سازی با كشورهای اتحادیهٔ اروپا برخوردار است. در این ارتباط، تلاش دارد تا حمایت های امریكا را به دست آورد.

مركل در رقابت های انتخاباتی بر این امر تأكید داشت كه همكاری های سیاست خارجی آلمان بر اساس پیوندهای دوسوی اقیانوس اطلس شكل می گیرد. این امر به مفهوم مشاركت استراتژیك آلمان با آمریكا می باشد. استراتژیست ها بر این اعتقادند كه جایگاه آلمان در سیاست بین المللی جدید می بایست در ائتلاف با امریكا تعریف شود. اگرچه همكاری های اقتصادی آلمان با كشورهای چین، روسیه، هند و سایر كشورهای اروپایی ادامه خواهد یافت. در چنین شرایطی، امریكا تلاش دارد تا همكاری های بیشتری را در حوزه های اقتصادی و استراتژیك با آلمان سازماندهی نماید. این امر به مفهوم موازنه سازی سیاست های اقتصادی و استراتژیك مركل با امریكا می باشد.سفر كاندولیزا رایس به آلمان را می توان گامی جدید در جهت بازسازی آمریكا در دوران شرودر به گونه ای گسترش یافت كه حتی مسائل كشاورزی اروپا و طرح اعطای سوبسید به كشاورزان را دربرمی گرفت. امریكا خواستار محدودسازی سوبسید كشورهای اروپایی به تولیدكنندگان كشاورزی بود، اما آنان توانستند طرحی را به تصویب رسانند كه اعطای سوبسید را تا سال ۲۰۱۳ اجتناب ناپدیر سازد. شرودر همكاری با روسیه را بر مشاركت با امریكا ترجیح داد. این امر ناشی از واقعیت های استراتژیك در روابط روسیه و آلمان می باشد. انرژی روسیه یكی از اصلی ترین عوامل همكاری های اقتصادی دو كشور است. علاوه بر آن، تاریخ همكاری های مشترك دو كشور منجر به اعتلای همكاری های سیاسی، فنی، اقتصادی و استراتژیك روسیه و آلمان گردیده است. این امر همكاری های منطقه ای آلمان و امریكا را تحت تأثیر قرار می داد. زیرا امریكایی ها تلاش داشتند تا الگوی كنترل آلمان را همانند دوران جنگ سرد پیگیری نمایند. در حالی كه رهبران آلمانی مخالف چنین الگوهایی بوده و در نتیجه سیاست موازنه سازی در اولویت سیاست خارجی آلمان قرار گرفت.تضادهای امریكا با رهبران آلمانی منجر به ایجاد فرایندی گردید كه شرودر در انتخابات اكتبر ۲۰۰۵، مطلوبیت چندانی را به دست نیاورد. این روند، جدال های بیشتری را در ذهنیت نخبگان آلمانی با امریكا ایجادنمود. به همین دلیل است كه اصلی ترین چالش دولت مركل را باید چگونگی تنظیم روابط امنیتی و بین المللی آلمان با امریكا دانست. از سوی دیگر، كشورهای اتحادیهٔ اروپا در روابط خود با آلمان نسبت به الگوهای رفتاری امریكا حساسیت ویژه ای داشته و آن را روابط دو كشور دانست. رایس در تاریخ پنجم دسامبر ۲۰۰۵، از آلمان دیدار به علم آورد. تلاش كرد تا جهت گیری های سیاست خارجی آمریكا را برای خانم مركل تبیین كند. مركل بر محدودیت های آلمان برای همكاری همه جانبه با آمریكا تأكید كرد. مطبوعات آلمانی موضوعات انتقادی زیادی را در ارتباط با آینده همكاری های آمریكا و آلمان منعكس كردند. آنچه را كه مطبوعات بر آن تأكید داشتند، در حوزه مذاكرات دیپلماتیك نیز مورد توجه قرار گرفت. مذاكرات انجام شده نشان داد كه آلمان و آمریكا صرفاً در مورد محدودسازی ایران برای دستیابی به سلاح های استراتژیك اتفاق نظر دارند. در سایر موضوعات منطقه ای و بین المللی اختلافات آنان تداوم یافته است. اگر چه مركل تلاش كرد تا ضرورت مقابله با تهدیدات جدید را منعكس نماید، اما آمریكایی ها علاوه بر تهدیدات بین المللی فراروی جهان غرب، تفسیر خاصی از منافع ملی را مورد تأكید قرار دادند. این امر نمی تواند در سطح فراگیری مورد پذیرش رهبران آلمان از جمله خانم مركل قرار گیرد. هم اكنون، این ذهنیت وجود دارد كه آمریكایی ها الگوی امنیت یكجانبه را در دستور كار خود قرار داده و چنین روشی را در حوزه های امنیتی و سیاست خارجی خود با كشورهای اروپایی پیگیری می كنند. مطبوعات آلمانی نسبت به مداخلات بیش از حد آمریكا در امور داخلی آلمان اعتراض داشتند. آنان بر این اعتقاد هستند كه سازمان اطلاعات مركزی آمریكا، فعالیت های ویژه ای را در خاك آلمان انجام می دهد. خانم مركل فهرستی از چهارصد پرواز هواپیماهای آمریكایی در آلمان را به اطلاع خانم رایس رساند. وی بر این اعتقاد بود كه همكاری متحدین با یكدیگر نباید منجر به سوء استفاده آمریكا گردد. پرواز چهارصد هواپیمای یاد شده بیانگر طیف گسترده ای فعالیت های امنیتی آمریكا می باشد. آنان هر گونه تحرك امنیتی خود را با عنوان ضرورت های ضدتروریستی توجیه می كنند. آلمانی ها اعتقاد دارند كه مبارزه با تروریسم نباید ماهیت غیرقانونی داشته باشد. آنچه را كه آمریكا طی سال های گذشته به انجام رسانده، نمادهایی از سوء استفاده آن كشور فضای جغرافیایی واحدهای اروپایی را نشان می دهد. این امر مخاطرات امنیتی آلمان را در آینده افزایش می دهد. به همین دلیل است كه خانم مركل، فعالیت ها و اقدامات آمریكا در خاك آلمان و همچنین سوء استفاده آمریكایی ها از ملیس در روند پرونده ترور رفیق حریری را مورد انتقاد قرار داده است. آلمانی ها اعتقاد دارند كه كنترل پرونده قتل رفیق حریری در اختیار آمریكا قرار گرفته است. گزارشاتی كه توسط مطبوعات منتشر گردیده، بیانگر آن است كه قطعنامه ۱۶۳۶ شورای امنیت براساس اغوای محمد ظهیر صدیق سوری و همچنین شكنجه حسام طاهر حسام انجام گرفته است. نامبرده در گزارشاتی كه منتشر كرده اعلام داشت كه اعترافات وی منجر به منحرف شدن ملیس گردیده و این امر نقش سوریه در قتل حریری را برجسته می سازد. در حالیكه، فرایند های دیگری در سیستم تنظیم گزارش شورای امنیت وجود داشته است. مطبوعات آلمانی آن را ناشی از مداخله سرویس اطلاعات مركزی آمریكا دانسته و به این ترتیب، آمریكایی را عامل فریب ملیس آلمانی می دانند. شكست گزارش نامبرده، موقعیت ملیس در تنظیم پرونده های امنیتی را كاهش داده است. به همین دلیل است كه آلمانی ها تلاش همه جانبه ای را برای محدودسازی مداخلات آمریكا سیاست خارجی آن كشور به كار می گیرند. طبیعی است كه اولین دور از مذاكرات مركل با مقامات آمریكایی مبتنی بر سوء ظن و بی اعتمادی بوده است. آنان موضوعات مورد اختلاف خود را مطرح كردند. خانم رایس نیز به گونه ای غیرمستقیم اعلام داشت كه آمریكا آمادگی دارد تا اشتباهات احتمالی خود را جبران نماید. وی برضرورت جنگ علیه تروریسم تأكید كرد و اعلام داشت كه شیوه های چنین مبارزه ای باید اصلاح شود. خانم رایس اطلاعات را كلید و رمز موفقیت كشورهای غربی در اصلاح روش های بین المللی عنوان كرد. به این ترتیب، آینده سیاست خارجی آلمان در دوران مركل به چگونگی انعطاف پذیری آمریكایی ها بستگی دارد. آنان در روند انتخابات آلمان برای پیروزی خانم رایس تلاش كردند، اما ساختار سیاست خارجی آلمان فراتر از رویكرد برخی از رهبران عمل می كند. این ساختار نسبت به الگوهای امنیتی و روندهای سیاست خارجی آمریكا نگران می باشد. آلمانی ها تلاش دارند تا یكجانبه گرایی آمریكا را از طریق همكاری تعدیل نمایند. اما انجام همكاری های متقابل به معنای نادیده گرفتن مداخلات آمریكا در ارتباط با آلمان نمی باشد. فراخوانی ملیس توسط خانم مركل را باید نشانه ای از اعتراض امنیتی نسبت به الگوی رفتاری آمریكا دانست.

دكتر ابراهیم متقی