چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
بگرد و استخدام کن
برندگان نوبل امسال، جایزه خود را به دلیل یافتههایشان درباره چگونگی پیدا کردن شغل دریافت کردند.
دو درخت نارگیل در ایوان جلوی بنگاه کاریابی شیترادورگا در ایالت کارناتاکای هند میروید همان جایی که کلندر خان، یکی از کارمندان جوان دولت، نمایشگاههای شغلی و گردهماییهای جذب نیرو برگزار میکند. عکسی روی تلفن همراه او، ایوان مقابل این ساختمان را نشان میدهد که متقاضیان پست راننده آمبولانس در آن ازدحام کردهاند. عکسی دیگر، همایشی برای استخدام در کارخانه کود شیمیایی بهارات را نشان میدهد که باز هم جای خالی برای نشستن دیده نمیشود. آن چه خان انجام میدهد - برقراری ارتباط میان بیکارانی با پیشزمینههای مختلف، با کارفرمایانی که نیازها و احتیاجات مشخصی دارند کار سادهای نیست. بسیاری از افرادی که در بنگاه او ثبت نام کردهاند، مهارتهای مورد نیاز کارفرمایان را ندارند.
تنها خان نیست که به دلیل ناهمخوانی میان تواناییهای کارگران و فرصتهای شغلی موجود به ستوه آمده است. آن سوی دنیا در آمریکا نیز برخی معتقدند که بسیاری از افراد بیکار، فاقد مهارتهای لازم برای انجام مشاغلی هستند که با خروج این کشور از رکود به وجود میآید. دیگران، تقاضای ضعیف را در بروز بیکاری بالا در آمریکا که ظاهرا قصد کاهش ندارد، مقصر میدانند. با این حال افراد دیگری نیز هستند که به سقوط بخش مسکن - که توانایی صاحبخانههای آمریکایی برای انتقال به نقاطی که مشاغل جدید در آنها به وجود میآید را از بین برده است - اشاره میکنند.
گرچه این نظرات درباره نرخ بیکاری دائما بالا در آمریکا با یکدیگر تفاوت دارند، اما همگی بر یک دیدگاه ذهنی مشابه درباره بازار نیروی کار مبتنی هستند. به این بازار به مثابه سازوکاری برای برقراری ارتباط میان افراد و مشاغل ارتباطی که نمیتواند به شکل آنی و بیدرنگ برقرار گردد - نگریسته میشود. این شیوه تفکر درباره بیکاری و بازار مشاغل، مبنای ذهنی خود را از تحقیقات انجام شده در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ توسط پیتر دایموند از انستیتو تکنولوژی ماساچوست (امآیتی)، دیل مورتنسن از دانشگاه نورثوسترن و کریستوفر پیساریدس از مدرسه اقتصاد لندن (الاسای) راجع به بازارهای دارای اصطکاکهای جستوجویی وام گرفته است. این سه نفر جایزه نوبل علوم اقتصادی امسال را در ۱۱ اکتبر به خاطر مطالعات خود در این زمینه دریافت کردند.
رویکرد این سه اقتصاددان به این موضوعات با آن چه در اوایل دهه ۱۹۷۰ معمول بود، به کلی تفاوت داشت. مدلهای اقتصادی رایج در آن زمان، عمدتا کار را کالایی تلقی میکردند که دستمزد کارگر، قیمت آن است. در سادهترین گونههای این مدلها هیچ اندازهای از بیکاری امکانپذیر نبود، زیرا در صورت بروز چنین شرایطی دستمزدها بیدرنگ کاهش مییافت و بیکاری از بین میرفت. درست است که اقتصاددانان زیادی این مدلهای ساده را جدی نمیگرفتند و تحقیقات زیادی برای اصلاح مفروضات آنها و دستیابی به نتایجی واقعگرایانهتر غالبا از طریق کاهش امکان افت دستمزدها انجام میشد، اما حتی این مدلهای اصلاحشده نیز توجه چندانی به دادههای مربوط به چگونگی شاغل یا بیکار شدن افراد نمیکردند. دورههای بیکاری، جستوجوی شغل، جابهجایی از شغلی به شغل دیگر، نرخ اخراج یا استخدام کارگران؛ این مفاهیم به کلی از این مدلها غایب بودند. مورتنسن اعتقاد داشت که این وضع باید تغییر کند.
او بر این باور بود که بررسی شیوهای که افراد عملا طبق آن به جستوجوی شغل در محیطهای نامطمئن میپردازند، باید از جایگاهی اساسی در تحلیل بازارهای کار برخوردار باشد و این همان چیزی بود که برندگان نوبل امسال که ابتدا مستقل از یکدیگر کار میکردند هر چند مورتنسن و پیساریدس بعدا به نحو سودمندی با یکدیگر همکاری داشتند بدان پرداختند.
این سه اقتصاددان مطالعات خود را بر کارهایی که قبلا توسط جورج استیگلر انجام شده بود، استوار ساختند. استیگلر فرآیند کسب اطلاعات توسط افراد را مورد مطالعه قرار داده و خود، جایزه نوبل را در سال ۱۹۸۲ دریافت کرده بود. او با اشاره به این که کسب اطلاعات، نیازمند صرف زمان و هزینه است، استدلال میکرد که افراد صرفا تا زمانی دست به این کار خواهند زد که مزایای اضافی داشتن اطلاعات بیشتر، از هزینههای اضافی دستیابی به آنها فراتر رود. مورتنسن این چارچوب را شیوه فکری مفیدی درباره بازارهای نیروی کار میدید، زیرا یافتن شغل در بازارهای نامتمرکز کار، نوعا متضمن جمعآوری و ارزیابی اطلاعات راجع به فرصتهای شغلی و دستمزدها است.
دایموند در فاصله سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۲ این فرآیند جستوجوی شغل را در یک سلسله مقالات مهم و تعیینکننده مدلسازی کرد. یکی از این مقالات بر این فرض استوار بود که تمام مشاغل به یک میزان برای تمام کارگران مناسب نیستند. ممکن است اولین فردی که یک فرصت شغلی برای او به وجود میآید، به اندازه فرد دوم یا سوم برای تصدی آن مناسب نباشد؛ بنابراین اگر تمام افراد بیکار به اولین شغلی که برایشان فراهم میآمد چنگ میزدند، پیوند حاصل میان کارگران و مشاغل بهینه نمیبود.
دایموند نشان داد که اگر کارگران دامنه انتخاب بیشتری در قبال مشاغلی که برمیگزینند داشته باشند، بیمه بیکاری بر کارآیی بازار کار خواهد افزود.
او در مقاله مشهور دیگری که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد، نشان داد که اقتصادی که عاملان مختلف باید در آن به جستوجوی یکدیگر بپردازند، میتواند نرخهای بیکاری تعادلی مختلفی داشته باشد یا به بیان دیگر هیچ نرخ «طبیعی» واحدی برای بیکاری وجود ندارد و سیاستگذاران اساسا میتوانند برای دستیابی به تعادلی که بیش از همه مطلوب آنها است، تلاش کنند. او به شیوهای که احتمالا کلندر خان در شیترادورگا از ارزش آن آگاه است، استدلال خود را با استفاده از مثالی درباره یک جزیره استوایی شرح داد که در آن، پیدا کردن نارگیل و تجارت روی آن تنها شکل فعالیت اقتصادی است. به همان نحو که برخی افراد نمیتوانند شغلی برای خود بیابند، خریداری نیز برای بعضی از نارگیلها پیدا نمیشود. امروزه دانشجویان اقتصاد هنوز «مدل نارگیل دایموند» را مطالعه میکنند.
● بهبود کند اقتصاد
پرآوازهترین اثر مورتنسن و پیساریدس که مقالهای است که آن را به طور مشترک در سال ۱۹۹۴ نوشتهاند نیز یکی از موضوعات اصلی درسهای اقتصادی است. در حالی که در تحلیلهای قبلی، مفروضاتی راجع به نرخ ایجاد فرصتهای جدید شغلی در نظر گرفته میشد، این دو اقتصاددان آن را از فروضی بنیادیتر راجع به انگیزههای کارگران و کارفرمایان به دست آوردند. نتایجی که آنها به دست آوردند، امروزه پژواک خاصی پیدا کرده است. آنها در مدل خود نشان دادند که چرا بیکاری در خلال رکود به سرعت افزایش مییابد، اما با آغاز بهبود اقتصاد با سرعتی بسیار کمتر کاهش پیدا میکند.
مطالعاتی که جایزه نوبل امسال را از آن خود کرد، دو دهه پیش انجام شد، اما امروز که نرخ بیکاری در آمریکا، ۱۶ ماه بعد از پایان رسمی رکود در این کشور، به شکلی سرسختانه در رقم ۶/۹ درصد ثابت مانده است، این مطالعات کماکان به اندازه همان زمان مرتبط و بجا هستند. به عنوان یک احتمال، ممکن است دایموند به زودی مجبور شود که برخی از دریافتهای حاصل از تحقیقات خود را درباره دنیای واقعی به کار گیرد. بعد از آن که برخی از جمهوریخواهان قابلیت او برای عضویت در هیاتمدیره فدرالرزرو آمریکا را زیر سوال بردند، انتصاب او به این سمت هنوز در هالهای از ابهام است. شاید جایزه نوبل آنها را به تجدید نظر در دیدگاه خود وادار کند.
مترجم: محسن رنجبر
منبع: اکونومیست
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست