چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
گمشده جمهوری اسلامی پیشرفت علمی نیست
بار دیگر در روزهای اخیر، با طرح موضوع نخبگان علمی و استعدادهای جوان و دیدار و گفتوگوی دوسویه آنان با رهبر انقلاب، بار دیگر عطر امید و تعالی در فضای افکار عمومی پیچید. همزمان رهبر انقلاب دو بار؛ یکی در دیدار با اعضای کابینه و دیگری در دیدار با استعدادهای جوان، تأکید کردند که کوشش و نهضت علمی و پیمودن پلههای پیشرفت علمی، راه تحقق آرزوهای بزرگ ملی و نیز رکن مهم قدرتمند شدن است؛ قدرتی که اکنون عدهای دیگر در آن سوی جهان با پیشرفت علمی به آن رسیدهاند.
موضوع تلاش و پیشرفت علمی، پیروزی نخبگان جوان و مبحث جنبش نرمافزاری، از مسائلی است که بیش از ده سال است بخشی از افکار عمومی را به خود مشغول کرده است. این روند تقریبا از اواسط دوره سازندگی با گرفتن مدالهای ارزشمند و مقامهای برتر توسط دانشآموزان ایرانی در المپیادهای جهانی آغاز شد و پس از آن با تقویت تلاشها و نیز حمایتهای مسئولان، استعداد سرشار جوانان ایرانی، قابلیت خود را به شکلهای دیگری نیز نشان داد.
حدود پنج سال پیش هم پس از انتشار نامه چند تن از استادان حوزه و دانشگاه، رهبر انقلاب مقوله «جنبش نرمافزاری» را مطرح کردند و در سالهای اخیر نیز حمایت از پژوهش دغدغه بسیاری از مسئولان کشور، به ویژه شخص آیتالله خامنهای بوده است.
به موازات این روند، توسعه روزافزون اشکال گوناگون دانشگاهها اعم از دولتی، آزاد، غیر انتفاعی و... در رشتههای مختلف و اوج گرفتن تب ورود به دانشگاه و حتی تحصیلات تکمیلی، بازار علم و دانش را در کشور داغ کرده و اکنون شاهدیم جو کمنظیر تلاش برای ورود به دانشگاه، آرامآرام به جو تلاش برای ورود به مقاطع کارشناسی ارشد تبدیل میشود و طبعا باید همین مسیر به افزایش پژوهش در قالب پایاننامهها و پروژههای تحصیلی منجر شود. تا جایی که در این ایام، تقریبا روز و هفتهای نیست که رسانهها، خبر از یک اکتشاف و ابتکار و اختراع توسط اساتید و دانشجویان و نخبگان ایرانی ندهند.
آنچه وصف آن رفت، قطعا پدیدهای مبارک و میمون است و میتوان آن را یکی از چند دستاورد اصلی جمهوری اسلامی دانست. با این حال، پرسش اینجاست که آیا این حجم از تلاش و فعالیت که به واسطه نقش مهمترین استعدادهای علمی و فکری کشور، ارزش مادی و معنوی آن بسیار بالاست، چه تحول مهمی در کشور رخ داده است؟ آیا به واقع گمشده جمهوری اسلامی در این راه یافت میشود و چنانچه سال به سال بر سرعت این روند افزوده شود، چند سال دیگر کشورمان قادر به رسیدن به آرزوهای بزرگ و کسب قدرت خود در عرصه جهانی خواهد شد؟
در این میان نیز پرسید آیا میزان اهتمام به پیشرفت علم در کشور، موجب تحول اساسی در کشور شده است؟ به عبارت بهتر، آیا گسترش بخشهای علمی و پژوهشی و افزایش میزان نوآوریهای علمی، تأثیری اساسی بر سازوکار اداره کشور، حل معضلات اساسی کشور و تغییر اساسی در راهکار رسیدن کشور به اهداف محقق نشده داشته است؟
متأسفانه، پاسخ این پرسش مثبت نیست، پس باید به علتیابی پرداخت و به نظر میرسد نکته مغفول این جریان، توجه کاربردی به علوم و استفاده از آنها در اداره کشور از یک سو و مهمتر از آن، علم دانستن برخی از دانشهای علوم انسانی همچون «سیاست»، «اقتصاد» و «مدیریت» است.
به نظر میرسد، در صورتی که این دو مسئله مهم حل نشود، ممکن است انبوهی از پژوهشهای نخبگان ایرانی، نه تنها موجب تحول اساسی در کشور نشود، بلکه در مواردی به زیان منافع کشور نیز تمام شود.
اگر پای سخن برخی از همین نخبگان جوان یا اساتید آنان بنشینیم، آمارهای بسیاری از خروج آنان از کشور و اهتمام به پژوهش در مراکز تحقیقاتی و راهبردی کشورهای دیگر میشنویم. این البته حق یک دانشجوی توانمند است که از هوش و استعداد و معلوماتش در بهترین جا بهره برد، اما باید پرسید آیا تحقیقات و موفقیتهای یک نخبه ایرانی در کشوری دیگر ـ که هر از گاهی، از روی میهنپرستی به خاطر آنان به خود میبالیم و اخبار آن را با آب و تاب منتشر میکنیم ـ چه سودی به حال این کشور دارد؟
این یک واقعیت است که در بسیاری از مهمترین دانشگاههای دنیا، دانشجویان و استادان پرشمار و متشخص ایرانی در بالاترین سطوح، به تحقیق و پژوهش مشغولند و ما با بازگو کردن این آمارها بر غرور ملی خود میافزاییم. اما آیا از خود پرسیدهایم که آیا اگر این افراد به کشور خود بازنگردند یا حتی بازگردند و تأثیر چندانی در وضعیت این کشور نداشته باشند،چه سودی دارد؟ و آیا اساسا برای این بالیدنها دلیلی متصور است
در این باره باید گفت، یکی از معضلات مهم، بیتوجهی به «علم اداره جامعه» در کشور است. شاهد این معضل نیز بسیاری از تصمیمات ناسنجیده و ناپخته، بدون کارشناسی و مشورت با نخبگان هر موضوع است. البته اشتباه نشود، تصمیم کارشناسی گرفتن، به معنای ماهها اتلاف هزینه و بودجه و وقت مردم و مدیران نیست، بلکه تصمیمگیری روشمند و معقول با توجه به معیارها و شاخصهای هر موضوع است و بر خلاف آن که گرایش و تمایل فلان مدیر و مسئول و مقام تأثیر اصلی در آن داشته باشد، نیاز مردم و ویژگیهای یک پدیده در آن حرف اول را میزند.
ممکن است به باور برخی، این تصمیمات ناسنجیده در دولت کنونی بسیار بیش از گذشته خودنمایی کند، اما بیتوجهی به مدیریت علمی در کشور، امری سابقهدار بوده و از زمان این دولت آغاز نشده است.
البته مدیریت علمی آن گونه که برخی گمان میکنند، تنها به این نیست که یک استاد دانشگاه به وزارت یا مسئولیت دیگری منصوب شود، به ویژه زمانی که وی اساسا تجربه و توان حضور در چنین پستی را ندارد، بلکه به معنای این است که مدیریت مقطع عالی کشور، بتواند از پتانسیلهای بالای نخبگان ایرانی استفاده کند و با ایجاد یک فضای باز و اعتماد متقابل و میدان دادن به آنان، برای هر یک امکان تحرک و پویایی علمی را فراهم کند و با یک تدبیر جامعنگرانه، این توان بالای فکری و ذهنی را در راستای حل معضلات جامعه به خدمت بگیرد؛ کاری که بسیاری از کشورهای دیگر با استفاده از توان منابع اضافه خود و حتی نخبگان، در حال انجام آن هستند.
مثال ساده این موضوع، مهندسان ایرانی هستند که به دلیل نبود زمینه فعالیت مناسب برای آنان، اکنون در شرایطی که توسط برخی کشورهای نوظهور همسایه ایجاد شده، توان فنی خود را در اختیار آنان قرار میدهند و چه بسا، فیالمثل به برداشت گاز از منابع مشترک ایران و آن کشور به بیگانه مشغولند!
اما معضل دیگر نبود نگاه علمی به مقولاتی چون اقتصاد و سیاست است و گاه مدیران، به جای آن که به شناخت و تحلیل درست و روشمند یک پدیده بپردازند، تنها بر پایه جو افکار عمومی یا انتقاد و تعریف رسانهها یا گرایش شخصی فلان مقام و گروه، تصمیماتی را میگیرند که موفقیت و شکست آن، اثر مستقیمی در زندگی دهها میلیون ایرانی دارد. تصمیماتی چون عدم جابجایی ساعت، ملموسترین مثال برای این پدیده است.
چندی پیش، یکی از دیپلماتهای کهنهکار جمهوری اسلامی که خود در بسیاری از میدانهای سیاست خارجی فعال بوده، رویکرد دیپلماسی استفاده شده در بسیاری از تصمیمگیریهای مهم را از همین دست توصیف کرد که در آنها بدون هدفگیری درست و طراحی سناریو دقیق، تیری شلیک میشده و در صورتی که به هدف بخورد، تصمیم بعدی گرفته میشد.
طبیعی است که این گونه رویکردها، جایی برای احساس اثر نخبگان علمی نمیگذارد و میدان اثرگذاری آنان را به کتابخانه و آزمایشگاه کوچک خود محدود میکند.
اگر میخواهیم با پیشرفت و نهضت علمی به آرزوهای ملی و بزرگ کشور برسیم، به نظر میرسد علاوه بر اهتمام به افزایش پژوهش و نخبهپروری، مدیران کشور باید به اصلاح رویه موجود بپردازند. این اصلاح رویه، البته ملزوماتی نیز دارد و یکی از ملزومات اولیه آن، این است که به بزرگان و نخبگان، اجازه اظهارنظر و طرح دیدگاههای خود را بدهیم و به بهانه این که این نظر با دیدگاه فلان مسئول و سیاست بهمان اداره جور درنمیآید، آنان را از اعلام نظر که نخستین حق یک نخبه علمی است، محروم نکنیم.
در صورتی که نهضت علمی کشور که خوشبختانه اکنون با سرعتی نسبتا مناسب در حال پیشرفت است، ادامه پیدا کند و در کنار آن این معضل بزرگ نیز با اصلاح رویه مدیران کشور حل شود، میتوان به آیندهای درخشان امیدوار بود.
سید علی حسینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست