سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

قاعده الواحد در فلسفه و عرفان اسلامی‏


قاعده الواحد در فلسفه و عرفان اسلامی‏

قاعده الواحد یکی از مهم‏‎ ‎‏ترین قواعد فلسفی به شمار می‏رود که در پیدایش بسیاری از مباحث فلسفی، نقش بسزایی داشته است. به طوری که اگر ادعا شود بیشتر مسائل فلسفی با آن در ارتباط …

قاعده الواحد یکی از مهم‏‎ ‎‏ترین قواعد فلسفی به شمار می‏رود که در پیدایش بسیاری از مباحث فلسفی، نقش بسزایی داشته است. به طوری که اگر ادعا شود بیشتر مسائل فلسفی با آن در ارتباط است، سخنی به گزاف گفته نشده است. میرداماد، در مقام تعبیر، این قاعده را از امهات اصول عقلیه دانسته است و برخی دیگر از آن، به "اصل الاصیل" تعبیر نموده‎ ‎‏اند. فلاسفه مشاء و در رأس آنان شیخ الرئیس ابوعلی سینا براساس " قاعده الواحد" عقل را به عنوان صادر اول معرفی می کنند. این قاعده را به گفته فارابی اولین بار ارسطو مطرح کرد. برخی محققان معتقدند در عالم اسلام اولین بار فارابی به این قاعده اشاره کرده است اما برخی دیگر‎ ‎کندی را نخستین فیلسوفی می دانند که قاعده الواحد را در جهان اسلام مطرح کرده است. براساس این قاعده "از یکی جز یکی پدیدار‎ ‎نگردد" تعبیرهای دیگری نیز از این قاعده شده است که ما در اینجا مجال پرداختن به آنها را نداریم. با این قاعده برخوردهای مختلفی نیز شده است؛ برخی مکاتب فکری همچون مشائیان و اشراقیان از این قاعده طرفداری نمودند و ادله ای نیز برای اثبات آن آوردند و در مقابل عموم متکلمین در پی رد آن برآمدند و دلایلی نیز برای اثبات مدعای خود ارائه کردند. بیشتر مخالفت متکلمین به خاطر محدودیتی بود که به زعم آنها این قاعده برای قدرت باری تعالی ایجاد می کرد. میرزا مهدی آشتیانی در معرفی نظرات مخالفین و موافقین قاعدهٔ الواحد می گوید:‏

برخی اصل قاعده را انکار و صدور اشیاء کثیره را از واحد به وحدت حقه حقیقیه تجویز نموده اند و آنها جمعی از متکلمین هستند که امام فخر رازی و غزالی از آنها متابعت نموده و این قول را اختیار کرده اند. و برخی دیگر اصل قاعده را مسلم دانسته و لی آن‎ ‎را‎ ‎تخصیص به فاعل موجب داده و در فاعل مختار‎ ‎جاری نمی دانند و‎ ‎صدور اشیاء کثیره را‎ ‎از فاعل واحد مختار تجویز می کنند....‏‎ ‎ملخص کلام آنکه در قاعده مزبور چهار قول منقول است؛ اول قول برخی از متکلمین که اصل قاعده و فروع آن را مطلقاً انکار‎ ‎نموده اند.‏‎ ‎قول دوم عقیده اشخاصی است که قاعده را مسلم می دانند ولی ذات مقدس حق تعالی را از جهت آنکه در نظر آنها واحد حقیقی نیست مشمول آن نمی دانند و قائلین به این قول نیز به فرق عدیده متفرق شده اند.

برخی از جهت فاعل مختار دانستن،‎ ‎واجب تعالی با‎ ‎اختیار زائد برذات و یا متصف بودن به تعلقات متعدده ذات تقدس آیات او‎ ‎را خارج از قاعده مزبور دانسته اند و برخی از جهت قول به اتصاف ذات مقدس واجب تعالی به معانی و احوال زائده بر ذات آن‎ ‎را مشمول قاعده مزبور نمی دانند و برخی از‎ ‎جهت قول به تجدد ارادات زائده بر ذات و حدوث آن ارادات در ذات حق تعالی او را مشمول قاعده ندانسته اند و‎ ‎برخی از‎ ‎جهت قول به تجسم حق تعالی و‎ ‎اتصاف او به صفات اجسام که من جمله تر کیب و کثرت است آن‎ ‎را از قاعده مزبور خارج نمو ده اند. قول سوم قول عرفا است که اصل قاعده را مسلم می دانند و‎ ‎در تفریع آن با حکما به شرح فوق الذکر مخالفت نموده اند. قول چهارم قول حکما و‎ ‎فلاسفه است که قاعده را اصلاً و فرعاً مسلم می دانند.‏

قاعده الواحد مبتنی است بر اصل "سنخیت بین علت و معلول" که می گوید: اگر یک علت منشأ صدور و پیدایش دو معلول واقع شود، حتماً باید دارای دو جنبه و جهت جداگانه باشد. همه قائلین به قاعده الواحد از این اصل به عنوان مبنای اثبات صدور معلول واحد از علت واحد استفاده کرده اند. مرحوم علامه طباطبایی نیز بر ضرورت سنخیت میان علت و معلول تأکید می کند و براساس آن، قاعده الواحد را اثبات می نماید.

محمد کریمی حسین آبادی