پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
آیا ناصرالدین شاه موفق می شود وام بگیرد؟!
از تایمی که دکتور طهماسب خان مظاهری، صدارت بانک مرکزیه، به شکلی خفن درب خزانه مملکت را سه قفله نموده اند ما اندر احوالا ت دریافتون یک فقره وام، سخت گیر کرده ایم لیکن این چه صیغه ای بود که میرزا اجراییه نمودند فی الواقع شنفتن کرده بودیم که نسوان را سه طلا قه می نماید اما اتفاقیه تخته کردن خزانه داخله لا بد با میخ طویله و یحتمل گماردن بادیگاردهای پارتیزان را تا به یوم، دستگیر نشده بودیم. فی الا صل این پلیتیک موهندس طهماسب مظاهرالدوله سر قضیه گیس و گیس کشی با دکتور محمدخان جهرم الدوله وزارت اشتغالیه بوده که فرت و فرت به جماعت بیکار سر چهار راه ها، وام می داد. حال مانده ایم چگونه هزینه سرامیک نمودن کف حرم سرا را جفت و جور کنیم ایضا از بس مظفرالدین خان و نسوان بی شماره در مکان مربوطه غسل جنایت می نمایند، زمین گرمابه نشست کرده، عن قریب است که آب تو آب شود؟!
دیگر این که بانک ها به قاعده ای بدفرم مابین مشتریان مربوطه، تبعیض قائل شده به دم کولوفت جماعت مبالغ کلا نی وام داده لیکن امثال ناصرالدین شاه در کف ستاندن دو میلیون تومان پول زپرتی مانده اند ایضا بماند که اگر وام ازدواجون را به ما می پرداختند اینک همسر پنجاه و یکم را نیز اختیار کرده بودیم؟! همین کارها را می کنند که آمار ازدواجیه پایین میآید؟! خفیه راپورت داده اند که جماعت دم کولوفت و دانه درشت من باب احوالا ت پولی خویش بدون ضمانتیه از بانک ها، وام اخذون می نمایند لیکن ما برای چندرغاز پول بایستی ضامن معتبر رو کنیم تا جناب رییس شعبه به ما فاز دهد؟! هر چند آمار داده اند که اگر از زیر میز کمی باج سبیل به ایشان تقدیمون گردد، سرکیسه شول شده ایضا صاحب یک فقره وام عشرون می شوی لیکن اگر رییس مربوطه، ریش و پشم خویش را صاف و صوف نموده باشد، چگونه و به چه بابی لا جرم باید به او باج سبیل داد؟! ایضا جهت تحویل زیرمیزی بایستی خم شد و به زیر میز مربوطه رفت که این حرکتیه هم بسیار خطرناک بوده، شاید که کارمندان بانک فکرون نمایند، ناصرالدین شاه مشغولون پاچه خواری جناب ریس بوده یا این که قاطی جماعت مجانین گشته است؟! لیکن اگر رییس شعبه مربوط از قاعده نسوان بود، آن گاه زیر میز رفتن فی الحتم به حسابون ذلا لت گذاشته شده موجبات بالا گرفتن موج فمینیست گشته یا این که عده ای کج فکر، خیالا ت می فرمایند در زیر میز توطئه ای در کار است؟!
عارض به حضورتان میرزا محمدخان جهرم الدوله اعلا مون کرده که پرزیدنت التافات نموده هم ایشان و هم موهندس مظاهرالدوله را از صدارت برکنار کرده تا درس عبرتی شود برای جماعت خردسالا ن که بر سر اسباب بازی و صندلی مرتبا با یکدیگر دعوا نکنند؟! ما به همراه منجیلک فی الکل شعبات مناطق آجودانیه، نیاوران، اقدسیه، فرمانیه، کامرانیه و حتی قلعه مرغی ایضا قلعه خروسی را سر زدیم تا وام بگیریم لیکن هیچ یک از روسا، پا نداده و به طرق مختلفه ما را پیچاندند. اصغر آقا بیکار گفتن می کند که وام های خود اشتغالیه، فاتحه دارائیه بانک ها را خوانده لیکن از آن طرف مبالغ وام های داده شده نه تنها کارآفرینی نکرده بلکه سر از بازار آشفته مسکن درآورده است؟! قریب به دو سال بوده که سرگردان این بانک و آن بانک هستیم و به قاعده مبلغ درخواستیه، هزینه تاکسی و کفش داده ایم لیکن شهناز پلنگ بابت داشتن یک راس پارتی فی الفور وام دریافتون کرد ایضا با آن توانست به فرنگ برود ولی هنوز ما در نوبتیه اوسکول شدن به سر می بریم؟! گویا شهناز پلنگ در تایم عزیمت من باب امورات ترافیکی دیر به میدان راه آهن رسیده و تا به قطار مربوطه نزدیک گشته، لوکوموتیوران، دستی را کشیده و به سوی مملکت عثمانی حرکتیه کرده لیکن شهناز پلنگ با سرعتی غیر العقول به دنبال ترن فرار کرده ایضا نازی خوله و بهناز دماغ هم که بابت بدرقه شهناز بیگم رفته بودند، جوگیر شده و تحت الشعاع فرار وی، اقدامیه به فرار می کنند که آخر الامر موفقون می گردند سوار شوند. عارض به حضورتان متاسفانه شهناز پلنگ به قطار مربوطه نرسیده لاجرم می ایستد و فی المثل بز می خندد که در این تایم مامورین استیشن سوال می نمایند اوسکول چرا خندگان می نمایی؟ لیکن ایشان گفتن می کنند که آن دو نفری که سوار شدند برای بدرقه من آمده بودند؟! دیگر اینکه دمدمه های ظهر بود که میرزا سهراب خان سپهری به صاحب قرانیه مراجعت نمودند تا من حیث مشکلات نطباع و چاپ دیوان جدیده اشعارشان، چاره درست و درمانی بیابند؟! میتینگ ما با ایشان درباره وضعیه وام در داخله به درد دل های لطیفیه کشیده تا آنجا که سهراب خان گفتن کردندکه، پارتی خواهم یافت، خواهم انداخت به بانک، نزدیک خواهد شد به این پول وام، که در آن هیچ شکی نیست که در باجه بانک، دل روسا را به دست آورد. ما تحت التاثیر این سروده های فی البداهه و جیگرسوز، گفتیم که امثال شهرام خان جزایری فی الکل از بانک مانند علف خرس وام می گرفتند اینک قاعده ما در پیچ و خمون یک فقره تسهیلاتیه فی المثل خر در گل مانده ایم؟! گویی این بانکی ها می خواهند این مبلغ عاریه ای را به رایگان و مجانا به ما تقدیمون کنند ایضا طوری گاوصندوق ها را سخت چسبیده اند که انگار این پول ها، سر جهازی عمه شان می باشد. اتفاقیات ماضیه ثابتون کرده که البته وام ستاندن آخر الامری نیک نداشته که پیرامون این موضوعیه، ما بیانیه شعری خویش را صادرون می فرماییم: شهرام که وام می گرفتی
همه عمر دیدی که بانک چگونه شهرام گرفت
مرقومه زیاده گشته لیکن گویا برخی از فقیر بیچاره های استرسی جهت خرید لباس قسطی و ملزومات زندگانی به وام محتاجون بوده ایضا مساعدت فراموش نشود، زیر میزی جدا و دیگر هیچ. وام هایتان ردیفون، فعلا خداحافظون.
نویسنده : مهدی دل روشن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست