چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

امتحان سخت پدر


امتحان سخت پدر

نگاهی به فیلم فرزند چهارم

فیلم تلویزیونی «فرزند چهارم» ساخته شبنم عرفی نژاد که چند روز پیش از شبکه یک سیما به روی آنتن رفت، داستان پیرمرد متمولی به نام منصور دیباج است که سه دختر و دو داماد دارد و برای تقسیم ارث و میراث و واگذاری فعالیت‌های اقتصادی اش به این بچه‌ها آنها را در معرض امتحان سختی قرار می‌دهد و نقشه‌ای را به همراه یکی از دوستان صمیمی‌اش پایه‌ریزی می‌کند.

او به طور ناگهانی اعلام می‌کند در گذشته زمانی که برای کار مدتی در اصفهان بوده همسر دیگری هم داشته و از او فرزند پسری دارد که سال‌هاست از آنها بی خبر است و تا این دو را پیدا نکند، تقسیم ارثی صورت نخواهد گرفت.

دیگر فرزندان منصور با شنیدن این خبر نگران می‌شوند و با آگاه شدن از وجود فردی که می‌تواند سهم ارثیه آنها را کاهش دهد، می‌کوشند جلوی کاهش سهم ارث خود را بگیرند.

آنها برای رسیدن به این هدف به هر شیوه‌ای متوسل شوند و ابتدا به پدر می‌گویند​ این دونفر طی حادثه تصادف کشته شده‌اند و حتی مجبور می‌شوند در یکی از روستاهای اطراف اصفهان دو سنگ قبر غیرواقعی را به او نشان دهند.

منصور دیباج با دیدن سنگ قبرها تصمیم می‌گیرد بیشتر دارایی‌اش را برای این روستا هزینه کند و بازهم دامادها و دو دختر او به فکر طرح نقشه دیگری می‌افتند.

دختر کوچک منصور اما در هیچ یک از این ماجراها نقشی ندارد و تنها به خاطر ازدواج مجدد پدرش که بدون اطلاع خانواده صورت گرفته از او دلخور است. دامادها نقشه دیگری طرح می‌کنند وطی آن با یک فارغ‌التحصیل کارگردانی وارد معامله می‌شوند تا خودش را به جای پسر منصور دیباج جا بزند اما این فرد در میانه راه به دلیل علاقه‌مندی به دختر کوچک دیباج همه ماجرا را برای منصور تعریف می‌کند و در نهایت نیز دامادها و دو دختر بزرگ‌تر دیباج متوجه می‌شوند که فریب بازی پدر را خورده‌اند.

اولین نکته‌ای که می‌توان درباره فیلم تلویزیونی ​فرزند چهارم​ به آن اشاره کرد، روایت درست ماجرا و استفاده درست از عناصر تعلیق است.

این فیلم در روایت داستان موفق عمل می‌کند و با ارائه نشانه‌های درست به مخاطبان خود نه آنها را بیش از حد سردرگم می‌کند و نه باعث می‌شود گره پایانی قصه به اصطلاح لو برود.

در واقع مخاطب همواره یک قدم عقب‌تر از کلیت داستان حرکت می‌کند و همزمان با گره‌گشایی‌های صورت گرفته تا پایان روایت به خوانش آن مشغول می‌شود.

نکته دیگری که در مورد فیلم تلویزیونی فرزند چهارم می‌توان به آن اشاره کرد نزدیک بودن دیالوگ‌ها و روابط شخصیت‌ها به زندگی روزمره و عادی مردم است.

در این فیلم تا حد امکان سعی شده از رفتارهای غلوآمیز که گاهی در فیلم‌ها و سریال‌ها شاهد آن هستیم، پرهیز شود.

شبنم عرفی‌نژاد که از سال ۷۹ به عنوان منشی صحنه در سریال «خواب و بیدار» و «روزگار قریب» وارد عرصه فیلمسازی شده، در کارنامه کارگردانی‌اش فیلم سینمایی «پشت در خبری نیست» را نیز دارد و در کنار کیانوش عیاری در سریال «روزگار قریب» به عنوان منشی صحنه و سازنده فیلم پشت صحنه این مجموعه حضور داشته که به گفته خودش این تجربیات توانسته نگاه او را تغییر داده و سبک کار او را به سبک کیانوش عیاری نزدیک کند.

عرفی‌نژاد با این زاویه نگاه توانسته در فیلم فرزند چهارم جزئیات زندگی یک خانواده و روابط آنها را به صورت قابل قبول و باورپذیری به تصویر بکشد.

فرزند چهارم با این‌که داستانی تقریبا ملودرام داشت و طی آن دروغ‌های مکرر فرزندان به پدر و در عین حال محروم شدن آنها از ارث را به همراه داشت اما به واسطه وجود دیالوگ‌ها و موقعیت‌های طنز در ساختار کلی فیلم، در مجموع فیلمی مفرح و سرگرم‌کننده بود که بخوبی توانست در مدت زمان پخش بینندگانش را راضی نگه دارد.

با این حال شاید بد نباشد عرفی‌نژاد در کارهای بعدی خود، هم به چینش بازیگران اهمیت بیشتری بدهد و هم در انتخاب لوکیشن‌ها حساسیت بیشتری داشته باشد.

مبینا بنی‌اسدی