چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

نوبت عاشقی


نوبت عاشقی

ساختار شکنی سارکوزی فقط به عرصه سیاست خارجی محدود ومنحصرنماند ,بلکه او در عرصه های زندگی شخصی وخصوصی عشقی, صاحب سنت ساختار شکنی است ساختار شکنی سارکوزی در عرصه های خصوصی وشخصی آنجانمود یافته است که او به عنوان یک عنصر سیاسی مطرح در ساختار قدرت فرانسه,چند ماجرای نه چندان موفق عشقی را با همه تبعات آن تجربه کرد

نیکلاس سارکوزی به عنوان اولین رئیس جمهورنوگلیست ازجمهوری پنجم فرانسه است که مهارت وحذاقت خاصی را در شکستن معیار ها وهنجار های گلیسم از خود نشان داد.اولین جلوه از رویکرد ساختار شکنی سارکوزی مربوط به مسئله دوستی وپیوند وثیق او با آمریکا ست.در حقیقت با ورود او به الیزه، مسیرسیاست خارجی فرانسه دستخوش دگرگونی بنیادین قرار گرفت به این معنی که سیاست خارجی فرانسه از سنت کانتیننتال(اروپا محور) به سنت آتلانتیک گرا(آمریکا محور) تغییر جهت داده است. بنابراین این تغییر مسیر درسیاست خارجی، نشانه بارزی از رویکرد ها وسنت ساختار شکنی است که کمتر مورد التفات وتوجه پیشین رهبران گلیسم (ژیسکاردستن،ژرژپمیدو،میتران،شیراک) قرار گرفته است.اما ساختار شکنی سارکوزی فقط به عرصه سیاست خارجی محدود ومنحصرنماند ،بلکه او در عرصه های زندگی شخصی وخصوصی عشقی، صاحب سنت ساختار شکنی است.ساختار شکنی سارکوزی در عرصه های خصوصی وشخصی آنجانمود یافته است که او به عنوان یک عنصر سیاسی مطرح در ساختار قدرت فرانسه،چند ماجرای نه چندان موفق عشقی را با همه تبعات آن تجربه کرد. شاید بتوان فقط داستان وتجربه شرنگ بار زندگی اشتراکی جان اف کندی با همسر اوژاکلین را به عنوان یک نمونه عشقی نا موفق ونامراد، به ماجراهای عشقی سارکوزی شباهت داد که به رغم زرق برق های ظاهری،از درون متزلزل ونا استوار بود.

سارکوزی نیز همچون کندی، چیزی از همان تجارب شرنگ بار رادر فرایند زندگی اشتراکی با دومینیک کولیولی وسیسیلیا سارکوزی تجربه کرد.اماساختار شکنی سارکوزی در حیطه های خصوصی هنگامی نمود یافت،که او از سسیلیا جدا شد واین جدایی هنگامی به حاد ترین داستان زندگی اومبدل شد که اودر راس هرم قدرت فرانسه قرار گرفته بود. در حقیقت واز همان هنگامی که داستان جدایی سارکوزی از سیسلیا به وسیله الیزه اعلام شد،او نتواست از همان آغاز انتشار خبر در برابر نگاه سنگین اجتماع واحساس نا بخشودگی اش مقاومت کند،چراکه او در این زمان از حقیقتی پرده برمی داشت که از نگاه اجتماع فرانسه به واقع درد انگیزبود.سارکوزی این نگاه سنگین اجتماع واحساس نا بخشودگی را،نتیجه دوری وترک عامدانه خودازسیسیلیا میدانست که به گونه ای تصادفی وغیر مستقیم هم او را به گناه سوق می داد وهم سیسیلیا را.

در حقیقت وبا جدایی سارکوزی از سیسیلیا،او مرد مجرد الیزه باقی ماند، لذا طبیعی بود که داستان های زیادی بابت این وجه ازماجرای زندگی او در مطبوعات فرانسه نوشته شود.مسئله آن بود که سارکوزی در مورد احساس جدایی خود از سیسیلیا آنهم در جواب به خیل عظیم جامعه مطبوعاتی فرانسه،فقط به بالا انداختن شانه های خود اکتفا میکرد وباجسارتی مثال زدنی این جمله را بر زبان می آورد که:"مردم فرانسه مرا انتخاب کرده اند تا مشکلاتشان را حل کنم،نه اینکه در مورد مسائل زندگی خصوصی ام مورد استنطاق قرار گیرم".به این ترتیب، آن محنت خودساخته وعامدانه ای ناشی از جدایی سیسیلیا،سرانجام بر دغدغه های زندگی سیاسی وخصوصی اش سایه افکند ونتوانست اورا از آزمون دیگری از ورطه های عشق معاف دارد.

لذا این تجربه سبب شد که او بخواهد به جاذبه های دلفریب وجاودویی کارلا برونی،معشوقه ای از دیار مد وموسیقی،دل ببازد.در این میان،نکته واجد اهمیت مسئله آن است که تجربه های مکرر والبته ناموفق سارکوزی در بطن میراث پیشگامان مکتب غنایی فرانسه ریشه دارد ودر بعد فراتر،از ارادتی ناشی است که مردم این سر زمین به میراث عشق پیشگامانی چون آلفونس دولامارتین اظهار داشته اند.شاید تمهید این شرایط عامدانه از سوی سارکوزی بیشتر بدان منظور فراهم شده که او بخواهد نماینده سنت لارماتین در هزاره سوم باشد. مسئله پر اهمیت دیگر این مرحله از داستان زندگی سارکوزی آن است که او با رضایت عامدانه تلاش کرد که این مرحله از ماجرای زندگی شخصی او تحت پوشش اصحاب رسانه قرار گیرد تا نشان دهد که ساختار شکنی او در عرصه های عشقی کمتر از ساختار شکنی او در عرصه های سیاسی کم اهمیت نیست.

چراکه این تلاش فرصتی را ایجاد می کرد تا او بتواند از آماج ملامت منتقدان ومعاندان فرار کند وتبری جوید.اماآنچه برای اصحاب رسانه دارای اهمیت بود به نوع رفتار سارکوزی در علنی کردن ماجرا بود وشاید همین رفتار سبب می شد که او بتواند از نسل رهبران پیشین ممتاز گردد. درنگاه اصحاب رسانه سارکوزی لااقل این تفاوت را با رهبران پیشین داشت که روابط عشقی این هنگام از زندگی والبته پیرانه سر خودرا پنهان نکرد وبه دست خود زمینه های گاف زندگی سیاسی وخصوصی خود رااثبات نمود.افزون بر این،سار کوزی با دوری از رفتار محافظه کاری وتاکید بر رویکرد شفاف سازی،این بهره را نصیب خود کرد که به چیزی از مصائب کلینتون در ماجرای مونیکا گیت دچار نشود وهمچو پل ولفوویتز دربانک جهانی به داستان شاها مبتلا نگردد.به هر تقدیر برای میراث گلیسم رفتار فعلی زندگی سیاسی وخصوصی سارکوزی نوعی بدعت وساختار شکنی بود واو به رغم عیب جویی همه معاندان ومنتقدان در این اندیشه به سر می برد که نه تنها به پر ماجرا ترین رئیس جمهور میراث گلیسم،بلکه خبر ساز ترین رئیس جمهور هزاره،در عرصه های محیطی وبین المللی باشد.

صلاح الدین هرسنی

منبع:روزنامه اعتماد ملی مورخ۱۱/۶/۱۳۸۶