پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

هیچ نرگسی بی بهار نیست


هیچ نرگسی بی بهار نیست

با تو
با تو می گیرم معنا
آنسان که در واژه ی باز
به پنجره می نگرم
نرگس ها در دور دست جوانه
می زنند
در دور ترین نزدیکی
شگفت
از این گم شده که پیدا یی اش
باد را می آورد به آواز
ساحل را …

با تو

با تو می گیرم معنا

آنسان که در واژه ی باز

به پنجره می نگرم

نرگس ها در دور دست جوانه

می زنند

در دور ترین نزدیکی

شگفت

از این گم شده که پیدا یی اش

باد را می آورد به آواز

ساحل را به دریا

می خواند

گریه را چشم می گیرد

و باران را برف

دروغ می گویند که راستی شناور نیست

و عین حرف اول عشق

اما

اما چه باید کرد

که نون نرگس آغازی است با اعراب

و نام من پایا نش به رنگ سکون

تو گویی

می شود عشق را نوشت

عشق را خواند ؟

آری آری

هیچ نرگسی بی بهار نیست ...

عابدین پاپی