پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
نقد جامعه توسط مرد دو هزار چهره
![نقد جامعه توسط مرد دو هزار چهره](/web/imgs/16/149/qjtpr1.jpeg)
در اوج اقتدار صدا و سیما و در بهترین روزهای آغاز سال جدید، باید مجموعه «مرد دو هزار چهره» را تنها سریال نوروزی موفق و پر اهمیتی دانست که در این ایام از تلویزیون پخش شد.
مجموعهای که باید به جرأت نیشدارترین و پرحرفترین ساخته کارگردان محبوب و خوش نام کشورمان «مهران مدیری» دانست. سریالی که همه را میخنداند و به کسی توهین نمیکند. شعور مردم را زیر سؤال نمیبرد و در عین حال به بسیاری از افکار غلط رایج، بیمحابا میتازد و البته خود را هم از گزند شکایات و اعتراضات میرهاند.
پس از یک سال «مسعود شصتچی» که نقش اول سریال «مرد هزار چهره» بود، از زندان آزاد شده و به شیراز باز میگردد. در نگاه اول، کارگردان، قسمت اول و نیمی از قسمت دوم را صرف یاد آوری کارهای مرد هزار چهره میکند. اما اولین و پراهمیتترین و نیشدارترین نکته فیلم در همین بخش واقع شده است.
سؤالی که باید از جامعه پرسیده شود، و آن سؤال این است که «چرا وقتی مجرمی پس از آنکه توسط قانون مجازاتی برابر با جرمش را تحمل کرده، باید در جامعه مورد تنبیه اطرافیان قرار گیرد؟» این سوال از آن جهت که باعث رجوع دوباره مجرم به جرم میشود، بسیار اهمیت دارد.
در سریال درست به این نکته اشاره میشود: چرا در اتوبوس (هنگام بازگشت شصتچی از تهران به شیراز) این همه به او بیاحترامی میشود؟ رئیس اداره مسعود شصتچی با چه دلیلی وی را از شغلش عزل میکند؟ چرا نامزد مرد هزار چهره به وی فرصتی دوباره نمیدهد و از او جدا میشود؟ در محل زندگیش همسایگان به او توهین میکنند و در خانواده به او به چشم یک فرزند از دست رفته نگاه میشود.
آیا واقعاً این مجازاتها مبنای قانونی دارد یا فقط چون مردم فکر میکنند که او فرد خطرناکی است، باید این همه بلا بر سر او بیاورند؟ اگر درست نگاه کنیم، هر کدام از این رفتارها آسیبهایی بسیار شدید به فرد وارد میکند. بیکاری، بیشخصیتی اجتماعی و هویت نداشتن در حریم خصوصی.
نتیجه اینکه فردی که نادانسته دست به جرمی زده بود، از سر ناچاری و این بار دانسته، دوباره به جرم روی میآورد. همانگونه که شصتچی رفتار کرد و به فاصله کوتاهی سوار بر جهل جامعه ابتدا شخصیت خود را در اتوبوس و هنگام سفر از شیراز به تهران، پول را با شرکت در برنامه تلویزیونی، شخصیت را با «مهران مدیری» شدن و حریم خصوصی جدید خود را با «سحر زکریا» به دست آورد، هر چند میدانست جرم است و هر چندتر میدانست جامعه جز این راه، او را به خود راه نمیدهد.
با این تفاسیر، آیا جرم جامعه کمتر از جرم مسعود شصتچی است؟ به راستی چه کسی باید این جامعه را محاکمه کند؟ جز هنرمند؟
در نگاهی دیگر مهران مدیری جامعه را به چالشی دیگر میکشاند: انجام کارهای مهم توسط افراد بیتخصص! مسعود شصتچی ابتدا نقش مهران مدیری را بازی میکند. او این نقش را بازی میکند صرفاً برای احترام و پول، اما اطرافیانش آنچنان نادان و احمقند که فرق مهران مدیری واقعی را با مهران مدیری جعلی نمیفهمند و به او آنقدر فرصت میدهند که حتی فیلم میسازد و فیلمنامه را تغییر میدهد.
در شخصیت دوم این به چالش کشیدن به اوج خود میرسد: مسعود شصتچی خلبان میشود و عجبا که در خلبانی هم کاملا موفق عمل میکند!!! به راستی در چگونه جامعهای میتوان به فردی این چنین فرصتهایی داد؟ و در نقش سوم هم وی مربی فوتبال میشود که خود جای بحث و بررسی ویژه دارد.
گویی مردمی که روزها یا مسعود شصتچی هستند! یا اطرافیانش!، شبها نادانسته به حال و روز خود در نقش «مردی ساده دل، مهربان، ترسو، مظلوم و همنوع دوست» که در این سریال میبینند میخندند و از آن برائت میجویند. این یعنی جهل مرکب، یعنی «نمی دانند که نمیدانند»!
اما شخصیت سوم مسعود شصتچی بسیار متفاوت است. او این بار با صراحت به جامعه ورزشی میتازد و همه ارکان آن را زیر سئوال میبرد. مدیری و گروه بسیار عالی نویسندگان، ابتدا همان بیتخصصی اهالی فوتبال را به رخ میکشند و سپس به عواملی میپردازند که مخل ورزش اول کشور است.
ابتدا به مقاصد پشت پرده فوتبال نگاهی میاندازند. به خرید و فروش ها، قراردادها، به تبانی ها! به اخلاقیات که گمشده اصلی ورزش کشور به خصوص فوتبال است، به جراید! و آنچنان تیز و تند و البته خنده آور در جواب خبرنگاری که از او درباره مشکل فوتبال ایران سئوال میکند، میگوید: "اینکه شما زیاد سئوال میپرسید." و کمی اغراق آمیز با حرکت هر دو دست بار تمام مسئولیت مشکلات به وجود آمده را به دوش جراید ورزشی میاندازد.
اندکی بعد هم به فساد پشت پرده جراید میپردازد. وی به سراغ بازیکنان میرود و در اولین برخورد آنان را خطاب به تاجر میکند تا بازیکن فوتبال! میتوان گفت در این سریال در هر جمله به واقع نکتهای وجود دارد. و در هر رفتار... آنجا که عروسک و توپ را معاوضه میکند، آنجا که ۲هزار تومانی در جیب روزنامه نگار میگذارد، آنجا که به مش و میزامپلی بازیکن اشاره میکند و حتی آنجا که به عقده و کمبودهای کودکی خود واکنش نشان میدهد.
نقش اول مرد دو هزار چهره بر خلاف آنچه که همه تصور میکنیم نه خلاف کار است و نه حتی مجرم! و چه زیبا مسعود شصتچی از بازپرس سئوال میکند: آیا در هواپیما حرف زدن جرم است؟ آیا در برنامه تلویزیون شرکت کردن جرم است؟ آیا کنار خلبان نشستن جرم است؟ آیا فوتبال بازی کردن جرم است؟
چه طنز تلخی!!! و چه نکته ای: آیا ندانستن و نفهمیدن جامعه جرم نیست؟ مهران مدیری قبلا هم در مجموعهای همچون شبهای برره به وضوح به نادانی مردم جامعه اشاره کرده بود. ( البته منظور از نادانی توهین به مردم نیست. اگر نگاهی به رفتارهای رایج بیندازیم، به آداب و عادات و رفتارهای بسیار غلطی برخورد میکنیم که بخشی از آن را باید ناشی از جهل و نادانی مردم دانست)
به هر حال آنچه در این مقال میگنجد ابتدا تقدیر و تشکر از همه کسانی است که به نحوی در ساخت این مجموعه شرکت داشتند و سپس گوشزد نکاتی چند برای یادآوری و شاید تغییر در برخی احوال، نه چونان آغاز سال، خواستن بیتوجه «حول حالنا الی احسن الحال».
مهدی تابنده
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات سعید جلیلی مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری 1403 ایران پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم جلیلی مناظره مناظره انتخاباتی سیاست
تهران هواشناسی سازمان هواشناسی پلیس شهرداری تهران قتل سلامت فضای مجازی خانواده وزارت بهداشت قوه قضاییه محیط زیست
قیمت دلار قیمت طلا خودرو مسکن حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بازار خودرو قیمت سکه تورم دولت سیزدهم بازار سرمایه دلار
محرم الناز شاکردوست تلویزیون سینما بازیگر سینمای ایران سارا بهرامی تئاتر تخت جمشید علیرضا قربانی رسانه ملی
دانش بنیان ماهواره کنکور ۱۴۰۳ آیفون کهکشان
رژیم صهیونیستی فلسطین حماس دونالد ترامپ جو بایدن جنگ غزه آمریکا ترکیه حزب الله لبنان فرانسه اوکراین چین
استقلال فوتبال پرسپولیس یورو 2024 باشگاه پرسپولیس سپاهان کریستیانو رونالدو علیرضا بیرانوند لیگ برتر جام ملت های اروپا باشگاه استقلال نقل و انتقالات
هوش مصنوعی گوگل سامسونگ الکامپ نمایشگاه الکامپ اینستاگرام اپل ایرانسل وزیر ارتباطات
دیابت تب دنگی خواب مغز قهوه کاهش وزن سبک زندگی فشار خون مو سیب زمینی