دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

نکاتی عملی درباره مالیات


نکاتی عملی درباره مالیات

با توجه به اهمیت موضوع مالیات در این روزها، باید گفت که درباره بنیادهای مالیات جای بحث زیادی نیست. بنیادگرایی بله، در راست ایده این است که هر نوع مالیاتی دزدی است و هر نوع کاهش …

با توجه به اهمیت موضوع مالیات در این روزها، باید گفت که درباره بنیادهای مالیات جای بحث زیادی نیست. بنیادگرایی بله، در راست ایده این است که هر نوع مالیاتی دزدی است و هر نوع کاهش نرخ مالیاتی به معنای افزایش درآمد است؛ در چپ ایده این است که مشکلات مالی کشور – و به تبع آن مشکلات اجتماعی – همه را می‌توان به سادگی تنها به تشویق دولت به گرفتن مالیات بیشتر از ثروتمندان حل کرد.

(یک مثال: پنج درصد بالایی طیف درآمدی انگلستان، یک چهارم درآمد کشور را در اختیار دارند و تقریبا نیمی از عایدی مالیاتی دولت را تامین می‌کنند، یک درصد بالایی ۵/۱۲ درصد درآمد را در اختیار دارند و تقریبا ۲۵ درصد مالیات را تامین می‌کنند. از این هر نتیجه‌ای که می‌خواهید بگیرید.) اما درباره مالیات تقریبا هیچ اصلی پایه‌ای وجود ندارد. در مقابل هرروز مراسم پر زرق و برق‌تر «روز بودجه» را داریم که در آن مقامات مدام آمار و ارقام ارائه می‌کنند و از کلاه‌ها خرگوش بیرون می‌کشند و رسانه‌ها هم می‌کوشند تحلیل و خبر ارائه کنند که بالاخره از این اوضاع چه کسی نفع می‌برد و چه کسی ضرر می‌کند.

اوایل ماه گذشته شاهد نمایش خیلی متفاوتی بودیم. اقتصاددانان مشهوری که سردسته‌شان پرفسور جیمز میرلیس، برنده جایزه نوبل، بود نتایج مطالعه‌شان را که بنیادهای نظام مالیاتی انگلستان می‌پرداخت ارائه کردند. طی سی سال گذشته این اولین باری بود که شاهد چنین ارائه‌ای بودیم. نتایج مطالعه مثل وزش نسیم خنکی می‌ماند که هوای تازه را با خود به ارمغان آورده است، این مطالعه کمک می‌کند که خیلی از مباحث پرتی که درباره مالیات طی سال‌های اخیر طرح شده است کنار بروند. برای مثال در قسمت فوقانی نمودار توزیع درآمد، نرخ نهایی مالیات ابتدا به ۴۰ درصد می‌رسد، بعد به ۶۰ درصد، سپس دو مرتبه شروع به نزول به سمت ۴۰ درصد می‌کند و باز تا ۵۰ درصد بالا می‌رود. در واقع موقعیت از این هم پیچیده‌تر است، چون حق بیمه‌های ملی بسته به دستمزد به نرخ‌های متفاوتی محاسبه می‌شوند، اما درآمدهایی که از منابع غیر از دستمزد آمده باشد چنین وضعیتی ندارند. در قسمت انتهایی توزیع درآمد وضع از این هم به هم ریخته است و نرخ مالیات ضمنی بالاتر نیز می‌رود. نرخ نهایی مالیات حدود ۸۰ درصد می‌شود و در برخی موارد اثر متقابل منافع حتی از این هم گیج‌کننده‌تر می‌شود. نتیجه‌گیری‌های کلی مطالعه میرلیس را می‌توان به سادگی خلاصه کرد: با همین وضعیت توزیع درآمد فعلی، می‌توان همین میزان درآمد مالیاتی را به روش کارآتری به‌دست آورد. مفرها کمتر خواهند بود، کسانی که می‌خواهند سریعا نرخ مالیات را پایین بیاورند ضرر و زیان کمتری ایجاد خواهند کرد و کسانی که در واقع باید با آنها به نفع یکسانی برخورد شود کمتر در معرض رفتارهای دوگانه زودگذر قرار می‌گیرند.

یک اصلی که باید فوق‌العاده بر آن تاکید کرد این است که بازتوزیع تابع نظام مالیاتی در کلیت آن است، نه آنکه تنها به قلم مالیاتی خاص وابسته باشد. در حال حاضر برای کالاهایی مثل کتاب، غذا و سوخت داخلی نرخ مالیات بر ارزش افزوده صفر است که باعث می‌شود روند خرید ما مختل شده و به اسم توزیع درآمد انرژی را با بی‌مبالاتی هدر بدهیم. بهتر است که اجازه بدهیم وظیفه بازتوزیع بر عهده نظام مالیات بر درآمد باشد و مالیات بر افزوش افزوده شکل کلی و ساده خود را حفظ کند. درآمد بر مالیات همچنین باید بیمه ملی را هم دربر‌بگیرد. این بیمه تا مدت‌ها موجب موازی کاری و اختلال مالیات بر درآمد بوده است.

البته همه توصیه‌های مطالعه میرلیس هم در جهت ساده‌سازی نیست. برای مثال این بررسی مدافع پرداخت‌های بیمه ملی، نظام بازنشستگی و منبع اعتبار مالیاتی برای کودکان است تا به والدین بین سنین ۵۵ تا ۷۰ سال که فرزندان مدرسه‌ای دارند انگیزه بیشتری برای کار بدهد. دیدگاه‌های آرمان گرایانه درباره مالیات باید در برابر آشفتگی وضعیت واقعی قانون و حسابداری و ملاحظات سیاسی انعطاف از خود نشان بدهد. مطالعه میرلیس می‌گوید حتی اگر مالیات چیز خوشایندی هم نباشد، می‌توان به طریقی جمع‌آوری آن را ساده‌تر و کارآمدتر کرد. دولت باید متوجه این نکات باشد.

تیم‌هارفورد

مترجم: گلچهره پاکدل