جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سرگذشت کم شناخته واژه های زبان فارسی


سرگذشت کم شناخته واژه های زبان فارسی

فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی تازه ترین کوشش در حوزه نشر فارسی برای پر کردن جای خالی یک نیاز قدیمی است

فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی

دکتر محمد حسن دوست

زیر نظر دکتر بهمن سرکاراتی

جلد اول: آ – ت

فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۳

هشتاد (از جمله ۱۸ صفحه فهرست منابع)+ ۳۶۰+ نمایه لغات فارسی (۹۰ صفحه)

فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی تازه ترین کوشش در حوزه نشر فارسی برای پر کردن جای خالی یک نیاز قدیمی است. کافی است توجه کنیم که بزرگترین فرهنگ لغت فارسی یعنی لغتنامه دهخدا از مباحث ریشه شناختی تقریبا خالی است. حال آنکه تمام فرهنگ نویسان می دانند که نیاز به شناخت تاریخ واژه ها بخش مهمی از شرح واژه در یک فرهنگ جامع لغات است.دشواریهای مطالعات زبانشناسی تاریخی در ایران که در۲۵ سال اخیر تشدید شده موجب کم رشدی در زمینه ریشه شناسی هم شده است. با اینهمه نسل پیشگام زبانشناسان تاریخی در ایران هنوز به پرورش معدود شاگردان مستعد خود ادامه می دهند. کتاب حاضر نیز در واقع حاصل کوشش های شش ساله کسی است که خود در محضر یکی از استادان مسلم زبانشناسی تاریخی یعنی دکتر بهمن سرکاراتی پرورش علمی یافته است. از استاد، مقاله مفصلی هم در آغاز این کتاب همچون مقدمه آمده است که یک مقاله جامع در معرفی دامنه مباحث ریشه شناسی و نیز تاریخ این علم است.دکتر سرکاراتی که کتاب زیر نظر او تدوین شده و چنین پیداست که استاد راهنمای رساله دکتری مولف بوده است (گرچه روشن نیست که این کتاب را باید صورت ویراسته همان رساله دکتری مولف دانست یا تالیفی مستقل)، در بحث خود در باره مکتب های ریشه شناسی توجه می دهد که ریشه شناسی امروز از سویی به معنی شناسی (سمانتیک) پیوند خورده است و از سوی دیگر به شناخت تاریخی واژه ها و تحولات آوایی آنها و در عین حال از باستانشناسی و سایر علوم شناخت دنیای کهن بی نیاز نیست. روش پیشنهادی او برای بررسی های ریشه شناختی در کتاب آقای حسن دوست بازتاب مناسبی یافته است.

فرهنگ نویسی برای ریشه ها

فرهنگ نویسی در زمینه ریشه شناسی به دانش گسترده در زبانهای گویا و خاموش ایرانی نیاز دارد و چون تحصیل این زبانها دشوار است و آینده روشنی هم در ایران برابر دانشجوی این زبانها وجود ندارد شمار کسانی که به این تحصیلات رو کنند یا از آن موفق بیرون آیند و در رشته تحصیلی خود به تولید برسند بسیار کم است.از این رو، کوشش دکتر محمد حسن دوست را باید ارج نهاد که بخشی از عمر را در این کار پرزحمت و کم فایده از نظر مادی سرمایه کرده است. اما حاصل کار او گنجینه ای است از فرهنگ و زبان که همه علاقه مندان به مباحث ریشه شناسی را سودمند می افتد. مولف با این کتاب اولین جلد از فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی خود را منتشر کرده است. در تاریخ نشر ایران دست کم دو فرهنگ نامدار دیگر نیز در این زمینه منتشر شده که متاسفانه انتشار هر دو در همان جلد اول متوقف شده است. یکی اساس اشتقاق فارسی که دکتر جلال خالقی مطلق ترجمه کرد و بنیاد فرهنگ ایران در زمان ریاست شادروان خانلری منتشر ساخت و دیگری کار بزرگی که تالیف آن را پژوهشگران همین بنیاد شروع کردند و با نام فرهنگ تاریخی زبان فارسی در اواخر رژیم پهلوی انتشار یافت. هیچ یک از این دو ترجمه وتالیف ادامه نیافت. گرچه کار فرهنگ تاریخی با تجدید نظر در روش تالیف ظاهرا تحت سرپرستی دکتر تقی پورنامداریان بیش از ده سال است ادامه دارد ولی هنوز از آن چیزی منتشر نشده است.

دامنه و روش کار

جلد اول تالیف آقای حسن دوست از الف تا ت، یا از آب تا تیهو را در بر دارد. مولف خود در مقدمه کوتاهی می گوید که کوشیده است "در حد امکان همه لغات فارسی اصیل را که مطلبی قابل توجه در باره وجه اشتقاق آنها به دست آمده است" در این فرهنگ گرد آورد. بنابرین اصل کار او پژوهش و گردآوری مطالب ریشه شناسان و سپس تنظیم روشمند آنها و افزودن تحقیقات خود بر این مجموعه است.در عین حال، بجز لغات اصیل فارسی "برخی از لغات دخیل از زبان های ترکی، یونانی، عربی و زبان های دیگر که برای فارسی زبانان شناخته و مانوس است" نیز در این فرهنگ مورد بحث قرار گرفته است. روش کار مولف چنین است که ابتدا معنی لغت را می آورد، یعنی تعریفی را که فرهنگ های معروف فارسی از لغت دارند با ذکر شواهد از متون کهن نقل می کند، سپس به اشتقاق لغت می پردازد و سیر معنایی آن را روشن می سازد و سرانجام به منابعی اشاره می کند که در آنها درباره لغت مورد نظر ( مدخل ) حرف و سخنی به میان آمده است.

گردشی در مدخل های " آ"

با تورقی در مدخل های "آ" در این فرهنگ به نکات جالبی برمی خوریم که برای آشنایی خوانندگان اشاره به آنها خالی از لطف نیست:مولف ذیل آب تذکر می دهد که "رود" نیز از معانی "آب" است و برای آن واژه ای را در زبان پروسی کهن نشان می دهد:"اپه" apa که نزدیکی اش با واژه آب در خورد توجه است. از طریق همین مدخل در می یابیم که واژه هایی نزدیک به آب در برخی از زبانهای اروپایی نیز به همین معنا وجود دارد. چنانکه در زبان لتونیایی "اوپه" upe به معنای مطلق آب به کار می رود.آبخوست (خشکی و جزیره میان دریا) نیز دارای روابط جالبی از نظر زبانی با واژه "خون" است که در شبیخون به کار می رود ( یا در واژه کم کاربردتر روزخون که شبیخون روزانه باشد!). هر دو در ریشه اوستایی "خوه" xvah به معنای کوفتن و فشردن مشترک اند. معنای تاریخی آبستن دارای ملاحظات اجتماعی در خور تاملی است زیرا این واژه اصلا به معنای باردار بودن به پسر است: از واژه اوستایی اپوچه تنو a-puca-tanu . واژه میانی در ترکیب اوستایی همان است که در طبری پوس/ پوث (به معنای پسر) تلفظ می شود. و روی هم معنی می دهد: آنکه تنش حامل فرزند پسر است. در بسیاری از مواقع هنوز هم معادل آبستن در فارسی "بچه دار بودن" است. البته بسیاری از ایرانی ها امروز ممکن است ندانند که بچه یعنی پسر! اما مثلا در گویش فارسی تاجیکی همچنان "بچه" به معنای رفیق و مرد و پسر جوان به کار می رود.آزرم در معنای قدیم خود که غم و اندوه و تنگی و سختی باشد با واژه آزار همریشه است و هر دو از ریشه اوستایی زر zar به معنای تحریک کردن و خشمگین کردن.در آژیر کلمه زیرک را هم می توان دید. معنای اول آژیر اصولا زیرک و هوشمند است. در صورت دیگر واژه که "آزیر" است می توان سایه زیرک را پررنگ تر دید. در اوستایی "جیره" jira (ژیره/ ژیره / زیرک) به معنای سرزنده و زیرک آمده است.به همین ترتیب، در واژه آستین هم می توان واژه "دست" را یافت زیرا که صورت کلمه در فارسی باستان "آدستینه" a-dastaina یا "آدستنیا" a-dastanya است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید