جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
از وابستگی بپرهیزید
بختم بلند بود که در آغاز سفر درونیام با مربیانی مهرآمیز و امدادگر معاشر شدم که درباره راه معنوی، دیدگاهی متفاوت از آنچه که در کودکی از دین و مذهبم آموخته بودم در اختیار گذاشتند.
همه پاسخها را در آستین نداشتند. اما آنچه را که در آن زمان از زندگیم نیاز داشتم در اختیارم نهادند. افقهایم را گستردند و آنگاه گذاشتند که به راه خودم بروم. شاید در دراز مدت، تنها همین را بتوان از آموزگاری نیکو انتظار داشت.
در فرایند جستجوی آموزگار، خود نیز به کشفیات بسیار دست یافنم. هرگاه درباره تکنیکی ذهن گستر یا استادی جالب توجه میشنیدم، به سراغش میرفتم. بعضی از آنها شایسته مقام استادی بودند و برخی، نه. اگرچه جملگی آنها به طریقی آموزنده بودند و بخشی از راه.
در دورهئی از جوانیام درباره استاد جوانی شنیدم که اگر کسی او را آنگونه که باید و شاید ملزم کند دانش خود را به شخص عطا خواهد کرد. و اتفاقاً برای مدتی کوتاه از هند به آمریکا آمده بود.
یک هفته مرخصی بدون استفاده از حقوق گرفتم. و همراه با چند سالک دیگر، با قطار روانه جنوب آمریکا شدم. تالار، پر بود از همه گونه آدمیانی که به جستجوی پاسخ خود آمده بودند. اگرچه بسیاری از آنها اصلاً نمیدانستند که سئوال چیست.
سرانجام پس از روزها انتظار، آن عده از ما که خواهان دانش بودند، تکنیک باستانی مراقبهئی را گرفتند که در اتاقهائی کوچک و تاریک، توسط پسرکهائی لاغر و سپیدپوش بر ما فاش میشد. گویا قرار بود این تکنیک کمکمان کند تا به آگاهی کیهانی برسیم. خودم معنای آگاهی کیهانی را نمیدانستم. اما فکر کردم حالا که آنها دارند آگاهی کیهانی را پیشکش میکنند، چرا من نگیرم؟
چند ماه بعد، این خبر همه جا پیچید که یکی از مریدان خوش منظر، از استاد کوتوله خپله آبستن شده است. عاقبت، این شارلاتان به هند اعزام شد.
من نیز در آن نقطه، پرونده را بستم. و سالها طول کشید تا توانستم در حضور جمع اقرار کنم که آنقدر ساده لوح بودم که خودم نیز بهدنبال آن دغل باز رفتم. اما سالهائی که از پی آن آمد، منافع آن تجربه را نشانم داد. دستکم، سبب شد به شهری سفر کنم که قبلاً آنجا را ندیده بودم. و با تکنیک مراقبه جالب و مؤثری آشنا شدم و که گهگاه در طول سالها، آن را مورد استفاده قرار دادم.
آنگونه که وعده داده شده بود، به آگاهی کیهانی نرسیدم. اما با در نظر گرفتن سایر جوانب، آموزش بدی هم نبود. و بر خلاف آنچه که میخواستم در ان زمان باور کنم، دریافتم که روشنبینی ندرتاً یک شبه پیش میآید: آن هم در تالار اجتماعات!
مراد این است که اگر در جستجوی روشنبینی زمین افتادید، نترسید که برخیزند و خاک از تن بتکانید و دیگربار آغاز کنید و به راهتان ادامه دهید. فقط گوش بسپارید. اگر آن زمان خودم گوش سپرده بودم، اصلاً سوار قطار نمیشدم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست