پنجشنبه, ۷ تیر, ۱۴۰۳ / 27 June, 2024
فراز و نشیب ها در نظریات اقتصاد توسعه
●مقدمه
آرایش كنونی نیروهای جهان و رهیافت آنها برای فتح میدان نبرد اقتصادی، جهان را در آستانه ایجاد بلوكهای اقتصادی قرار داده است. دنیا در عصر فراصنعتی، جوامعی با خصوصیاتی متفاوت را در بر گرفته است; دسته اول گروه كوچكی هستند كه سرگرم زورآزمایی صنعتی، پویشهای نوین پیشرفت و دگرگونیهای پرشتاب اقتصاد بوده و مردمانشان با خیالی آسوده و آرامش درونی (لااقل در ظاهر) به دنبال رفاه و هرچه بهتر زندگی كردن خود و فرزاندانشان هستند، این جوامع را عموماً با كلماتی چون توسعه یافته، پیشرفته، مدرن، نوگرا، متكامل، صنعتی شده و ثروتمند میشناسند.
در مقابل جوامعی هستند كه با گرسنگی، بیماری، كمسوادی و ركود اقتصادی درگیر بوده، زندگی آنها با فقر و محرومیت همراه است و برای گذران زندگی ناچارند كه با سختیها و مشكلات فراوانی دست و پنجه نرم كنند. واژگانی چون كم توسعه ، توسعه نیافته ، عقب افتاده، غیر صنعتی، فقیر و جهان سومی نامهایی است كه به این جوامع اشاره دارند.
تفاوت این جوامع، سؤالی را در ذهن بسیاری از اندیشمندان تداعی كرده است: چرا پیشرفتها، موفقیت و رفاه به دسته اول محدود شده و دسته دوم بهره كمتری از آن برده اند؟
پاسخ به این سؤال، نیازمند ریشهیابی توسعهیافتگی در جوامع پیشرفته و جستجوی علت توسعه نیافتگی در كشورهای كم توسعه است؛ كه به نوبه خود مطالعه و تبیین روابط پدیدههای اجتماعی اقتصادی سیاسی در شرایط خاص هر جامعه را میطلبد. به این ترتیب پرسش از علت پیشرفت اقتصادی جوامع، موجب شكلگیری نظریههای جدید در اقتصاد توسعه با نگرشها و رویكردهای مختلف شده است. كه در اغلب آنها میزان باور به "اهمیت دخالت دولت"، "نقش توزیع دوباره درآمد" و "وجود منافع در تجارت متقابل" شكل متفاوتی از نظریات را نتیجه داده است.نظریاتی كه جهتدهنده تصمیمها و سیاستهای برنامهریزان و سیاستگزاران توسعه بوده است.
در این نوشتار، به جمع آوری نظریات توسعه اقتصادی پرداختهایم، با این امید كه با "روش اقتصاددانان" در تبیین مسائل اقتصادی پیشروی كشورهای كم توسعه آشنایی حاصل شده و این آشنایی، قدمی كوچك اما مهم در فرآیند تدوین الگوی توسعه بومی (و غیر تقلیدی) برای كشور باشد.
در این نوشتار، به دیدگاههای اقتصاددانان بزرگ در خصوص عوامل اقتصادی مؤثر بر رشد، اشاره مختصری شده است. سپس نظریات پیشگامان اقتصاد توسعه مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق به عنوان نخستین گام در موضوع ارزیابی و انطباق دیدگاههای اقتصاد توسعه با الگوی توسعه ملی ایران تبیین شده است و امیدواریم در پژوهشهای آتی، گامهای دقیقتری در این خصوص داریم.
۱ـ پیشگامان توسعه و نظریات توسعه اقتصادی
نخستین تحلیلهای روشمند برای تبیین روابط اقتصادی بین پدیدهها، توسط اندیشمندان و نظریه پردازان مكتب كلاسیك (اسمیت و ریكاردو) طرح شد. مجموعه عوامل افزایش جمعیت، افزایش محدوده و دامنه بازار، تقسیم كار و تخصص، انباشت سرمایه، پیشرفت فنی، افزایش بهرهوری و تجارت آزاد، از عوامل اساسی رشد و توسعه در دیدگاه آنان بود. در این دیدگاه دولت باید كمترین دخالت را در امور اقتصادی داشته باشد.
نئوكلاسیك ها، مسأله "تخصیص بهینه عوامل تولید كمیاب" را در بطن توجه قرار میدادند، اما ناتوانی نظریات نئوكلاسیكها در رفع مشكلات اقتصادیِ كشورهای كمتوسعه، توجهها را به موضوع رشد و توسعه اقتصادی معطوف كرد. انتشار مقاله آرتور لوئیس با نام "توسعه اقتصادی با عرضه نامحدود نیروی كار" پس از جنگ جهانی دوم، توسعه اقتصادی را بار دیگر، محور مباحث علم اقتصاد قرار داد. از آن پس اقتصاددانان، ضمن تلاش فراوان و مطالعه كشورهای كم توسعه, سعی داشتهاند چارچوبی برای تحلیل مسائل توسعه در این كشورها فراهم كنند.
۱ـ۱ـ بائر
نظریه توسعه بائر به شواهد و مداركی مبتنی است كه وی از مالایا و آفریقای غربی فراهم كرده است. آثار بائر عمدتاً به نقش فعالیت تجاری و اهمیت بخش غیر رسمی در كشورهای در حال توسعه, نقش محصولات پولی در توسعه, رابطه بین پیشرفت اقتصادی و توزیع شغلی, مسائل نظری و علمی مربوط به قیمت و ایجاد ثبات در درآمد مربوط میشود. آثار بائر همچنین در برگیرندهٔ انتقادات تندی دربارهٔ برخی موضوعات بینالمللی مرتبط با توسعه از قبیل "مدار بسته" یا "دور باطل فقر", "شكاف فزاینده اختلاف درآمد در میان كشورها", طرز عمل كمكهای خارجی و جنبههای نظری و علمی برنامهریزی توسعه اقتصادی است.
بائر مخالف سرسخت دخالت دولت در امور اقتصادی در كشورهای در حال توسعه است و این دخالت را "تجربه اندوهناك" توصیف میكند كه فقط منجر به تحمیل هزینههای گزاف به تولیدكنندگان میشود و معتقد است كه مدلهای متداول رشد, بر ثابت ماندن عوامل مهمی مانند وضعیت سیاسی, نگرشهای مردم و وضع دانش عمومی تأكید دارند, در حالی كه تجارت واقعی بازگوی تغییر مستمر این عوامل در فرایند توسعه است.
ارزیابی بائر در دههٔ ۱۹۸۰, از فرضیهٔ كلارك و فیشر- مبتنی بر اینكه پیشرفت اقتصادی متضمن حركت تصاعدی نیروی كار از فعالیتهای اقتصادی نوع اول به فعالیتهای نوع دوم و متعاقباً به فعالیتهای نوع سوم است ـ منفی است. بائر این فرضیه را از درجهٔ اعتبار ساقط دانسته و اظهار میكند كه:
۱-این نظریه بر آمار گمراه كننده مبتنی است؛
۲-فعالیتهای نوع سوم مجموعهٔ متنوعی است از فعالیتهایی كه وجه مشترك آنها تنها در غیر مادی بودن محصول آن است؛
۳-این فعالیتها فاقد ویژگی مشترك كششپذیری زیاد درآمدی تقاضا است؛
۴-بسیاری از این نوع فعالیتها در واقع برای گذار از مرحلهٔ تولید معیشتی در كشورهای فقیر ضروری است؛
۵-نیروی كار شاغل در تجارت و حمل و نقل جزیی را به آسانی میتوان جایگزین سرمایه نمود؛
۶-این باور كه پیشرفت فنی لزوماً بیشتر با تولید كالا ارتباط دارد تا عرضه خدمات, بیپایه است؛
۷-و بالاخره, تجربه نشان میدهد كه طبقهبندی كلی فعالیتهای اقتصادی به سه گروه متمایز (كشاورزی, صنعت و خدمات), از جنبهٔ تحلیلی یا ارائه دستورالعملها, فاقد ارزش است؛
بائر براساس مطالعات خود در دههٔ ۱۹۵۰ به این نتیجه رسید كه "برنامهریزی جامع متمركز" مطمئناً برای پیشرفت اقتصادی ضرورت ندارد و چه بسا احتمال دارد كه آن را با تأخیر نیز مواجه سازد و نه تنها چیزی بر منابع نمیافراید كه موجب انحراف منابع از سایر مصارف دولتی و خصوصی نیز میشود و حكومتهای فردگرایانه را كه در بسیاری از كشورهای كمتر توسعهیافته حاكم است تقویت میكند؛ همچنین در تولید محصولات, تقاضای مصرفكنندگان را نادیده میگیرد و حیطهٔ انتخاب و اختیار مردم را محدود میسازد.
او در جمعبندی از آرمان نوسازی و توسعه استدلال میكند كه عقبماندگی آفریقا با وجود منابع طبیعی بكر آن, تنها یك نمونهٔ آشكار از این واقعیت است كه ترقی مادی بیش از آنكه به منابع فیزیكی مربوط باشد به ویژگیهای شخصی, نهادها, رسوم اجتماعی و ترتیبات سیاسی بستگی دارد كه موجد انگیزه برای تلاش و موفقیت هستند.
توصیههای بائر برای تحقق فرایند توسعه را میتوان به این ترتیب خلاصه كرد:
۱-تحدید نقش دولت (محتملاً این توصیه بائر در اتخاذ سیاست جهانی تعدیل ساختاری از سوی بانك جهانی مؤثر بوده است)؛
۲-اتكاء تقریباً تام به بازار؛
۳-اتكاء به بازار جهانی سرمایه؛
۴-احتراز از دریافت كمكهای خارجی در تأمین نیازهای سرمایهای؛
۵-آزادسازی تجارت.
۱ـ۲ـ كالین كلارك
آراء كلارك مجموعه استنتاجها و تعمیمهایی است كه بر مبنای كار بر روی آمارها و اطلاعات مربوط به وضعیت اقتصادی كشورها به دست آمدهاند. كلارك هیچ نظریهٔ منسجمی دربارهٔ توسعه ارائه نكرده است, اما آراء او خصوصاً به لحاظ تقسیم سهبخشی اقتصاد حائز اهمیت است. علاوه بر این نكتهٔ مهم دیگر دربارهٔ دیدگاه توسعه كلارك, اتكای آن به مقایسههای بینالمللی خصوصاً در زمینهٔ درآمدهای واقعی است.
مشهورترین اثر كلارك كتاب شرایط پیشرفت اقتصادی است. پرآوازهترین استنتاج آماری موجود در این كتاب نظر وی دربارهٔ مهاجرتهای شغلی درون بخشهای اقتصادی است كه میتواند شاخص مرتبه و درجه توسعهیافتگی كشورها قرار گیرد. او در این باره میگوید:
"به تدریج كه زمان پیش میرود و جوامع پیشرفت اقتصادی بیشتری به دست میآورند تعداد شاغلان در كشاورزی به نسبت تعداد افراد در صنایع به كاهش میگراید و تعداد افراد شاغل در صنایع به نوبهٔ خود نسبت به افراد شاغل در خدمات تقلیل مییابد".
كلارك افزایش جمعیت را از عوامل توسعه میداند و در كتاب خود استدلال میكند "تا زمانی كه تراكم جمعیت به درجهای خاص نرسیده باشد هیچ تمدنی هرگز امكانپذیر نیست". او همچنین براساس تحلیل دادههای آماری استدلال میكند كه پیشرفت اقتصادی به كاهش نسبت نیروی كار شاغل در كشاورزی میانجامد. كلارك اساساً طرفدار توسعه بخش خدمات در اقتصاد است و ارزش تولیدات و محصولات بخش خدمات را همسنگ با محصولات كشاورزی و صنعتی میداند.
كلارك براساس تحلیل نارساییهای نظریهپردازان اقتصاد انگلستان بعد از جنگ جهانی اول و به خلاف استدلال بائر در زمینهٔ نقش مثبت تجارت در فرایند توسعه, به این نتیجه میرسد كه آزادسازی تجارت در واقع تحمیل قسمتی از بار سنگین مشكلات توسعه اقتصادی كشورهای پیشرفته بر دوش كشورهای توسعه نیافته است .
كلارك معتقد است كه برای كشورهایی كه نخستین مراحل توسعهٔ اقتصادی را میگذرانند, با ارزشترین سرمایهگذاریها, سرمایهگذاری در بخش زیربنای است. به ویژه برای حمل و نقل, كه بدون آن فقط یك كشاورزی در سطح محلی و مصرفی امكانپذیر است, و برای تأمین آب كه بدون آن مهار بیماریهای فراگیر عملی نخواهد شد به عقیدهٔ او احداث جادهها و تأمین آب هر دو باید از طریق سرمایهگذاری عمومی و توسط دولت صورت پذیرد.
كلارك اشاره میكند كه براساس مطالعاتی كه در دههٔ ۱۹۶۰ دربارهٔ نیازهای سرمایهای بخش كشاورزی انجام داده به او ثابت شده كه:
"نیازهای سرمایهای برای هر واحد از تولیدات كشاورزی, آنطور كه معمولاً در آن زمان عمل میشد, واقعاً در مقایسه با نیازهای صنایع بیشتری بود. ولی این وضع كه اساساً نتیجهٔ خردكردن مزارع كشاورزی به واحدهای دارای مطلوبیت كمتر بود, موجبات نیاز بیمورد هر واحد بهرهبرداری به ساختمان وسائل و احشام رابه دنبال آورد".
براساس این نظر كلارك بود كه بسیاری از كشورهای در حال توسعه و از جمله ایران به فاصلهٔ كمی پس از اجرای اصلاحات ارضی (اغلب در دههٔ ۱۹۶۰) به ادغام واحدهای خرد و تشكیل واحدهای بزرگ مقیاس سرمایهداری ارضی مبادرت كردند.
كلارك در كتاب اقتصاد كشاورزی معیشتی كه در سال ۱۹۶۴ با همكاری هازول (Hoeswell) منتشر كرد این نظر را مطرح نمود كه بهبود در بهرهوری كشاورزی باید به عنوان شرط لازم دیگری برای توسعهٔ صنعتی تلقی شود. او مینویسد:
"در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ هم مقایسههای بینالمللی و هم مجموعه مقاطع زمانی دلالت بر آن داشتند كه افزایش نیروی كار در مشاغل غیر كشاورزی فقط موقعی امكانپذیر است كه بهرهوری كشاورزی نه تنها بالا رود بلكه با سیر صعودی افزایش یابد؛ یعنی افزایش بخش غیر كشاورزی نیروی كار باید به شكل تابع خطی لگاریتم بهرهوری كشاورزی درآید. استثناها فقط زمانی رخ میداد كه یك كشور در حال توسعه میتوانست چیزی كه به نام "جانشینهای مواد غذایی" نامیده میشود ـ مواد معدنی یا تولیدات جنگلی یا گاهی كالاهای ساختهشده كه قابل صدور به بازارهای جهانی باشند ـ تولید كند و در عوض به وارد كردن مواد غذایی بپردازد كه تا حدودی جانشین بهرهوری كشاورزی كشور خود شود" .
۱ـ۳ـ روزنشتاین ـ رودان
روزنشتاین ـ رودان به دلیل عضویت در كمیتهٔ "اتحاد برای پیشرفت" و نیز مدیریت پروژههای اقتصادی در ایتالیا, هند و شیلی شهرت دارد.
او دولت را مهمترین و مسؤولترین مرجع و منبع برای انجام سرمایهگذاری زیربنایی توسعه میداند. به عقیدهٔ او:
"صنعتی شدن به معنای شهرنشین شدن است. شهرها مناطقی هستند كه سطح دستمزد در آن بالنسبه بالاتر است. فرایند صنعتی شدن, از طریق تمركز در مناطق ونواحی با دستمزد بالا, یعنی در شهرها رونق یافت و پیشرفت كرد و نه در روستاها. كشورهای ثروتمند در پوشش مناطق شهری و كشورهای فقیر به شكل نواحی روستایی اقتصاد جهانی جلوهگر شدند وعلت عمده شكاف فزایند بین كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه همین تقسیمبندی است. مكانیسم بازار به تنهایی نمیتواند به ایجاد سرمایههای ثابت اجتماعی (زیربنایی) كه معمولاً بین ۳۰ تا ۳۵ درصد كل سرمایه گذاری را دربر میگیرد, منجر شود. سرمایهگذاری زیربنایی باید از طریق سرمایهگذاری دولتی بسیج و برنامهریزی شود".
پانوشتها:
- Less-developed
- Under-developed
- نظریات توسعه از "بائر" تا "والرشتاین" از كتاب توسعه و نابرابری نقل شده است. ر.ك به منابع و مآخذ.
- وی متولد ۱۹۱۵ بوداپست و استاد مدرسه اقتصاد دانشگاه لندن بوده است.
- به ترتیب: كشاورزی، صنعت و خدمات.
وی متولد ۱۹۰۵ م لندن و مدتی مدیر مؤسسه تحقیقات اقتصاد كشاورزی دانشگاه آكسفورد بود. -
- كلارك (مایر و سیرز) ۱۳۶۸: ۱۱۳
- همان: ۸۸
- همان: ۱۰۸
- همان: ۱۰۹
- همان: ۱۱۰
- وی متولد ۱۹۰۱ لهستان و استاد دانشگاه MIT و مدیر مركز مطالعات توسعه اقتصادی آمریكای لاتین دردانشگاه بوستون بود.
- روزنشتاین ـ رودان (مایر و سیرز) ۱۳۶۸, همان ۲۸۹
- همان: ۲۹۲
- وی متولد ۱۹۱۵برلین و استاد دانشگاههای هاروارد و كلمبیا بود.
- organizational slack
- Inducement mechanism
- X efficiency
- linkage effect
- هیرشمن, (مایر و سیرز): ۱۳۶۸, ۱۴۸
- همان: ۱۴۸ و ۱۴۹
- وی متولد ۱۹۱۵ در هند غربی بریتانیاست و در ۱۹۴۰ دكترای اقتصاد صنعتی را از مدرسه اقتصاد لندن گرفت و در ۱۹۷۹ برنده جایزه نوبل اقتصاد شد.
- لوئیس (مایر و سیرز) ۱۳۶۸: ۱۸۳
- متولد ۱۹۳۰ میسوری آمریكا, دارای مدرك دكترای جامعه شناسی از هاروارد و عضو كمیته اقتصادی شورای تحقیقات علوم اجتماعی بود.
- وی متولد ۱۹۱۶ نیویورك است و استاد دانشگاههای آكسفورد, MIT و تگزاس و قائم مقام معاون رئیس جمهور آمریكا در امور امنیت ملی بود.
- مایر و سیرز, ۱۳۶۸, ۳۲۴
- همان: ۳۴۱
- متولد ۱۸۹۸ سوئد و دبیر اجرائی كمیسیون اقتصادی اروپا بود و در سال ۱۹۷۴ جایز نوبل اقتصاد را دریافت كرد.
- میردال (مایر و سیرز) ۱۳۶۸: ۲۰۹
- وی متولد ۱۹۲۹ برلین بود كه دكترای خود را از دانشگاه شیكاگو دریافت كرد و متخصص مسائل آمریكای لاتین بود.
- هانت, ۱۳۷۶: ۱۸۸
- هانت, همان: ۱۸۹
- متولد ۱۹۳۰ آمریكا و استاد دانشگاههای مكگیل, كلمبیا و نیویورك بود.
- ANCTAD
- center periphery
- از میان نژادها، آنهایی كه مهاجرت نكردهاند نسبت به كسانی كه تصمیم به مهاجرت گرفتهاند، كمتر فعال بودهاند و قدرت ابتكار پائینتری داشتهاند. بدین ترتیب فقیرترین ملتها، ممكن است قدیمیترین آنها باشد!، ص ۴۵۰.
منابع:
۱-تارو، لستر، رویارویی بزرگ، تهران، دیدار، ۱۳۷۷.
۲-حریری اكبری، محمد، مدیریت توسعه، تهران: نشر قطره، ۱۳۷۸.
۳-راغفر حسین، دولت، فساد و فرصتهای اجتماعی، تهران: نقش و نگار، ۱۳۸۲.
۴-زاهدی، محمد جواد، توسعه و نابرابری، تهران: مازیار، ۱۳۸۲.
۵-مایر و سیرز، پیشگامان توسعه، ترجمه غلامرضا آزاد, سمت، تهران، ۱۳۶۸.
۶-متوسلی، محمود، توسعه اقتصادی مفاهیم مبانی نظری، رویكرد نهادگرایی و روششناسی، تهران: سمت، ۱۳۸۲.
منبع:فصلنامه راهبرد یاس ، شماره ۵
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات انتخابات ریاست جمهوری 1403 مسعود پزشکیان سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم قالیباف ایران پزشکیان علیرضا زاکانی مناظره انتخاباتی مناظره
سیل تهران هواشناسی قوه قضاییه قتل فضای مجازی شهدای خدمت سازمان هواشناسی شهرداری تهران آتش سوزی آلودگی هوا وزارت بهداشت
مسکن نهضت ملی مسکن دولت سیزدهم حقوق بازنشستگان قیمت دلار بازنشستگان قیمت طلا قیمت خودرو قیمت سکه بانک مرکزی ایران خودرو خودرو
سینمای ایران پایتخت جوکر تلویزیون رسانه ملی دفاع مقدس سریال سینما تئاتر حج فیلم شهید
دانش بنیان فضا
رژیم صهیونیستی اسرائیل روسیه آمریکا غزه فلسطین جنگ غزه اوکراین لبنان اتحادیه اروپا ترکیه حزب الله لبنان
یورو 2024 فوتبال پرسپولیس استقلال باشگاه پرسپولیس لیگ برتر خوان کارلوس گاریدو جواد نکونام باشگاه استقلال جام ملت های اروپا لیگ برتر ایران علیرضا بیرانوند
هوش مصنوعی عیسی زارع پور فناوری وزیر ارتباطات گوشی ایلان ماسک اپل سامسونگ ماه
سرطان دیابت رژیم غذایی سلامت روده ویتامین مغز ریزش مو