سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

جشنواره فیلم نمایشگاه نیست


جشنواره فیلم نمایشگاه نیست

گفت وگو با علی معلم عضو هیات انتخاب درباره روند انتخاب فیلم های جشنواره ۳۱

امسال سال عجیبی برای مهم‌ترین جشنواره سینمای ایران بود. از اعتراض‌های فیلمسازان بگیر تا نامه‌هایی که ردوبدل شد و نان‌هایی که این وسط بعضی منتقدان به فیلمسازان قرض دادند. با علی معلم که امسال عضو هیات انتخاب جشنواره سی و یکم فیلم فجر بود، نشستیم و درباره این فضا حرف زدیم. از فیلم‌ها گفتیم و سعی کردیم آسیب‌ها را بشناسیم. حرف‌ها البته می‌تواند کلیدواژه‌هایی حیاتی برای سینمای ایران داشته باشد. خودم را به این گفت‌و‌گو سنجاق نمی‌کنم و می‌گذارم خودتان بخوانید.

از ابتدا شروع کنیم. در این دوره جوی به راه افتاد که بد نیست به آن بپردازیم. اینکه تعدادی فیلم به دفتر جشنواره ارائه شده است و هیاتی از میان آنها تعداد محدودی را انتخاب کرده‌اند. بعد اعتراض‌هایی به این انتخاب‌ها شد. اعتراض‌ها هم برای یک طیف نبود. اول می‌خواهم بدانم که در جشنواره‌های سینمایی تمام دنیا همین اتفاقها می‌افتد؟ یعنی فیلمسازان وقتی فیلمشان انتخاب نمی‌شود عکس‌العملشان چیست؟ و وقتی در ایران جشنواره برگزار می‌شود، چرا این مسیر منحرف می‌شود؟

اول این را بگویم که در سال‌های قبل در جشنواره فجر مرسوم نبوده که اسامی هیات انتخاب را اعلام کنند. دلیل اینکه دبیر جشنواره تصمیم گرفت اسامی هیات انتخاب را قبل از جشنواره اعلام کند. به نظرم این بود که در سال قبل، نمایش تعدادی فیلم بحران‌هایی را در جشنواره ایجاد کرد؛ یعنی وقتی ریز و درشت سینمای ایران در جشنواره به نمایش درمی‌آید، یک سری بازخوردهایی هم به وجود می‌آید. وقتی مساله انتخاب پیش می‌آید، باید یک سری شاخصه‌ها در نظر گرفته شود. امسال برنامه این بود که ۲۲ فیلم بیشتر در بخش مسابقه سینمای ایران انتخاب نشود. در بخش فیلم‌های اول هم بر خلاف سال‌های گذشته ۱۱ فیلم بیشتر انتخاب نشود. در سال‌های قبل هر چه فیلم اول ساخته شده بود به بخش مسابقه می‌آمد. اینکه در کنار مدیران سینمایی از سینمایی‌ها هم برای این هیات افرادی آمده‌اند احتمالا منظور این بوده که انتخاب‌ها شکل درست تری به خود بگیرد.

در جاهای دیگر دنیا چه جوری است؟ همین جور وقتی فیلمی انتخاب نمی‌شود اعتراض می‌شود؟!

در جاهای دیگر اصلا هیات انتخاب اعلام نمی‌شود. جشنواره‌های بین‌المللی کارشان را در طول یک سال انجام می‌دهند. چون فیلم‌های زیادی به آنجا می‌رسد، مثلا در طول سال به فستیوال کن ۱۷۰۰ فیلم می‌رسد. به فستیوال برلین حدود ۱۰۰۰ فیلم می‌رسد؛ بنابراین خیلی سخت است که اصلا یک هیات محدود کار انتخاب نهایی را انجام بدهد. معمولا مشاوران جشنوراه‌ها فیلم‌هایی را معرفی می‌کنند، بعد در مرحله آخر معمولا خود دبیر جشنواره و مشاورانش فیلم‌های نهایی را انتخاب می‌کنند. در ایران به دلیل اینکه بخش مسابقه ما بخش ملی است، از بین فیلم‌هایی که به جشنواره می‌رسد باید بهگزینی صورت بگیرد، مگر اینکه سیاست این باشد که همه فیلم‌ها به نمایش دربیاید. می‌شد همه این ۹۶ فیلم را هم نمایش داد، اما دیگر اسمش جشنواره نمی‌شد، می‌شد نمایشگاه. وقتی بحث برگزاری فستیوال است، باید فیلتری وجود داشته باشد و این فیلتر باید شاخصه‌هایی داشته باشد. این شاخصه‌ها وقتی در قالب یک جشنواره دولتی پیاده می‌شود، شاخصه‌های دولتی هم باید در نظر گرفته شود. فضای بی‌وزنی که در این جشنواره وجود ندارد. هزینه جشنواره را دولت می‌دهد، پس یک سری خاستگاه‌هایی هم در قالب شعارهای کلی در این جشنواره وجود دارد؛ بنابراین درست یا غلط این مکانیزم جشنواره فیلم فجر است. امسال سعی شد این مکانیزم با مساله سینما نزدیکی داشته باشند. یعنی در جلسه‌ای که در ابتدا داشتیم توافق کردیم فیلم‌ها با هر جغرافیای ذهنی‌ای که ساخته می‌شوند ابتدا شاخصه سینما داشته باشند، بعد وارد جشنواره فجر بشوند؛ یعنی فیلمی که صرفا درباره موضوع مقدسی ساخته شده لزوما نمی‌تواند انتخاب نهایی باشد. در این مورد کاملا با مدیران سینمایی هیات انتخاب توافق کردیم.

یعنی با مدیران سینمایی توافق کردید که ابتدا حرمت را به سینما بگذارید.

بله، توافق کردیم که شاخصه اصلی این باشد که فیلم خوب و قابل تامل باشد که تقریبا بالای ۶۰ درصد انتخاب‌ها توافق جمعی بر سرشان وجود داشت؛ یعنی فیلم‌هایی انتخاب شد که هم از نظر سینمایی و هم از زاویه دید دوستان مدیریت مورد تایید بود و تضاد نظری بر سرشان در جامعه وجود نداشت.

یعنی التهاب‌زا نباشند.

نه لزوما التهاب‌زا به معنای. . .

منظورم جریان‌هایی است که امسال برای اکران سینما‌ها پیش آمد و دوره ملتهبی را برای سینمای ایران رقم زد.

حتی از نظر ساختاری هم روی فیلم‌ها اتفاق نظر بود. به نظرم اتفاقی که در جشنواره پارسال افتاد این بود که آیا بعضی فیلم‌ها فارغ از اینکه چه می‌گویند مساله را درست و قابل بحث مطرح می‌کنند یا فقط دارند نیشتر می‌زنند به جامعه. من در این هیات انتخاب به بحث‌های اقناعی خیلی اعتقاد داشتم؛ یعنی اینکه رای خودمان را بدهیم و برویم، خیلی به درد ما نمی‌خورد. باید بحث کنیم و همدیگر را قانع کنیم.

یعنی دیالوگ برقرار کنیم برای اینکه بحث به نتیجه برسد.

بله، در داوری هم به همین مساله اعتقاد دارم. دو سال قبل که داور بودم هم در هیات داوران بحث‌های زیادی بر سر فیلم‌ها شد، اما کسی قهر نکرد. پارسال شنیدم تضاد در داوری‌ها به شکلی بوده که نتوانستند بهترین فیلم را انتخاب کنند. به هر حال سلیقه خیلی در اینجا نمی‌تواند محل اعراب باشد. دولت هم نباید سلیقه داشته باشد. دولت باید یک سری آرمان‌هایی داشته باشد و همه سلیقه‌ها را بپذیرد. از سلیقه فیلم اجتماعی‌نگری مثل پرویز تا فیلمسازی که فیلم جنگی می‌سازد تا هرکس دیگری که در سینما کار می‌کند. در امریکا هم همینطور است. فیلمسازی مثل کاترین بیگلو فیلم می‌سازد و بر سرش دعوا می‌شود. او با فیلمش جامعه را قانع می‌کند و در نهایت مردم تصمیم می‌گیرند. سیستم نمی‌تواند سلیقه داشته باشد. سیستم می‌تواند عقیده داشته باشد. این دو با هم فرق می‌کند.

اعتراض‌هایی که فیلمسازان به انتخاب‌های شما داشتند در کجای این بازی قرار می‌گیرد؟ یعنی مثلا فیلم‌سازی با توجه به اتفاقاتی که سال گذشته هم برایش افتاد، توقع دارد فیلمش در بخش مسابقه باشد و اعتراض می‌کند به انتخاب نشدن فیلمش. این اعتراض چه معنی‌ای دارد؟

اولا من اعتراض را به انتخاب نشدن یک فیلم در جشنواره درک نمی‌کنم. انتخاب‌ها تا فیلم‌ها دیده نشده‌اند که نمی‌شود مورد بازخواست قرار بگیرد. این نیت‌خوانی در جامعه ما عجیب وجود دارد، البته اینکه در مورد دو سه فیلم جفایی صورت بگیرد، هیچ بعید نیست. در همه جشنواره‌ها هم ممکن است از این دست اتفاق‌ها بیفتد، اما هیچ فیلمسازی در هیچ جشنواره‌ای نمی‌آید به فستیوال نامه بنویسد که چرا فیلم من انتخاب نشد. خب انتخاب نشده به هر دلیل. این که پایان دنیا نیست. فیلم که نباید برای جشنواره ساخته شود. جشنواره جایی برای بروز فیلم‌های خوب است. این جشنواره نشد یک جشنواره دیگر.

بعضی فیلمسازان ما وقتی فیلمشان در جشنواره فجر به نمایش در می‌آید، انگار کارشان تمام شده است. اصلا به اکران عمومی فیلمشان فکر نمی‌کنند و مردم را اصل قرار نمی‌دهند.

همین جا اصلی‌ترین بیماری سینمای ایران خودنمایی می‌کند: ما فیلم را برای کی می‌سازیم؟ برای مخاطب هر چند محدود یا برای جشنواره؟! سینمایی فقط به جشنواره فکر می‌کنند که سفارشی باشد و مدیر برای بیلان کارش از آن استفاده می‌کند. فیلم باید برای بازار سینما ساخته شود. چه سینمای تجربی هنری که مخاطب خاص دارد و چه فیلمی که برای انبوه تماشاگر ساخته می‌شود، هر دوی اینها منظورشان مردم است. جشنواره‌ها یکی از محل‌های نمایش آنهاست. یکی از شاخصه‌های فیلم‌های امسال این است که گونه‌گونی ژانر دارند. این بحث در هیات انتخاب هم شد. یعنی فیلم‌هایی از اقلیم‌های مختلف سرزمین ایران در جشنواره حضور دارد. همه فیلم‌ها که نباید در آپارتمان‌های تهران ساخته شود، مثلا ما اصرار داشتیم که فیلم مهمانی کامی هم در جشنواره باشد. درست یا غلط بخشی از جامعه ایران را دارد تحلیل می‌کند.

فیلم‌هایی که محل نزاع بود چه فیلم‌هایی بود؟

چند فیلم که درباره‌شان بحث کردیم. همین مهمانی کامی، فیلم روح‌الله حجازی (زندگی مشترک آقای محمودی و بانو) یا همه چیز برای فروش امیرحسین ثقفی. فیلم‌هایی بود که از نظر من می‌توانست در بخش مسابقه باشد، ولی دوستان رای کافی برای حضور این فیلم‌ها ندادند. اینجا دیگر بحث خرد جمعی است که باید آن را بپذیریم.

یک بحث هم همین است. اینکه قاعده این بازی اینگونه است. نمی‌شود به هم زد این قاعده را که. . .

دقیقا. این بازی قواعدی دارد. یکی به من گفت منظورتان از قاعده بازی کنار آمدن با اوضاع است؟! یعنی چه کنار آمدن با اوضاع؟! قاعده بازی یعنی قانون و مقررات. مقررات به ما اجازه نمی‌دهد بازی را به هم بزنیم. قواعد این بازی می‌گوید ممکن است همه چیز این انتخاب‌ها به سلیقه من نباشد. من به صراحت اعلام کردم ۱۵ یا ۱۶ فیلم این جشنواره فیلم‌هایی است که می‌شود به آنها اعتنا کرد، اما من کلیت انتخاب‌ها را امضا می‌کنم. دلیلش این است که قبول کرده‌ام در آن میزانسن قرار بگیرم و نظر داده‌ام و حرف زده ام.

این ایراد به نظرت از ساختار جشنواره فجر نمی‌آید؟ یعنی جشنواره فجر توقعی در بعضی از فیلمسازان ایجاد کرده که نمی‌توانند هضم کنند اگر در جشنواره نباشند . در صورتی که حافظه تاریخی‌مان را اگر به کار بیاندازیم، می‌بینیم بعضی از همین فیلمسازانی که جشنواره فجر برایشان مستقیم و غیر مستقیم تبلیغ کرد، بعدا خودشان اپوزیسیون این فضا شدند. منظورم فیلمسازهایی است که در داخل ایران هستند؛ فیلمسازهایی که رفته‌اند که تکلیفشان مشخص است.

بسیار روشن است که جشنواره فیلم فجر یک سری اشکالات ساختاری دارد. از همان بدو تشکیل این اشکال را داشته و هنوز هم دارد. یکی اینکه جشنواره فجر مستقیما دولتی است، نه غیر مستقیم. این که با دولت در ارتباط باشد اصلا اشکال نیست، اما اینکه مستقیما دولتی است ایراد ایجاد می‌کند. همه جشنواره‌های دنیا با دولت‌هایشان رابطه دارند، اما خودشان یک هویت مستقل هم دارند. جشنواره فجر هنوز این‌طور نیست.

● و یک ثبات مدیریت البته!

ثبات مدیریت ثبات روش با خود دارد، البته نکته‌ای را هم اینجا بگویم. اینکه همه دعواهای امسال به بحث جشنواره فجر رسیده است، خیلی هم بد نیست، این نشان دهنده جامعه ماست. فیلمساز این را می‌خواهد، تماشاگر و مدیر هم همین را می‌خواهد. پس بحث‌ها به سمت شفافیت می‌رود و بحث‌ها باز می‌شود، اما با باز کردن بحث آدم‌ها را متهم نکنیم. تقصیرها را اگر به گردن یک فرد بیاندازیم مساله‌ای حل نمی‌شود. شنیده‌ام که می‌گویند بعضی از منتقدان بعضی از فیلم‌ها را دیده‌اند و پسندیده‌اند. خب که چی؟ مگر جشنواره رفراندوم است؟جشنواره‌ها معمولا یک جایزه مردمی دارند، اما لزوما در داوری هم باید به سلیقه عامه داوری کرد؟ نه اینجوری نیست. مشکل این است که ما همه چیز با هم قاطی می‌کنیم، یک جاهایی کاملا توده‌ای پیش می‌رویم، در جای دیگر آنقدر خاص و الیت که حیرت می‌کنی. در جاهایی هم به شدت رسمی و سفارشی. این را باید در خودمان تصحیح کنیم.

یک نگاهی هم وجود دارد که در بعضی سایت‌ها دیده‌ام. نگاهی که می‌گوید جشنواره فجر از آن خاستگاه ابتدایی‌اش دور شده و برخی از آرمان‌های انقلاب اسلامی سال ۵۷ را در آن چندان نمی‌شود دید. به نظرم این تصحیحی که گفتی باید مقداری به این نگاه هم وارد شود. من در مواجهه با این سوال، از خودم می‌پرسم مگر قرار نیست تعاریف اولیه رشد کند.

مساله‌ای که هست این است همه چیز در طول تاریخ کلی تغییر کرده، چه برسد به نظریه‌ای مثل سینما. مشکل من با کسانی که از بیرون تئوری برای سینما صادر می‌کنند، این است که این دوستان اصلا وسط بازی نیستند تا شرایط را درک کنند. سینمایی که بازار بسیار محدود داخلی دارد، اصلا نمی‌تواند فیلم عجیب و غریب بسازد. بچه‌های ایران خیلی هنرمندند که می‌توانند با این شرایط فیلم بسازند. دست این بچه‌ها را باید بوسید؛ بنابراین در این شرایط صحبت‌هایی که می‌شود که چرا در مورد انقلاب فیلم ساخته نمی‌شود و باید ساخته شود از اساس غلط است.

علیرضا مجمع